سرخط خبرها

یک موقعیت و دو پرسش!

  • کد خبر: ۳۶۳۲۶
  • ۰۷ مرداد ۱۳۹۹ - ۱۰:۳۶
یک موقعیت و دو پرسش!
حجت الاسلام محمدرضا زائری - پژوهشگر دینی
یکی از چالش‌های مشترک و مکرر که غالب ما همیشه با آن روبه‌رو هستیم، چالش انتخاب بین دو گزینه است که یکی به‌خاطر غلبه تلقی‌های عرفی ظاهرا مرغوب‌تر و مطلوب‌تر به‌نظر می‌رسد، ولی خودمان هم مطمئن نیستیم که درست انتخاب می‌کنیم یا نه! مثلا برای خرید کالایی از فروشنده قیمت‌ها را سؤال می‌کنیم و پاسخ می‌شنویم که یکی ارزان‌تر و یکی گران‌تر است یا مثلا یکی ایرانی و یکی خارجی است؛ در چنین موقعیتی با آنکه هیچ دلیل علمی و منطقی برای ترجیح کالای خارجی یا جنس گران‌تر نداریم، ناخودآگاه ممکن است تصور کنیم کالای خارجی مرغوب‌تر است یا آنکه گران‌تر است، ترجیح دارد. وقتی در این باره قدری تأمل کنیم، خواهیم دید که تعیین‌کننده‌ترین عامل در این قضاوت و این تلقی ما همان برداشت‌ها و ذهنیت‌های غیرعالمانه‌ای است که طی ده‌ها بلکه صد‌ها سال در فضای عمومی جامعه شکل گرفته است. جالب اینجاست که خود ما همیشه به‌چنین اموری انتقاد داریم و از کسانی که این‌گونه می‌اندیشند گله می‌کنیم، ولی وقتی پای خودمان در میان باشد، بدون آنکه توجه داشته باشیم، باز هم به‌همین ترتیب قضاوت می‌کنیم. اگر الآن به‌هرکدام از ما بگویند که فرض کنید یک پزشک متخصص در مطب خود نشسته است و بیماری به مطب او تلفن می‌کند تا وقتی برای معاینه بگیرد، این پزشک باید چه جوابی بدهد؟ همه ما در مقابل این پرسش، رفتار اخلاقی و حرفه‌ای را پاسخ سریع می‌دانیم و توقع داریم که پزشک به بیمار بگوید: «من الآن فرصت دارم، تشریف بیاورید!»، اما تصور کنید شما خودتان همان بیمار باشید که پزشک متخصص به شما بگوید که الآن فرصت دارد؛ واقعا چه واکنشی خواهید داشت؟ اگر پزشک با اینکه در مطب خود بیکار نشسته است، پاسخ دهد: «من ۶ ماه آینده فرصت دارم!» آیا خودتان او را حاذق‌تر و مهم‌تر و متخصص‌تر نمی‌دانید؟ اگر منشی این پزشک بگوید که آقای دکتر فقط ۶ ماه از سال در ایران هستند و بقیه وقتشان را در آمریکا یا اروپا به‌تدریس در دانشگاه و طبابت مشغول‌اند، او را ترجیح نمی‌دهید و برای دیدنش ۶ ماه صبر نمی‌کنید؟ این مثال را درباره موقعیت‌های مختلفی می‌توان تکرار کرد؛ حتى برای استفاده از مشورت مذهبی با یک روحانی هم ناخودآگاه چهره‌ای مشهور که رسانه‌ها از حضورش در برنامه‌های مختلف استفاده می‌کنند و او را «آیت‌ا...» و «استاد» می‌نامند، برای ما ترجیح دارد بر امام‌جماعت مسجد محله که چه‌بسا درواقع بسیار عالم‌تر و متخصص‌تر باشد!
قطعا اگر ترجیح ما در هر یک از این موارد بر اساس مطالعه و بررسی و تحقیق علمی و تخصصی باشد، آن ترجیح توجیه دارد و مثلا اگر واقعا بدانیم که درباره یک کالای خاص یک نشان تولیدی مشخص از یک کشور خارجی کیفیت بهتری دارد، هر کسی ترجیح آن را منطقی می‌داند، ولی وقتی این ترجیح و انتخاب ناشی از تلقی‌های عوامانه و عرفی باشد، آن وقت قابل توجیه نیست و همین رفتار‌ها و ترجیح‌هاست که عملا باعث می‌شود افراد سالم دیگر نتوانند اخلاقی رفتار کنند و افراد ناسالم بتوانند غیراخلاقی عمل کنند! مثلا فروشنده کالایی را با قیمت بیشتر می‌فروشد، چون می‌داند قیمت بیشتر ذهن مشتری‌ها را منحرف خواهد کرد و کالای گران و خارجی را بر محصول ایرانی و ارزان ترجیح خواهد داد. یا مثلا پزشک متعهد ناچار می‌شود حتى وقتی که فرصت دارد و بیکار است، وقت ملاقات را چند هفته بعد تعیین کند، زیرا اگر بگوید: «همین حالا تشریف بیاورید!» بیماران با خود خواهند گفت: «معلوم است که کارش چندان رونقی ندارد و خیلی خوب نیست!» در واقع یکایک ما بی‌آنکه بدانیم، باعث می‌شویم افراد متواضع و فروتن از رفتار اخلاقی خود پشیمان شوند و در حقیقت با رفتار نادرست خود بی‌آنکه متوجه باشیم، اشخاص متکبر و دروغ‌گو را تشویق می‌کنیم!
در هر یک از چنین موقعیت‌هایی باید نخست این دو سؤال را از خود بپرسیم: اول اینکه قضاوت ما چه دلیل علمی و تخصصی دارد؟ و دیگر آنکه اگر خودمان به‌جای او بودیم چگونه پاسخ می‌دادیم و رفتار می‌کردیم؟
گزارش خطا
ارسال نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تائید توسط شهرآرانیوز در سایت منتشر خواهد شد.
نظراتی که حاوی توهین و افترا باشد منتشر نخواهد شد.
پربازدید
{*Start Google Analytics Code*} <-- End Google Analytics Code -->