نگاهی به فیلم «بچه مردم» به بهانه اکران سینمایی‌اش | آیا این فیلم نویدی بر رونق محتوای خوب سینمایی است؟ او بی‌صدا صحنه ساخت | یادی از احمد میرباذل، اولین بازیگر مشهدی فیلم‌های صامت تزیینات داخلی عمارت فرسوده | نگاهی به سریال «از یاد رفته»، ساخته برزو نیک نژاد ساخت سریال جدید «فرار از زندان» با بازیگران جدید آموزش داستان نویسی | چشم‌های دکمه‌ای من (بخش هشتم) مستند زندگی یوسفعلی میرشکاک، نویسنده و شاعر، در شبکه چهار سیما + زمان پخش مدیر مرکز هنر‌های نمایشی حوزه هنری: هزار گروه نمایشی از سراسر کشور در جشنواره تئاتر «بچه‌های مسجد» شرکت می‌کنند صفحه نخست روزنامه‌های کشور - سه‌شنبه ۲۹ مهر ۱۴۰۴ درگذشت «رضا یحیایی» شخصیت اصلی مستند «آهن‌ربا» در حین فیلم‌برداری ادعای جنجالی درباره یک بازیگر | سوپراستار سینمای کمدی ایران در زندان قزل‌حصار! + جزئیات ۹۱ اثر در بخش بهترین فیلم بین‌المللی اسکار ۲۰۲۶ گزارشی از چهل‌ودومین جشنواره فیلم کوتاه تهران شیوه مبارزه «رابرت دنیرو» بازیگر معروف هالیوود با ترامپ مستند «بار دیگر ابوذر» در سیمای خراسان رضوی + زمان پخش زنان فیلم‌ساز؛ محور جدید سیاست‌های فرهنگی دولت نسخه عربی سریال «بازی مرکب» (Squid Game) ساخته می‌شود آرای مردمی روز اول جشنواره فیلم کوتاه تهران اعلام شد آغاز روند برگزاری کنسرت‌ها در سالن میلاد با تایید آتش‌نشانی
سرخط خبرها

آموزش داستان نویسی | گسل های آدمیزادی (بخش چهارم)

  • کد خبر: ۳۵۶۷۷۹
  • ۱۶ شهريور ۱۴۰۴ - ۱۳:۳۰
آموزش داستان نویسی | گسل های آدمیزادی  (بخش چهارم)
ابتدا کار‌های ترسناکی که شخصیت با سوژه هایش انجام داده را به نمایش بگذارید و، در ادامه، پس از تعلیق هولناکی که ایجاد کرده‌اید، به مرور، بروید سراغ گذشته اش و برسید به سلاخی سگ و گربه ها.

تا اینجای کار، از دو روش کلی برای ارائه گذشته شخصیت‌های پویا گفتیم. اگر یادداشت‌های قبلی را دنبال کرده باشید، می‌دانید که گفتیم شخصیت‌های پویا همان‌هایی هستند که در طول خط روایت تغییر می‌کنند؛ و، در ادامه، بحث ما به اینجا کشیده شد که، در بعضی روایت ها، مخاطب، به محض اینکه اولین بارقه‌های تغییر را در شخصیت می‌بیند، می‌تواند دست نویسنده را بخواند و حدس بزند که قرار است کاراکتر داستان تبدیل به فلان یا بهمان شود. نکته‌ای که می‌توان از بحث برداشت کرد این است که این دو روش کلی نقاط ضعف و قوتی دارند که به نویسنده می‌گوید برای یک کاراکتر این روش و برای کاراکتر دیگر آن روش را انتخاب کند.

برای مثال، فرض را بر این بگذاریم که نویسنده قصد داشته باشد، مثل ترومن کاپوتی، یک سوژه واقعی را برای داستان یا رمان برگزیند، مثلا کسی مانند جفری دامر (که به «آدم خوار میلواکی» ملقب بود). دامر یکی از ترسناک‌ترین پرونده‌های قتل زنجیره‌ای را برای اف بی آی به وجود آورد. برای آزردگی کمتر، سعی می‌کنم جزئیات روش‌های قتل او را ننویسم؛ همین قدر بگویم که کار او، در ابتدا، با حیوانات شروع شد: دامر بدن گربه‌ها و سگ‌ها را یک جور‌هایی تشریح می‌کرد.

آموزش داستان نویسی | گسل های آدمیزادی  (بخش چهارم)

کنجکاوی‌ها و میل او به این شیوه از سلاخی کاملا گویای این بود که یک قاتل تمام عیار از آن بشر بیرون می‌آید. اگر سوژه داستانی شما چنین پرونده‌ای باشد و شما از روش خطی برای ارائه شخصیت او استفاده کنید، کاملا مشخص است که تیرتان به سنگ می‌خورد، و آن چیزی که تصورش را دارید شکل نمی‌گیرد. برای همین، بهتر است از روش دوم، یعنی نمایش غیرخطی شخصیت، استفاده کنید.

مطابق این شیوه، می‌توانید ابتدا کار‌های ترسناکی که شخصیت با سوژه هایش انجام داده را به نمایش بگذارید و، در ادامه، پس از تعلیق هولناکی که ایجاد کرده‌اید، به مرور، بروید سراغ گذشته اش و برسید به سلاخی سگ و گربه ها. با انتخاب این فرم، ارائه گذشته شخصیت به مخاطب، آن چنان که در روش اول اتفاق می‌افتد، زننده نخواهد بود. این همان اتفاقی است که در ارائه شخصیت هانیبال لکتر افتاده است (اگرچه باید گفت که تامس هریس می‌توانست از شخصیت خیالی خودش گذشته‌ای بهتر بیرون بکشد و انتخاب‌های ظریف تری داشته باشد).

به هرحال، این فرض را برای این طرح کردیم که بدانید، اگر واقعیت و تاریخ شما را محدود کرد و امکان تغییر گذشته شخصیت را نداشتید، بهتر است از روش غیرخطی برای روایت خودتان استفاده کنید. این قضیه اهمیت فرم و شناخت آن را برای نویسنده‌ها نشان می‌دهد. شاید دنبال کردن پرونده‌های واقعی و مطالعه روان شناسیکِ چنین مواردی هم کمک کننده و هم کارآمد باشد. (تماشای سریال «شکارچی ذهن» را توصیه می‌کنم.)

اگر اصرار داشتید که برای نشان دادن چنین سوژه‌ای از روش خطی استفاده کنید، یک تبصره وجود دارد: می‌توانید از حرکت در عرض برای روایت استفاده کنید، یعنی تمام سرمایه خودتان را پای عنصر تعلیق نگذارید و گاهی هم تمرکز مخاطب را به وادی کیفیت رخداد‌ها بکشانید. این مبحثی است که بخشی از آن در یادداشت‌های قبلی طرح شده است و در بحث‌های بعدی با جزئیات بیشتری درباره آن صحبت خواهیم کرد.

با احترام عمیق و همیشگی، و کلاه ازسربرداشته، به فریدریش نیچه بزرگ، و پایان باشکوهش در شهر تورین.

گزارش خطا
ارسال نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تائید توسط شهرآرانیوز در سایت منتشر خواهد شد.
نظراتی که حاوی توهین و افترا باشد منتشر نخواهد شد.
پربازدید
آخرین اخبار پربازدیدها چند رسانه ای عکس
{*Start Google Analytics Code*} <-- End Google Analytics Code -->