بدعت‌های اربعین در فضای مجازی و شبکه‌های اجتماعی در زیارت اربعین به چه چیزهایی گواهی می‌دهیم؟ ۴۰ فضیلت والای زیارت امام حسین علیه السلام در روز اربعین راهپیمایی اربعین؛ بزرگ‌ترین اجتماع مذهبی جهان با پیام عدالت و آزادی جدیدترین متن‌های پیامک تسلیت اربعین حسینی ۵.۵ میلیون سفر در اربعین ۱۴۰۴ ثبت شده است اربعین حسینی چه روزی است؟ برپایی ۴ نگارخانه مرتبط با مفاهیم عاشورا و مقاومت در حرم امام‌رضا(ع) ویژه برنامه‌های شبکه قرآن و معارف سیما در آستانه اربعین حسینی ۱۴۰۴ الهام چرخنده: هنر ما در سینما پرداختن به قهرمانان دفاع مقدس است برنامه‌ریزی برای همکاری فعالیت‌های قرآنی ایران و عراق برگزاری مراسم جاماندگان اربعین در ۵۰۰ شهر کشور ادامه خدمت‌رسانی به زائران اربعین حسینی در مرز شلمچه تا پایان مرداد ۱۴۰۴ + فیلم سرکنسول ترکیه: حضور در حرم امام رضا(ع) تجربه‌ای بی‌نظیر برایم بود نگاهی به مفهوم ظهور و آخرالزمان در قرآن استقرار ۶ موکب برای اسکان زائران دهه پایانی صفر در مجاورت حرم مطهر امام رضا(ع) ماجرای هدیه ناشناسی که در حرم امام‌رضا‌(ع) در دست استاد فرشچیان گذاشته شد تمامی اقلام اساسی برای زائران دهه پایانی صفر در سطح خراسان رضوی تامین شده است اربعین؛ تمرین زیستن در عصر ظهور
سرخط خبرها

خانه امید ما در مسیر حِلّه بود

  • کد خبر: ۳۵۱۴۱۶
  • ۲۲ مرداد ۱۴۰۴ - ۰۹:۴۱
خانه امید ما در مسیر حِلّه بود
زائر ایرانی در مسیر حِلّه، به چشم عراقی‌ها، یک فرصت مغتنم است. خسته و گرسنه و خواب‌آلود و غبارگرفته، به چشم یک مرد چشم آبی دشداشه‌پوش آمدیم. دستمان را گرفت کشید سمت نیسان سیاهی که داشت.

تاریک روشنای دم غروب بود. آن سال انداخته بودیم از مسیر حِلّه برویم سمت کربلا. حِلّه، طریقِ اهالی عرب است. ایرانی کمتر دارد. زائر ایرانی در مسیر حِلّه، به چشم عراقی‌ها، یک فرصت مغتنم است. خسته و گرسنه و خواب‌آلود و غبارگرفته، به چشم یک مرد چشم آبی دشداشه‌پوش آمدیم. دستمان را گرفت کشید سمت نیسان سیاهی که داشت. مثل ماهیگیر خوش‌اقبالی که شاه‌ماهی دریایش را شکار کرده باشد، چشم‌هاش می‌خندید و صورتش شاداب بود. از یک کوره راه خاکی گذشتیم و رسیدیم به خانه‌ای پشت نیزارها. ما هنوز نمی‌دانستیم اینجا، خانه امید ماست. مثل باقی سفرها، کوله انداختیم و حمام گرفتیم و نشستیم پای سفره خوش‌رنگ‌و‌لعاب خانه حسین. حسین، آتش‌نشان بود. یک نیروی دولتی عراقی که این چند روز مانده به اربعین را مرخصی گرفته بود آمده بود کنار جاده به نیت میزبانی از زوار ایرانی. میان گپ‌و‌گفت‌های دست‌و‌پاشکسته بعد از شام، فهمید بچه‌ای نداریم. آهی کشید و غم نشست توی چشم‌هایش. گفت: فردا همه چیز درست می‌شود. صبح روز بعد، دستمان را گرفت برد سمت مزار شریفه خاتون. دختر امام حسن (ع). می‌گفت توی کاروان اسرا بوده که از شتر بی‌جهاز زمین می‌افتد و شهید می‌شود. سن و سالی نداشته، اما امروز ملجأ درماندگان طویریج شده است. همین که از تفتیش‌ها می‌گذشتی، می‌رسیدی به صحن عریض و طویلی که بیشتر شبیه به یک نمایشگاه محیطی بی‌نظیر بود. دور تا دور دیواره‌های صحن، پر بود از بنر‌هایی که با عکس کودکان پوشانده شده بود. عکس‌هایی که زیرش نوشته بود این کودک به لطف و نظر شریفه خاتون شفا گرفته یا به‌دنیا آمده است. حسین می‌رفت و ما مثل توریست‌های هیجان‌زده، مات بنر‌ها شده بودیم. چشمش که به گنبد حرم کوچک شریفه خاتون افتاد، اشک‌هایش چکه‌چکه پایین ریخت. رقیق بود و پرشور. گفت: بروید، بخواهید، برگردید؛ و ما گیج ومبهوت، رفتیم، خواستیم، برگشتیم و با حسین خداحافظی کردیم. این، آخرین ملاقات ما با حسین بود چرا که اربعین سال بعد، دخترمان یک‌ماهه بود و نمی‌توانستیم راهی شویم، اما عکس‌هایش را برای حسین فرستادیم. عکس‌هایی که قول داد یکی را خودش چاپ کند و بچسباند دیوار صحن و سرای شریفه خاتون. حالا شش سال از آن اربعین می‌گذرد و من با خودم فکر می‌کنم حالا عکس دخترک زیر آفتاب سوزان طویریج، کورسوی امید چند زائر مات و مبهوت ایرانی است.

گزارش خطا
ارسال نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تائید توسط شهرآرانیوز در سایت منتشر خواهد شد.
نظراتی که حاوی توهین و افترا باشد منتشر نخواهد شد.
پربازدید
آخرین اخبار پربازدیدها چند رسانه ای عکس
{*Start Google Analytics Code*} <-- End Google Analytics Code -->