آماده‌سازی بسته فرهنگی‌معرفتی «بی‌نهایت عاشقی» ویژه معتکفین ماه رجب دست امام (ع) روی قلب ماست یاری امام با تولی و تبری | اوصاف شیعه در کلام امام رضا (ع) الگو‌های صبر و استقامت تشرف ۵ هزار مددجوی کمیته امداد آذربایجان شرقی به حرم مطهر رضوی یک آواز در چند گوشه آستان قدس رضوی، میزبان هفتمین اجلاسیه تولیت‌های آستان‌های مقدس و بقاع متبرکه ایران اسلامی مضجع شریف امام‌رضا(ع) با حضور خانواده شهدا غبارروبی شد (۲۷ آذر ۱۴۰۳) + فیلم دوستش داشتم... خیلی | یادی از رقیه کرمانی، مادر شهید مشهدی که سوژه یک مستندساز شد مادری از روی دست حضرت‌ ام‌البنین(س) بانوی ادب، مادر وفا | بررسی ویژگی‌های حضرت ام البنین (س) برگزاری نمایشگاه مادران ارزش‌آفرین با حضور بیش از ۶۰ بانوی کارآفرین در مشهد بدرقه و تشییع مادر شهیدان جوادنیا در تهران (۲۵ آذر ۱۴۰۳) + تصاویر ام‌البنین(س) پرورش‌دهنده پرچمدار کربلا بود | سربازی ولایت‌مدار در کسوت مادری حکایت وضویِ آقای غواص اعلام ویژه‌برنامه‌های حرم مطهر رضوی در سوگ رحلت حضرت‌ام‌البنین (س) کوزه طلایی پر از زهر ! مرد حدیث و حادثه | یادی از شیخ مهدی واعظ خراسانی، از روحانیان تأثیرگذار در واقعه گوهرشاد جایگاهی که فقط برای زن است
سرخط خبرها

دست امام (ع) روی قلب ماست

  • کد خبر: ۳۰۶۱۰۹
  • ۲۸ آذر ۱۴۰۳ - ۱۳:۵۹
دست امام (ع) روی قلب ماست
به این فکر می‌کنم که اگر آنفلوانزا گریبانم را نگرفته بود، حتما از خانه بیرون می‌زدم و از سفیدپوش شدن زمین لذت می‌بردم یا مثلا بچه را می‌پوشاندیم و می‌بردیم وسط پارک و چندتا عکس برفی می‌گرفتیم.

درحالی‌که لیوان آب‌لیمو‌عسل را کنار گذاشته‌ام و پتو را تا روی چشم‌هایم بالا کشیده‌ام و سرفه امانم را بریده است، حسرت برفی را می‌خورم که ماه‌هاست انتظارش را می‌کشیدم. به این فکر می‌کنم که اگر آنفلوانزا گریبانم را نگرفته بود، حتما از خانه بیرون می‌زدم و از سفیدپوش شدن زمین لذت می‌بردم یا مثلا بچه را می‌پوشاندیم و می‌بردیم وسط پارک و چندتا عکس برفی می‌گرفتیم. حوصله‌ام از خوابیدن سر رفته است، ولی کاری از دستم برنمی‌آید و به‌ناچار سراغ فضای مجازی می‌روم و داستانک‌های دوستانم را دنبال می‌کنم. بدون استثنا همه شان از برف گفته و عکس‌های برفی به اشتراک گذاشته بودند.

چند نفر هم پست صفحه حرم مطهر امام‌هشتم (ع) را گذاشته بودند. یکی نوشته بود: خدمت خادمان حرم! یکی نوشته بود: حرم برفی. یکی نوشته بود: حرم امام‌رضای برفی. خواستم برایش بنویسم نحو جمله مشکل دارد و باید بنویسی: «حرم برفی امام‌رضا»، ولی حتی رمق همین کار را هم نداشتم. داستان فاطمه را باز کردم. دیدم تصویری از بست نواب گذاشته است. 

خواستم بپرسم فاطمه مشهد هستی؟ (با فاطمه که اهل اراک است، هفت‌هشت سال پیش در اردو‌های شعری آشنا شده بودم) که دیدم نوشته است: «آقاجان! دایی عزیزم رو به شما سپردم. خودت هواش رو داشته باش و دست پرمهرت رو روی دل ما بذار که مرهم داغمون بشه!». فهمیدم که عزادار است و دایی‌اش را از دست داده و از اراک برای مراسم به مشهد آمده است.

با دیدن احوال فاطمه در آن عکس، یادم آمد که هشت سال پیش وقتی یکی از عزیزانمان را از دست داده بودیم و حال روحی‌مان اصلا خوب نبود، رفتیم صحن انقلاب و از سقاخانه آب نوشیدیم تا قلبمان آرام شود و زیر لب همان‌طور که به گنبد نگاه می‌کردم، گفتم: «آقاجان! دستت رو بذار روی قلبمون.»

وقتی احوال فاطمه را خواندم، دیدم چقدر دنیای ما درمورد امام‌رضا (ع) مشترک است و بعد برایش نوشتم: «می‌ذارن فاطمه‌جان! دستشون رو می‌ذارن روی قلبت و آروم می‌شه، خداوند دایی عزیزت رو هم رحمت کنه و هم‌نشین امام باشن!».

گزارش خطا
ارسال نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تائید توسط شهرآرانیوز در سایت منتشر خواهد شد.
نظراتی که حاوی توهین و افترا باشد منتشر نخواهد شد.
پربازدید
{*Start Google Analytics Code*} <-- End Google Analytics Code -->