شناسایی پیکر مطهر شهید گنابادی پس از ۳۸ سال ۴۰۶ شهید روحانی، سند افتخار خراسان رضوی هستند بیمارستان رضوی به‌عنوان «صادرکننده نمونه ملی» در حوزه گردشگری سلامت معرفی شد اصیل و پایدار شادی کنیم مروری بر دعای «اللّهُمَّ ارْزُقْنا تَوْفِیقَ الطّاعَه، وَ بُعْدَ الْمَعْصِیَه» و اهمیت لقمه حلال در زندگی منتظران الزام حضور دستیار زن در کاروان‌های حج تمتع با بیش از ۱۶۵ زائر انتقاد آیت‌الله صدیقی از بزرگ‌نمایی گناهان در جامعه تلاش داریم حرم حضرت رضا (ع) را به کانون اصلی فعالیت‌های فرهنگی و اجتماعی تبدیل کنیم رشد ۱۲.۵ درصدی مشارکت‌کنندگان در جشنواره مفلحون نسبت‌به سال گذشته پایتخت دل‌ها در حرم امام رضا(ع) | سکانسی از سریال پایتخت که ایران را به مشهد گره زد پیام تبریک سردار کارگر به‌مناسبت روز ارتش تغییر در سهمیه حج سوریه | سوری‌ها از سه کشور بدون قرعه به حج می‌روند مهم‌ترین خواسته‌های اموات از نگاه دین و عرف چیست؟ رئیس بنیاد شهید: ستاد‌های استانی بزرگداشت شهدای خدمت راه‌اندازی می‌شود عطر چای حرم از مشهد تا دیار سید سبزقبا| گشایش سومین چایخانه حضرتی امام رضا (ع) در دزفول صدای واژه‌های وحی؛ مستندی در مورد سلوک فعال قرآنی روی آنتن شبکه چهار سیما اعزام بیش از ۸۰ هزار زائر ایرانی به حج تمتع از ۲۳ فرودگاه کشور بازدید تولیت آستان قدس رضوی از مراحل ساخت تزیینات معماری رواق امیرالمؤمنین(ع) + فیلم گل‌هایی که عاقبتشان پژمردگی نیست
سرخط خبرها

شب قدری چنین شریف و عزیز

  • کد خبر: ۳۲۲۶۵۷
  • ۲۷ اسفند ۱۴۰۳ - ۱۶:۳۵
شب قدری چنین شریف و عزیز
تماس گرفتند و گفتند که «دعوتی، بیا». گل از گلم شکفت و گفتم «چشم» ولی بلیت گیرم نیامد.
حامد عسکری
نویسنده حامد عسکری

تماس گرفتند و گفتند که «دعوتی، بیا». گل از گلم شکفت و گفتم «چشم» ولی بلیت گیرم نیامد. خیلی این در و آن در زدم که تاختی بروم بیایم ولی هیچ شرکت هواپیمایی یاری نکرد که بتوانم جوری بروم و بیایم که به آن نشست شیرین سالیانه برسم. به دیدار با مردی در انتهای خیابان شهید کشوردوست. شاعرانه‌ترین نشست سال با مردی که شعر را نه تنها می‌فهمد که دوستش دارد، زیستش می‌کند و برای تعالی و ترقی‌اش زحمت می‌کشد و تذکر می‌دهد و گاهی هم ابرو درهم می‌کشد.

همان‌قدری که لبخندش برای بیتی و شعری و مسئله‌ای ادبیاتی لذت‌بخش است همان قدر هم تذکر و اخمش و عتابش پدرانه است و از سر غیرت روی زبان فارسی. غرق در حسرت نبودن در این شب عزیز در آن جلسه روشن بودم و غصه می‌خوردم که امام رضاجان (ع) جور دیگری عنایت کرد و غرق در شعف شدم. 

من تجربه حضور در آن جلسه را داشته‌ام و ان‌شاءا... در سال‌های آینده هم خدمت حضرتش می‌رسم ولی هیچ‌کدام از شاعران نه که هیچ‌کدام از آدم‌های جهان دیشب جزو ما پانزده نفری نبودند که سحرماه رمضان بالای نقاره‌خانه حضرت رضا (ع) آن نوا‌ها و ریتم‌ها را بشنوند و پرواز کنند. من دیشب به یک آرزوی سی‌و‌چند ساله‌ام دست یافتم. آرزویی قدیمی که بالاخره برآورده شد و من در حین نواختن آن بالا بودم و بیست‌و‌هشت دقیقه فراموش نشدنی را تجربه کردم. 

پلاتوی شروع برنامه را آن بالا گفتم، به طبل‌ها و‌کرنا‌ها دست زدم و دوتا از آن چوب‌هایی را که با آن طبل می‌زدند و فرسوده شده بود و ترک برداشته بود و کنار گذاشته بودند دیدم هم اجازه گرفتم و برداشتم و به یادگار پایین آوردم و نگه داشتم. دیشب رمضان به نیمه رسید، نیمش را نفس کشیدیم و نوشیدیم و این جام نیمه شد. اینکه آن بالا چه گفتم و چه دیدم و چه خواستم را می‌گذارم برای روزگاری که قلمم بیشتر شلاق خورد و قوی‌تر شد. 

اینکه چه برایم مقدر شد و نوشتند را هم اطلاعی ندارم، فقط به قطع می‌گویم سحر دیشب من شب قدری بود که شانه‌به‌شانه گنبد پرتقالی حرمش، طی شد و اذان را گفتند، برای مرد کشور‌دوست دعا کردم و برای مردم کشور دوست. برای کشور باران خواستم و فراوانی و آشتی و برای مردمانش آرامش و مهربانی و راستی. یا امام رضا (ع) به حق جدت حسن‌ابن‌علی ... تقدیر ده قضا را.

گزارش خطا
ارسال نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تائید توسط شهرآرانیوز در سایت منتشر خواهد شد.
نظراتی که حاوی توهین و افترا باشد منتشر نخواهد شد.
پربازدید
{*Start Google Analytics Code*} <-- End Google Analytics Code -->