پلمب یک واحد عرضه قلیان در بولوار پیروزی مشهد (دوم مرداد ۱۴۰۳) حضور استاندار خراسان رضوی در جمع عشایر ارتفاعات منطقه هزار مسجد | طرح ۱۴ مورد از مطالبات عشایرنشینان در کمیته فنی استان + تصاویر تامین منابع مالی اوراق مشارکت در دستور کار شهرداری مشهدمقدس افتتاح اولین شعبه روستا بازار در مشهد (۲ مرداد ۱۴۰۳) دیدار شهردار، اعضای شورای اسلامی شهر و معاون اقتصادی شهرداری مشهدمقدس با مدیران بانک رسالت تشکیل ستاد خدمت رسانی به زائران دهه آخر صفر ۱۴۰۳ در مشهدمقدس ۱۲ هزار گذر زیارتی در اداره گذرنامه خراسان‌رضوی جامانده است + فیلم عضو شورای اسلامی شهر مشهد: تسریع در روند اجرایی پروژه‌ها باید با دقت و کیفیت باشد عضو شورای اسلامی شهر مشهد: پروژه‌های شهری باید در زمان مقرر و براساس برنامه زمان‌بندی تکمیل شوند درباره «شجاع‌السلطنه»، حاکم ۲۰۰ سال پیش خراسان تلاش شهرداری مشهد برای مکانیزه‌شدن نظافت بزرگراه‌ها | تجهیزات خدمات شهری به‌روزرسانی می‌شود اعمال‌قانون ۲۱۰۴ خودروی حادثه‌ساز در مشهد | ۷۰ خودروی متخلف توقیف شدند (۲ مرداد ۱۴۰۳) ترافیک سنگین در ابتدای بولوار کوثر، سه‌راه خیام و بزرگراه آزادی در مشهد (۲ مرداد ۱۴۰۳) هشدار درباره شیوع «سالک» در حاشیه شهر مشهد آخرین وضعیت پروژه انتقال آب از دریای عمان به مشهد آغاز مطالعات ایجاد شهرک متمرکز ضایعاتی‌ها در مشهد هوای کلانشهر مشهد امروز سالم است (۲ مرداد ۱۴۰۳) تعریف ۸۱ پروژه زودبازده برای محلات منطقه ۷ شهرداری مشهدمقدس اعمال تخفیف ۲۲درصدی درصورت پرداخت نقدی بدهی ساختمانی شهرداری مشهد تا پایان تابستان ۱۴۰۳ مطالبات کارکنان و پیمانکاران شهرداری مشهد باید پرداخت شود| هفت‌ساله‌شدن شورای ششم مطالبه عمومی است در صدوبیستمین جلسه علنی شورای اسلامی شهر مشهد مقدس چه گذشت؟ (یکم مرداد ۱۴۰۳) درباره کوچه «حاج‌حسن» مشهد که قدمتی ۱۰۰ ساله دارد
سرخط خبرها

قرشمال‌ها چه می‌کردند؟

  • کد خبر: ۳۱۵۷۴
  • ۰۴ تير ۱۳۹۹ - ۱۱:۰۴
قرشمال‌ها چه می‌کردند؟
محمود ناظران‌پور - تاریخ‌پژوه
قرشمال‌ها دوره‌گرد‌هایی بودند که اطراف شهر چادر می‌زدند. سیاه‌چادر داشتند و همان‌جا در حاشیه شهر، زیر سیاه‌چادر زندگی می‌کردند؛ بعضی‌هایشان هم بز و گوسفندی داشتند؛ هر چند اصلا دامدار نبودند. این‌ها بیشترشان صنعتگر بودند. سیخ کباب درست می‌کردند و گاز‌انبر، میخ‌کش، علف‌درو، داس و... این‌ها دم و کوره داشتند و هر‌جایی که چادر می‌زدند بساط کارشان را هم برپا می‌کردند.
قرشمال‌ها غیر از عشایر هستند. عشایر ییلاق و قشلاق دارند؛ آن هم به‌خاطر چرای دامشان، اما این‌ها اساسا صنعتگر بودند و دوره‌گردی می‌کردند.
قرشمال‌ها علاوه بر چلنگری، گردنا (فرفرک) و شانه سر و امثال آن هم درست می‌کردند. علاوه بر این، این‌ها خون‌گیری هم می‌کردند. خون‌گیری یا حجامت جزئی از زندگی قدیم بود. مرحوم پدرم همیشه سفارش می‌کرد وقتی این‌ها می‌آیند بگویید جوان‌ترهایشان خون‌گیری کنند که نفسشان سالم است و قدرت دارد.
دوره‌گرد‌ها یک شاخ بز داشتند و با آن از وسط دو کتف، خون‌گیری می‌کردند. اسمش «شاخ‌پَکی» بود؛ «پکی» یا «پاکی» اسم دیگر تیغ بود و، چون با آن موی زاید را پاک می‌کردند، به این نام خوانده می‌شد.
مصقل این پکی‌ها هم یک تکه چرم بود. تیغ را با آن چرم صیقل می‌دادند و تیز می‌کردند. ضرب‌المثلی هم بود که در مقام تمجید از این پکی‌ها بیان می‌شد. مادرم همیشه می‌گفت: «تا پکی از هند بیَه، هیشکی پیر نِمرَه» یعنی مردها، ریش‌ها را با آن می‌تراشند تا جوان دیده شوند.
این پکی‌ها ظاهرا محصولی انگلیسی بود که از طریق هند به ایران می‌رسید. تراشیدن ریش یا موی سر با این پکی‌ها هم، کار سختی بود و مهارت می‌خواست؛ اما این دوره‌گرد‌ها کاملا در آن مهارت داشتند.
قدیم وقتی خلافکاری را هم می‌گرفتند، یکی از راه‌هایی اعتراف‌گیری و مُقُر آوردن این بود که ریشش را خشک می‌تراشیدند که واقعا کاری دردناک بود. البته عمدتا در مقام تهدید بیان می‌شد؛ می‌گفتند یا خودت بگو یا ریشت را خشک می‌تراشیم.
دوره‌گرد‌ها اول با همان شاخ یا با دست چند ضربه به محل حجامت می‌زدند تا مویرگ‌ها ملتهب شود؛ می‌دانید که پشت آدم، در وسط دو شانه، محل تجمع مویرگ‌های وریدی است؛ برای همین هم خونی که از آنجا بیرون می‌آید، خون سیاه است، خون سرخ نیست. خون سرخ در مویرگ‌های شریانی، جریان دارد.
بعد از اینکه محل خون‌گیری با چند ضربه آماده می‌شد، با پکی، چند تا خراش در آن ایجاد می‌کردند و با شاخ‌پکی، خونی که بیرون می‌آمد را می‌مکیدند. با مکیدن یا بادکش کردن، خون بیشتری بیرون می‌آمد. بعد که خون در شاخ‌پکی جمع می‌شد، انگشتشان را می‌گذاشتند در محل سوراخ شاخ تا خون بیرون نریزد، بعد خون را در ظرفی که خاکستر داشت خالی می‌کردند. خاکستر خون را جذب می‌کرد و نمی‌گذاشت، دور و اطراف کثیف شود.
این‌ها گاهی زالو هم می‌انداختند. این زالو‌ها را هم بعد از آنکه حسابی خون می‌خوردند و متورم می‌شدند می‌انداختند روی خاکستر. زالو روی خاکستر، خون را پس می‌دهد. بعد همان زالو را می‌شستند و دوباره می‌انداختند برای خون‌خوردن که البته حالا می‌دانید که رفتاری غیر بهداشتی است و می‌تواند عامل انتقال امراض خونی باشد.
یکی از کار‌های دیگری که این‌ها می‌کردند فال‌گیری بود. قرشمال‌ها در این کار هم خبره بودند، روان‌شناسی می‌دانستند و مثلا اگر مشتری‌شان، شخص جوانی بود شروع می‌کردند به تعریف کردن این که در طالعت یک زن سیاه‌چشم می‌بینم و... خلاصه چیز‌هایی از این دست می‌بافتند که می‌دانستند مشتری‌شان از شنیدن آن، خوشش می‌آید.
گزارش خطا
ارسال نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تائید توسط شهرآرانیوز در سایت منتشر خواهد شد.
نظراتی که حاوی توهین و افترا باشد منتشر نخواهد شد.
پربازدید
{*Start Google Analytics Code*} <-- End Google Analytics Code -->