پشت لبهایم تازه تازه سبز شده بود که اتاقم رو خودم رنگ زدم، بتونهکاری و گچ و رنگآمیزی همهاش با خودم بود. یک آبی آسمانی دلبر و عزیز زده بودم به دو دلیل یک اینکه عاشق اتاق آبی سهراب شده بودم و گمان میکردم اتاقم اگر آبی باشد شاعرتر میشوم و دوم گرمای کویر.
در کتاب روانشناسی رنگهای دیلکارنگی خوانده بودم اتاق آبی که باشد هوا هفت درجه خنکتر به نظر میرسد و این در گرمای خرماپزان بم یعنی هفت درجه کمک به کولر آبی بینوا که تهبنجاره نفسش به اتاق بیخی من میرسید و خنکای اولش سهم اتاق نشیمن بود و بعد اتاق حمیده و بعد دم آخرش به من بینوا... اتاق که تمام شد خشک شد چیدمش واقعا خنکتر به نظر آمد و برای همین بابا گفت تمام خانه را رنگ میزنی؟ و من با منمن گفتم بله ولی اگر زحمتی نیست به من اجرت بدهید من به پول نیاز دارم. میخواستم تخت بخرم کمد بخرم کتاب و موبایل و لباس جدید استقلال بخرم، سهتار بخرم و پدرم گفت باشد.
خانه را دوماهه رنگ زدم، بعد نوبت حسابوکتاب شد. بابا ششصدهزارتومن قرار شد به من پول بدهد، وسط چای خوردن عصرانه بودیم که آن پیشنهاد عجیب را داد و من مدتی فکر کردم که منظورش چیست. پدرم گفت: بذار با همین پول برات نیمساعت آب بخرم. نفهمیدمش و بعید نیست شماهم الان نفهمیدش ولی یک سرمایه عجیب، یک دارایی عجیب و از نشانههای متمول بودن یک آدم در بم ماست، نیمساعت آب یعنی از آب جاری قنات که در دل هفته از دل زمین میجوشد.
در طول یک هفته که هفت شبانهروز است و هر شبانهروز بیست وچهارساعت من با آن ششصدهزارتومن مالک نیم ساعت از آب آن قنات میشدم و تا قیامت سند داشتم و میتوانستم آن آب را اجاره بدهم، بفروشم یا به باغات خودم برسانم. در بیان مختصات آدمهای اهل کویر معمولا میگویند فلانی دوتا قنات دارد یا مثلا از اکبرآباد دوساعت از پاکَم سه روز از جوی مرتضیعلی ۱۰ ساعت آب دارد.
اینها را نوشتم که بگویم ما نسلبهنسل قرنبهقرن این مملکت را با همه خشکسالی و فراز و فرود و بالا و پایینش با جنگها و غارتها و ایلغارش مدیریت کردیم و از حلق بحرانها به در آمدیم، قناتی در ایران داریم که چهارصدسال حفرش طول کشیده، چهارصدسال یعنی فکر کن پدربزرگ بزرگ بزرگ من در دوران صفویه کلنگش را زده و من پنج سال دیگر در عید غدیر قرار است جشن بگیرم و افتتاحش را عکس و استوری بگذارم، فکر کن نسل اول کنده و مرده سپرده به دومی دومی هم میدانسته به آب نمیرسد، کنده و مرده و نسل سوم و چهارم تا الان و این نشانه دیگر دوستی ما در طول تاریخ بوده.
وسط خشکسالی هستیم. اوضاع آب خوب نیست. جالب است که با یک صرفهجویی بیستدرصدی از آن بیرون میآییم، مثلا اگر هر روز هفته دوش میگرفتی کافی است دو روز را کم کنی، کارواش رفتن و حیاط و گل آب دادن هم همین. دست به دست هم دهیم میشود. همین الان تصمیم بگیر روزی یک ساعت دیرتر کولر آبی خانهات را روشن کنی و زودتر خاموش کنی. درست مصرف کنیم از این امتحان سربلند بیرون میآییم.