۵۶۰۰ قربانی در سکوت؛ روایت تلخ جوانانی که در دام الکل گم شدند هشدار گرایش متخصصین زنان به انجام اعمال زیبایی | تعرفه‌ها هیچ تناسبی با مسئولیت خطیر این پزشکان ندارد اعترافات هولناک عامل جنایت برج مجلل دربند| قتل مرد افغان به‌خاطر فحاشی توصیه‌های تغذیه‌ای در شرایط آلودگی هوا: مواد غذایی فله‌ای نخرید و آب زیاد بنوشید فاز نخست آموزش هوش مصنوعی به ۲ میلیون دانش‌آموز کلید خورد معمای مرگ مشکوک دختر دانشجو در واژگونی خودرو شگرد مرموز باند سارقان زن برای دستبرد به فروشگاه‌های پوشاک در مشهد انهدام باند سرقت جغدهای پارکینگی توسط پلیس مشهد میهمان من باش در آستانه عید غدیر، ۶۲۱ نفر از زندانیان استان خراسان رضوی آزاد شدند نگاهی به آمار روز‌های نفس‌گیر مشهد در سال ۱۴۰۳ | شاخص آلودگی هوا رکورد یک دهه را شکست مراقبت بهداشتی مرزی از حاجیان در مشهد آغاز شد مراحل تعویض پلاک بدون معطلی در مشهد | تعویض پلاک در ۴۵ دقیقه طلایی! رئیس اداره جنگل اداره کل منابع طبیعی و آبخیزداری خراسان رضوی: در سطح استان یک میلیون و ۲۶۰ هزار کانون بحرانی فرسایش بادی وجود دارد اعمال محدودیت‌های ترافیکی در جاده‌های کشور برای تعطیلات عید غدیر ۱۴۰۴ غذای سالم تاثیر مستقیم بر سلامت انسان دارد مراقب سکته قلبی خاموش باشید واگذاری هزار و ۷۳۵ هکتار از اراضی ملی در خراسان رضوی برای ساخت نیروگاه خورشیدی و ۲۱۷ هکتار برای نیروگاه بادی فرمانده یگان حفاظت اداره کل منابع طبیعی و آبخیزداری خراسان رضوی: تاکنون ۵۰ هکتار منطقه درگیر آتش شده است هر هکتار آبخیزداری سالانه ۵۳۰ مترمکعب در هکتار استحصال آب دارد حرکت سریع خراسان رضوی به سمت بیابانی شدن| وجود ۳۰ کانون بیابانی بحرانی در ۲۲ شهرستان معرفی چند نمونه از ارزان ترین هتل های مشهد نزدیک حرم ۳ فوتی و ۲ محبوس بر اثر حریق کشتی در بوشهر + فیلم (۲۱ خرداد ۱۴۰۴) گلایه برخی شهروندان مشهدی از انتظار طولانی پشت خط «صدای مشاور» سد‌های مشهد در  آستانه تابستان، تشنه‌تر از  همیشه پیش‌بینی هوای مشهد و خراسان رضوی امروز (چهارشنبه، ۲۱ خرداد ۱۴۰۴) | تداوم بارش باران تا فردا صبح پرونده ترک فعل وزارت میراث فرهنگی روی میز دادسرای دیوان محاسبات کشور انتخاب رشته کارشناسی ارشد دانشگاه آزاد تمدید شد چگونه خطر چاقی دوران کودکی را پیش‌بینی کنیم؟
سرخط خبرها

یک فنجان چای همه چیز را عوض می‌کند

  • کد خبر: ۳۶۵۳۹
  • ۰۸ مرداد ۱۳۹۹ - ۱۲:۳۹
یک فنجان چای همه چیز را عوض می‌کند
حالا شما باور نکنید. بخندید و بگویید «چه حرف‌ها!»، ولی باور کنید در خانه‌ای که من در آن زندگی می‌کنم، یک فنجان چای می‌تواند اتّفاقات زیادی را رقم بزند.
بهاره قانع نیا | شهرآرانیوز؛ حالا شما باور نکنید. بخندید و بگویید «چه حرف‌ها!»، ولی باور کنید در خانه‌ای که من در آن زندگی می‌کنم، یک فنجان چای می‌تواند اتّفاقات زیادی را رقم بزند. مثلاً می‌تواند بابا را از این رو به آن رو کند، وقتی که درهم و غمگین است و دارد تندتند و پشت سر هم، صدای دکمه‌های چهارگوش ماشین حساب را درمی‌آورد، فهرست بدهی‌ها و سررسید اقساط و جمع قبض‌ها را از درآمد ماهیانه کسر می‌کند و بعد ابروهایش را بالا می‌دهد و لپ‌هایش را باد می‌کند و نفسش را محکم بیرون می‌فرستد. آن وقت است که یک فنجان چای تازه‌دم به کمکش می‌آید. اغلب من یا مامان چای را کنار دستش می‌گذاریم، چفت ماشین حساب بی‌ملاحظه‌ی سیاه که همیشه‌ی خدا اعداد و ارقام عجیب و غریب نشان بابا می‌دهد و ناراحتش می‌کند.

امروز هم مثل همیشه تا چهره‌ی بابا را درهم و گرفته دیدم، سریع سینی چای قندپهلو را کنار دستش گذاشتم و گفتم: «همه‌ی عالم فدای لبخند‌های آق بابام!»
بابا تبسّم ملایمی تحویلم داد و گفت: «همه‌ی عالم فدای دختر شیرین زبانم!»
غیر از این دفعه، هر وقت دیگر که به بابا می‌گفتم «آق بابا» خنده اش می‌گرفت، آن قدر که انگار قلقلکش داده باشند، اما این دفعه به لبخندی کم جان اکتفا کرد. مامان آمد وسط تعارف تکّه پاره کردن هایمان و گفت: «تعارف نکنید شما را به خدا! اصلاً قابل شما را ندارد. بفرمایید همه‌ی عالم را پیشکشِ هم کنید!» بعد معترضانه در قندان را برداشت و یک حبّه قند سفید نسبتاً درشت گوشه‌ی لپّش گذاشت و فنجان چای بابا را در کسری از ثانیه سرکشید.
بابا دیگر این دفعه نتوانست مقاومت کند و با صدای بلند زد زیر خنده. مامان مثل کسی که جام جهانی را در دستانش گرفته باشد، فنجان خالی چای را توی هوا تکانی داد و پیروزمندانه نگاهم کرد.
من و مامان خوشحال بودیم که توانسته بودیم بابا را بخندانیم. وقتی به هم کمک می‌کنیم تا لبخند روی لب هایمان بنشیند، درست شبیه قهرمانانی می‌شویم که کاپ جام جهانی را بالای سر می‌برند.
بله، این گونه است که یک فنجان چای و یک لب خندان، دست به معجزه می‌زند و رنگ روز‌های زندگی مان را عوض می‌کند.
گاهی هم پیش می‌آید که مامان لباس غم به تن می‌کند، مثل بیشتر وقت‌هایی که کنار میز تلفن نشسته است و در حالی که چهره اش مضطرب است، تلاش می‌کند از پشت سیم‌های پیچ پیچ و درهم برهم سیاه، دلواپسی هایش را به عزیزجان برساند و هی بگوید: «عزیز جان! یک وقت یادتان نرود قرص فشار را سر وقت بخورید. راستی، خاطرتان هست که دکتر گفت نوبت قرص قند قبل از ناهار و چربی بعد از شام است؟»
و من به هزاران قرص رنگارنگی فکر می‌کنم که به نوبت ایستاده اند، حال عزیزجان را روبه راه نگه دارند، و زیر لب می‌گویم: «ای کاش به جای این همه قرص، حال عزیزجان با یک فنجان چای بهتر می‌شد!»
آن وقت، دیگر لازم نبود مامان برای خوردن به موقع قرص‌های ریز و درشتش هزار دلیل بیاورد و زمین و آسمان را به هم ببافد و گاهی هم لباس غم به تن کند.

وقت‌هایی که مامان برای حال و روز عزیزجان ابری گرفته می‌شود، من یا بابا دست به کار می‌شویم و فنجان گرد و گل دار مامان را پر ازچای داغ و تازه دم می‌کنیم و کنار دستش، روی میز تلفن خاکستری می‌گذاریم تا عطر خوش چای دلش را گرم کند و حالش را جا بیاورد.
وقت‌هایی که مامان غصّه دارد، انگار از در و دیوار خانه غم می‌بارد. من و بابا هیچ وقت نمی‌گذاریم مامان غمگین بماند. مسابقه می‌دهیم برای خنداندنش، برای اینکه دوباره حالش خوب شود و خانه باز هم رنگ شادی به خودش بگیرد.
گزارش خطا
ارسال نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تائید توسط شهرآرانیوز در سایت منتشر خواهد شد.
نظراتی که حاوی توهین و افترا باشد منتشر نخواهد شد.
پربازدید
{*Start Google Analytics Code*} <-- End Google Analytics Code -->