تصادف زنجیره‌ای در بلوار نماز مشهد یک کشته و ۳ مصدوم برجای گذاشت (۱۴ شهریور ۱۴۰۴) جاده کندوان یکطرفه شد | آزادراه تهران شمال مسدود شد (۱۴ شهریور ۱۴۰۴) ۶ کشته در یک مشاجره خانوادگی در سراب ۱۲ مصدوم در سانحه رانندگی در جاده چالوس پیش‌بینی آسمانی صاف تا کمی ابری در تهران برای ۵ روز آینده ۶۳ سکه تاریخی منقوش به نام پیامبر (ص) رونمایی می‌شود ترافیک سنگین در جاده‌های شمالی کشور (۱۴ شهریور ۱۴۰۴) کیفرخواست قاتل ایلیا صادر شد انهدام بیش از ۹۷ هزار متر خطوط لوله انتقال سوخت قاچاق در هرمزگان نتایج دوره بدون آزمون دکتری تخصصی ۱۴۰۴ دانشگاه آزاد اعلام شد علت دود اطراف سایت هسته‌ای اصفهان چه بود؟ زلزله‌ای شدید جلال آباد مرکز ولایت ننگرهار افغانستان را لرزاند (۱۳ شهریور ۱۴۰۴) شناسایی بیش از ۱۳۰۰ نوع ماده مخدر نوظهور در جهان آمار جان‌باختگان زلزله افغانستان از مرز ۲ هزار نفر رد شد (۱۳ شهریور ۱۴۰۴) دستگیری قاتل فراری پس از ۱۴ سال در تهران وزیر میراث فرهنگی: باید سهم گردشگری ایران از چین افزایش یابد + ویدئو سازمان غذا و دارو: نگرانی‌ها درباره کمبود انسولین بی‌مورد است کشف و توقیف محموله سلاح و مهمات جنگی در لرستان + عکس (۱۳ شهریور ۱۴۰۴) هواپیمایی برای پرواز رشد اشتغال پایان یک انتظار ۱۵ ساله! | نسخه آی‌پد اینستاگرام منتشر شد هشدار پلیس فتا درباره کلاهبرداری در پلتفرم‌های جعلی رمزارز فیشورسیلنت دندان چیست و چه کسانی باید آن را روی دندان بگذارند؟ یک ورزش موثر و توصیه شده برای کاهش استرس نسل Z پیش‌بینی هواشناسی مشهد و خراسان رضوی امروز (پنجشنبه، ۱۳ شهریور ۱۴۰۴) | پایداری نسبی دما تا اواسط هفته آینده در استان پوشش بیمه‌ای ۲ هزار فعال صنایع‌دستی کشور مهریه، عامل استحکام یا انفصال خانواده؟ | گذری بر قوانین شرعی، حقوقی و روانشناختی مهریه واکنش وزیر آموزش و پرورش به اعتراضات داوطلبان آزمون استخدامی: همه امتیازات قانونی بوده است تربیت پرستار بیمارستانی غیرقانونی است وزیر علوم در همدان مطرح کرد: امسال ۴ هزار خوابگاه دانشجویان متاهل تحویل داده خواهد شد
سرخط خبرها

اعترافات هولناک یک فروشنده موادمخدر: باجناق خائن، زندگی‌ام را نابود کرد

  • کد خبر: ۳۵۴۴۸۸
  • ۰۵ شهريور ۱۴۰۴ - ۰۱:۱۶
اعترافات هولناک یک فروشنده موادمخدر: باجناق خائن، زندگی‌ام را نابود کرد
جوان موادفروش پس ار دستگیری توسط کلانتری نواب صفوی مشهد از نقشه شوم باجناق حسودش پرده برداشت.

به گزارش شهرآرانیوز؛ سال ۸۶ با دختر همسایه در روستا ازدواج کردم. چراکه خانواده هایمان با هم آشنا بودند و کاملا یکدیگر را می‌شناختیم. همسرم زن بسیارخوبی بود. وقتی زندگی را شروع کردیم هیچی نداشتیم.

۲۲ ساله بودم که در منزل پدرهمسرم که یک طبقه خالی داشتند زندگی را شروع کردیم. یک سال بعد دخترم به دنیا آمد. من هم در تولیدی کیف مدرسه کار می‌کردم. حقوق کمی می‌گرفتم، اما راضی بودم. باجناقم که چند سال زودتر از من داماد خانواده شده بود مدام به ما حسودی می‌کرد و به پدرهمسرم می‌گفت: به ما خانه ندادی، اما به این دخترت خانه دادی! رفت وآمد با هم داشتیم، اما نمی‌دانستم که باجناقم قصد دیگری دارد.

باجناقم یک روزگفت بیا با هم به باغ یکی از دوستان برویم. قبول کردم ورفتم آن جا منقل و ... گذاشتند و باجناقم کنار دوستانش شیره مصرف می‌کرد. به من هم تعارف کردند. ابتدا گفتم: من اهل دود و دم نیستم. اما باجناقم اصرارکرد و گفت: مگرتو بچه‌ای؟ مرد باید شیره بکشد! خیلی به غرورم برخورد. نشستم پای منقل و با آن‌ها همراه شدم. ازآن روز به بعد اعتیاد شدید پیدا کردم.

روزگارم سیاه شد. حالا مدام به «اکبر» باجناقم زنگ می‌زدم تا برای من مواد تهیه کند. همسرم متوجه شد خیلی با من صحبت کردتا ترک کنم، اما فایده‌ای نداشت. چند ماهی به اصرار همسرم به مرکز ترک اعتیاد رفتم، اما دوباره شروع کردم. در همین روز‌ها دختر دومم به دنیا آمد. مخارج زندگی زیاد شده بود. از کارم اخراج شدم به دلیل این که مدام چرت می‌زدم و دیر سرکارمی رفتم راندمان کاری‌ام پایین آمده بود ازکارگاه بیرونم کردند.

باجناق حسودم وقتی شرایط زندگی و اعتیاد مرا می‌دید لذت می‌برد. نمی‌دانستم چه کار کنم بیکاری و بی پولی ازیک طرف و هزینه‌های سنگین زندگی ازطرف دیگر خیلی روی من فشار آورده بود. باجناقم دیگر بدون پول به من مواد نمی‌داد تا این که یک روز به غلام که در پاتوق اکبر با او آشنا شده بودم زنگ زدم و درخواست مواد کردم. گفت بیا پیش خودم کارکن! پول خوبی هم پرداخت می‌کنم که مخارج مصرف مواد مخدرت هم تامین شود.

 از روی ناچاری قبول کردم و در مسیر خرید و فروش مواد مخدر صنعتی افتادم. به علت قیمت بالایی که شیره و تریاک داشت سمت مصرف «گل» و «حشیش» رفتم. روز‌ها در پارک مواد بسته بندی شده که غلام می‌داد را به مشتری‌های قدیمی می‌فروختم. دیگر همه مرا آن جا می‌شناختند. اوضاع مالی‌ام خیلی بهتر شد. همسرم خبر نداشت من چه کار می‌کنم ولی خیلی خوشحال بود. پول می‌دادم تا هر چیزی که لازم است برای منزل و بچه‌ها و خودش خرید کند.

 دیگر با کشیدن مواد در منزل مشکلی نداشت. باجناقم فهمیده بود که من کارخرید و فروش مواد مخدر انجام می‌دهم، چون غلام به او گفته بود. یک روز که در پارک نشسته و منتظر مشتری بودم، ناگهان ماموری کنارم نشست و به دستانم دستبند زد و مرا به کلانتری آورد. این جا فهمیدم «اکبر» باجناقم مرا لو داده است چراکه از همان روز اول چشم دیدن من و زندگی‌ام را نداشت. او مرا معتاد کرد، به واسطه اعتیادم از کار بیکار شدم و در نهایت به خرید و فروش مواد مخدر روی آوردم و الان هم فقط به دلیل حسادت باجناقم و البته حماقت و سادگی خودم زندگی‌ام نابود شده است‌ای کاش...

به دستور سرهنگ علی ابراهیمیان (رئیس کلانتری نواب صفوی مشهد) تحقیقات گسترده پلیس برای شناسایی دیگر افراد مرتبط با این پرونده آغاز شد.

منبع: خراسان

گزارش خطا
ارسال نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تائید توسط شهرآرانیوز در سایت منتشر خواهد شد.
نظراتی که حاوی توهین و افترا باشد منتشر نخواهد شد.
پربازدید
آخرین اخبار پربازدیدها چند رسانه ای عکس
{*Start Google Analytics Code*} <-- End Google Analytics Code -->