زویا امامی بازیگر سینما و تلویزیون درگذشت+ علت فوت مناسبت‌ها و تقویم فرهنگی‌هنری امروز (جمعه، ۱۶ آبان ۱۴۰۴) اختتامیه مرحله استانی نخستین جشنواره ملی هنری «نسل امید» در مشهد برگزار شد + فیلم کنسرت رایگان پنج خواننده پاپ و ارکستر سمفونیک تهران در میدان انقلاب انتشار فراخوان چهل‌وچهارمین جشنواره فیلم فجر + زمان ثبت‌نام جایزه توکیو برای فیلمی که صدای فلسطین را جهانی کرد اگر قلم در دست ما نباشد، دیگران روایت ما را خواهند ساخت راز جذابیت عاشقانه‌ها در «بامداد خمار» فیلم جدید احسان اکلیلی با تمرکز بر خانواده و بحران‌های اجتماعی «برداشت‌های رنگی از طبیعت» در نگارخانه اشراق مشهد | تصویری از فضای آرام و الهام بخش طبیعت پاییزی گفت وگو با امیرمهدی وثوق، هنرمند مجسمه ساز و نقاش مشهدی | مشهد می تواند پایتخت هنر شهری ایران باشد رمان «بوسه آذر» با محوریت تسخیر لانه جاسوسی منتشر شد مروری بر چند اثر از آلبر کامو به مناسبت سالروز تولدش | نویسنده انسان و عصیان پژمان جمشیدی به ایران برمی‌گردد؟ چهره معروف مجازی پاریس متهم به سرقت‌ از موزه لوور شد اعلام اسامی منتخبان جشنواره تئاتر خراسان رضوی | هنرمندان مشهدی صدرنشین آثار برگزیده سینمایش «مجنون» از امروز (۱۵ آبان ۱۴۰۴) آغاز می‌شود فیلم‌های آخرهفته تلویزیون (۱۵ و ۱۶ آبان ۱۴۰۴) + زمان و شبکه پخش سینمای کمدی بدون قصه، فقط برای پول ساخته می‌شود تولید فیلم کوتاه «قاتل میان ماست» با محوریت قتل داریوش مهرجویی
سرخط خبرها

تنگ بلور در میدان مین

  • کد خبر: ۳۲۹۴۹۷
  • ۰۹ ارديبهشت ۱۴۰۴ - ۱۲:۲۹
تنگ بلور در میدان مین
دختر داشتن و پدر دختر بودن یک امر غریب و مهیب پدرانه است. یعنی همان‌طور که یک مرد تعریفی از زایمان ندارد، همان مرد وقتی دختر هم نداشته باشد همان‌قدر بی‌تعریف است از پدر بودن.
حامد عسکری
نویسنده حامد عسکری

دختر داشتن و پدر دختر بودن یک امر غریب و مهیب پدرانه است. یعنی همان‌طور که یک مرد تعریفی از زایمان ندارد، همان مرد وقتی دختر هم نداشته باشد همان‌قدر بی‌تعریف است از پدر بودن. دختر داشتن یک‌حسی دارد که تو توی هر سن‌و‌سالی که دخترت می‌بالد از عمق جانت دلت می‌خواهد و آرزو می‌کنی که تو رو‌خدا بزرگ نشو و توی همین سن‌و‌سال بمان ... از یه جایی به بعد تو سنت بالا می‌رود ولی رشد نداری ولی دختر بزرگ می‌شود و بالیدنش را می‌بینی و یکهو چشم وا می‌کنی می‌بینی یک رعنا سرو رسیده بالغ توی خانه‌ات داری که این‌قدر با‌شکوه است و لطیف و نجیب و عزیز که می‌ترسی ببوسی‌اش، بغلش کنی، موهایش را برس بکشی و کیف کنی. تو در خواب بودنش بیشتر به او زل می‌زنی و بوسه‌ای کوچک گوشه لپش می‌کاری و بعد رو به آسمان می‌کنی و از خدا رستگاری و خوشبختی‌اش را می‌خواهی... من هم پدر یک دخترم و هم پدر یک پسر.

هر دوتاشان را دوست دارم و برایشان جانم در می‌رود ولی دختر انگار آویز الماس توی گردنت است و پسر شمشیر جواهرنشان توی دستت. پسر برای جلال و فریاد است و دختر برای خلوت و زمزمه. همان‌طوری که دختر رشد می‌کند هم‌زمان دغدغه‌هایت را هم رشد می‌دهد، از تب کردنش به وقت واکسنش در سه سالگی ترس می‌افتد به جانت تا اینکه وسط هفده‌سالگی‌اش حس ناکافی بودن، حس یأس و غربت و بی‌کسی در جانش رخنه کند و زبان گفتن هم نداشته باشد و بشود غمباد. 

هر سال حوالی میلاد حضرت معصومه (س) این غم به جانم می‌نشیند که او هم دختر بود، او هم برادری که حکم پدر برایش داشت را نداشت و دلتنگی قلبش را فشرد و آن‌قدر دلتنگ شد که بر یال نسیم راهی خراسان شد به قصد دیدار عزیز دلش و نشد و همین شد که همه انار‌های ساوه در قدمش دلخون شدند و قم پیکر سرد و تب‌دار از عطش شوق برادر را در آغوش گرفت.

حوالی روز دختر غم شیرینی به جانم می‌نشیند، دختر داشتن در این روزگار رد کردن تنگی بلورین است زیر بارانی از گلوله در میدان مینی وحشی و گل‌آلود.

گزارش خطا
ارسال نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تائید توسط شهرآرانیوز در سایت منتشر خواهد شد.
نظراتی که حاوی توهین و افترا باشد منتشر نخواهد شد.
پربازدید
آخرین اخبار پربازدیدها چند رسانه ای عکس
{*Start Google Analytics Code*} <-- End Google Analytics Code -->