سرمایه‌گذاری ۴۰ هزار میلیارد تومانی در دوره ششم شورای مشهد شناسایی ۲۰ هزار کودک بازمانده از تحصیل در خراسان رضوی| ساماندهی سالمندان متکدی در دستورکار قرارگاه اجتماعی مشهد رضایت مندی زائران و مجاوران بارگاه منور رضوی از خدمات نوروزی شهرداری مشهد حسامی: حل مسائل اساسی شهری باید ازجمله اهداف زیست‌بوم نوآوری باشد مدیریت شهری مشهد از برنامه‌های خلاقانه و نوآورانه حمایت می‌کند اعزام کاروان ۳۰۰ نفره راهیان نور شهرداری مشهد به مناطق عملیاتی غرب کشور نگرانی از حمله ملخ‌ها به روستا‌های مشهد، بی‌اساس است | اعلام آخرین وضعیت از مناطق درگیر رونمایی از مدل بهینه زیست‌بوم نوآوری مدیریت شهری مشهد + فیلم طراحی و اجرای مدرن‌ترین زمین بازی کودکان در مشهد | تلفیق بازی، یادگیری و خلاقیت راه‌اندازی زیپ لاین، کابل گلایدر، دوچرخه کابلی و پل ماجراجویی در چهار بوستان بزرگ مشهد قصه ناتمام دیوارهای شهرک شهید بهشتی مشهد | ماجرای دیواری که مسیر اصلی خیابان را مسدود کرده است شهردار مشهد مقدس: اگر روش‌های نوین به کمک مدیریت شهری نیاید، امکان اداره شهر را نخواهیم داشت ویدئو | آغاز مسافرگیری فاز اول خط ۳ متروی مشهد از ۱۸ اردیبهشت ۱۴۰۴ رئیس شورای عالی استان‌ها: دو فوریت طرح اصلاح جزء (۳) بند (ب) ماده (۱۰۶) قانون برنامه پنج‌ساله هفتم، برای برقراری فوق‌العاده خاص کارکنان و کارگران شهرداری‌ها تصویب شد شورای اسلامی شهر مشهد تصویب کرد: نام‌گذاری ۴ سالن ورزشی به نام شهدا | نوسازی ناوگان ون فرسوده و واگذاری ۱۳۰ دستگاه ون «وانا» + فیلم سرویس‌دهی رایگان خط دو متروی مشهد در سالروز شهادت امام‌جعفرصادق(ع) (۴ اردیبهشت ۱۴۰۴) کیفیت هوای کلانشهر مشهد، در مرز آلودگی (۳ اردیبهشت ۱۴۰۴) نوآوری، ضرورت و فرصت پیش‌روی مدیریت شهر نایب‌رئیس شورای اسلامی شهر مشهد: در دوره ششم، باید گره‌های چندده‌ساله شهر مشهد باز شود ساختمان ستاد و فرماندهی آتش‌نشانی مشهد در آستانه بهره‌برداری حاشیه هایی از ترافیک پل شهید عباسپور مشهد
سرخط خبرها

دالان‌دار و پالان دوز

  • کد خبر: ۳۴۷۸۹
  • ۲۸ تير ۱۳۹۹ - ۱۱:۴۶
دالان‌دار و پالان دوز
محمود ناظران‌پور - تاریخ‌پژوه
خر در قدیم نقشی اساسی در زندگی شهری و روستایی داشت. وسیله اصلی رفت‌و‌آمد و حمل بار، الاغ بود. البته ما در مشهد، از کلمه «الاغ» استفاده نمی‌کردیم و «خر» می‌گفتیم.
آن‌هایی که حیاط‌های بزرگ داشتند، جایی هم برای خرشان داشتند و حتی بعضا خرکچی هم داشتند که مسئول رسیدگی به خر‌ها بود. باقی مردم، خرشان را دم دروازه می‌بستند. جایی بود به اسم «دالان» که الاغ‌ها آنجا نگهداری می‌شدند؛ مسئولش هم شخصی به نام «دالان‌دار» بود. خر‌ها را شب‌ها آنجا می‌بستند و مبلغ مختصری هم به دالان‌دار می‌دادند تا مراقب خر‌ها باشد. هر کسی خری داشت، صبح می‌آمد و خرش را از دالان‌دار می‌گرفت و می‌رفت به کارهایش می‌رسید.
یک‌وقتی هم خر‌هایی از قبرس وارد کردند. اینکه گاهی به کنایه می‌گویند «خر کم است که از قبرس بیاوریم»، ریشه‌اش به همان موقع برمی‌گردد. خر‌های قبرسی، خر‌های درشتی بودند و متمولین، آن‌ها را می‌خریدند و از آن‌ها استفاده می‌کردند. به‌خاطر فراوانی خر، پالان‌دوزی هم شغل رایجی بود. اصلا پالان‌دوزی خودش فرهنگی داشت و یک فعالیت کاملا ماهرانه به حساب می‌آمد.
ما در مشهد، ۲‌نوع پالان داشتیم؛ یکی پالان رسمی و یکی پالان شیرازی. پالان رسمی، پالان معمول برای سوار‌شدن یک نفر بر پشت خر بود؛ اما پالان شیرازی به‌گونه‌ای بود که یکی‌دو نفر دیگر هم می‌توانستند سوار شوند. پالان خر، بی‌شباهت به زین اسب نیست. پالان‌دوز ابتدا پالان‌ها را بر‌طبق الگو‌هایی که داشتند، برش می‌زد و می‌دوخت؛ آن هم با جوالدوز و نخ‌های محکم. پالان را می‌دوخت بعد درون آن را با «پِخَل» پر می‌کرد. پخل، ساقه گندم است. خوشه گندم که درو می‌شود، باز بخشی از ساقه‌اش باقی می‌ماند که همان پخل است. زارعان پس از درو گندم‌ها مقداری از ساقه‌های خشک آن را، بدون خوشه، برای پالان‌دوز‌ها اختصاص می‌دادند که به پخل معروف بود. پالان‌دوزها، اما پخل‌ها را به قیمت ارزان از زارعان می‌خریدند و جایی در حجره‌شان انبار می‌کردند.
پالان‌دوز‌ها میله‌ای دو‌شاخه داشتند و با آن، پخل‌ها را به‌زور و با فشار درون پالان جا می‌دادند و پالان، حجم پیدا می‌کرد. پالان که پر می‌شد، هم درست قالب پشت خر بود و هم قسمت بالایی آن برای نشستن بر پشت خر، اندازه و به‌قاعده بود. مهم بود که پالان‌دوز، طوری پالان را بدوزد که پالان، پشت خر را زخم نکند. پالان‌های نامرغوب که استادکار‌های ناشی دوخته بودند، پشت خر‌ها را زخم می‌کرد. زخم خر هم خیلی دیر خوب می‌شد.
درمان زخم خر، فقط ۲‌دوا داشت؛ یکی «روغن سیاه» که آن را از پشگل گوسفند می‌گرفتند؛ یعنی پشگل را آن‌قدر می‌جوشاندند تا روغن سیاهی از آن به دست می‌آمد؛ و دیگری مگس. مگس، درمان زخم خر بود. مگس زیادی می‌کشتند و آن را روی زخم خر می‌گذاشتند و زخم، بهبود پیدا می‌کرد. مگس آن موقع‌ها زیاد بود؛ هر جا می‌رفتی لشکر مگس‌ها بود که وزوز می‌کرد. همه در‌حال مگس‌پراندن بودند.
حتی ضرب‌المثلی بود که جایی به کار می‌رفت که چیزی برای استفاده وجود نداشت؛ آنجا‌ها می‌گفتند: «مگس برای زخم خر پیدا نمی‌شود».
خرسواری هم خودش مهارتی داشت. پالان خر بر‌عکس زین اسب، رکاب ندارد و پای خر‌سوار، ول است و این در مسافت‌های دراز یا ساعات طولانی، می‌تواند خرسوار را خسته کند. برای همین هم پیرمرد‌ها یا آن‌هایی که قرار بود زیاد سوار خر باشند، خورجینی روی پالان، پهن می‌کردند و پاهایشان را می‌گذاشتند داخل خورجین.
گزارش خطا
ارسال نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تائید توسط شهرآرانیوز در سایت منتشر خواهد شد.
نظراتی که حاوی توهین و افترا باشد منتشر نخواهد شد.
پربازدید
{*Start Google Analytics Code*} <-- End Google Analytics Code -->