نجات یک جوان از چنگ آدم ربایان در کرمانشاه با تیزهوشی اپراتور ۱۱۰ گاز مونوکسید کربن جان نوجوان ۱۱ ساله در کلات خراسان رضوی را گرفت (۳ آذر ۱۴۰۳) به هر کتاب درسی یک کتاب غیردرسی پیوند می‌شود | آیا اجرای طرح جدید، سرانه مطالعه را افزایش می‌دهد؟ مصدومیت استاندار مرکزی در پی سانحه خودرو (۳ آذر ۱۴۰۳) اضافه‌کار پرستاران افزایش یافت؟ کشف محموله ۲۲۶ میلیارد تومانی کالای قاچاق در کشور اجرای همسان‌سازی ۴۰ درصدی حقوق برای همه بازنشستگان از آذرماه ۱۴۰۳ + جزئیات پرداخت حق‌الثبت برای مهریه الزامی می‌شود | مهریه بالای ۲۰۰ سکه شامل ۱۵ درصد حق‌الثبت می‌شود پیش‌بینی هواشناسی مشهد و خراسان رضوی (شنبه، ۳ آذر ۱۴۰۳) | آغاز روند افزایش نسبی دما از دوشنبه آغاز طرح جدید توان‌بخشی از راه دور برای هزار و ۶۱۸ کودک در سراسر کشور احکام متناسب‌سازی حقوق بازنشستگان کشوری چه‌زمانی صادر می‌شود؟ به طور میانگین، روزی ۱۴۵ نفر به علت نزاع به پزشکی قانونی خراسان رضوی مراجعه می‌کنند | رتبه دوم در دعوا ثبت بیش از ۲۴ هزار مأموریت اورژانسی در تهران طی هفته گذشته (۳ آذر ۱۴۰۳) نحوه محاسبه و فرمول متناسب‌سازی حقوق بازنشستگان سایر سطوح سازمان تأمین اجتماعی + جدول پشه‌ها، ابزار جدید واکسیناسیون برای انسان دستگیری پسر ۲۸ ساله در مشهد که با صدای زنانه اخاذی می‌کرد مه‌گرفتگی در برخی جاده‌های خراسان رضوی (۳ آذر ۱۴۰۳) بیمه تکمیلی بازنشستگان با سرانه جدید، امروز (۳ آذر ۱۴۰۳) تعیین تکلیف می‌شود آخرین وضعیت سلامت آب روستا‌ها و شهر‌های کشور اعلام شد (۳ آذر ۱۴۰۳) راهکارهایی برای درمان خارش ناشی از بیماری‌های کبدی توصیه‌هایی برای مادران شیرده از عوارض مصرف الکل، کمبود ویتامین B است برخورد بار کامیون با پل هوایی شهید فهمیده در مشهد (۲ آذر ۱۴۰۳) انتقام از قاتل با قتل فجیع سه عضو خانواده سانحه رانندگی در خواف خراسان رضوی هشت مصدوم برجای گذاشت (۲ آذر ۱۴۰۳) قتل فجیع جوان ۲۳ ساله تهرانی به جرم دفاع از ناموس تصادف در مسیر سبزوار- خوشاب یک کشته و ۲ زخمی برجای گذاشت (۲ آذر ۱۴۰۳) کاهش مصرف آب در مشهد، نتیجه اقدامات فرهنگی موثر است مسمومیت ۶ عضو یک خانواده با گاز مونوکسید کربن در نزدیکی مشهد (۲ آذر ۱۴۰۳) ۸ محصول غیرمجاز آرایش چشم اعلام شد
سرخط خبرها

یک فنجان چای همه چیز را عوض می‌کند

  • کد خبر: ۳۶۵۳۹
  • ۰۸ مرداد ۱۳۹۹ - ۱۲:۳۹
یک فنجان چای همه چیز را عوض می‌کند
حالا شما باور نکنید. بخندید و بگویید «چه حرف‌ها!»، ولی باور کنید در خانه‌ای که من در آن زندگی می‌کنم، یک فنجان چای می‌تواند اتّفاقات زیادی را رقم بزند.
بهاره قانع نیا | شهرآرانیوز؛ حالا شما باور نکنید. بخندید و بگویید «چه حرف‌ها!»، ولی باور کنید در خانه‌ای که من در آن زندگی می‌کنم، یک فنجان چای می‌تواند اتّفاقات زیادی را رقم بزند. مثلاً می‌تواند بابا را از این رو به آن رو کند، وقتی که درهم و غمگین است و دارد تندتند و پشت سر هم، صدای دکمه‌های چهارگوش ماشین حساب را درمی‌آورد، فهرست بدهی‌ها و سررسید اقساط و جمع قبض‌ها را از درآمد ماهیانه کسر می‌کند و بعد ابروهایش را بالا می‌دهد و لپ‌هایش را باد می‌کند و نفسش را محکم بیرون می‌فرستد. آن وقت است که یک فنجان چای تازه‌دم به کمکش می‌آید. اغلب من یا مامان چای را کنار دستش می‌گذاریم، چفت ماشین حساب بی‌ملاحظه‌ی سیاه که همیشه‌ی خدا اعداد و ارقام عجیب و غریب نشان بابا می‌دهد و ناراحتش می‌کند.

امروز هم مثل همیشه تا چهره‌ی بابا را درهم و گرفته دیدم، سریع سینی چای قندپهلو را کنار دستش گذاشتم و گفتم: «همه‌ی عالم فدای لبخند‌های آق بابام!»
بابا تبسّم ملایمی تحویلم داد و گفت: «همه‌ی عالم فدای دختر شیرین زبانم!»
غیر از این دفعه، هر وقت دیگر که به بابا می‌گفتم «آق بابا» خنده اش می‌گرفت، آن قدر که انگار قلقلکش داده باشند، اما این دفعه به لبخندی کم جان اکتفا کرد. مامان آمد وسط تعارف تکّه پاره کردن هایمان و گفت: «تعارف نکنید شما را به خدا! اصلاً قابل شما را ندارد. بفرمایید همه‌ی عالم را پیشکشِ هم کنید!» بعد معترضانه در قندان را برداشت و یک حبّه قند سفید نسبتاً درشت گوشه‌ی لپّش گذاشت و فنجان چای بابا را در کسری از ثانیه سرکشید.
بابا دیگر این دفعه نتوانست مقاومت کند و با صدای بلند زد زیر خنده. مامان مثل کسی که جام جهانی را در دستانش گرفته باشد، فنجان خالی چای را توی هوا تکانی داد و پیروزمندانه نگاهم کرد.
من و مامان خوشحال بودیم که توانسته بودیم بابا را بخندانیم. وقتی به هم کمک می‌کنیم تا لبخند روی لب هایمان بنشیند، درست شبیه قهرمانانی می‌شویم که کاپ جام جهانی را بالای سر می‌برند.
بله، این گونه است که یک فنجان چای و یک لب خندان، دست به معجزه می‌زند و رنگ روز‌های زندگی مان را عوض می‌کند.
گاهی هم پیش می‌آید که مامان لباس غم به تن می‌کند، مثل بیشتر وقت‌هایی که کنار میز تلفن نشسته است و در حالی که چهره اش مضطرب است، تلاش می‌کند از پشت سیم‌های پیچ پیچ و درهم برهم سیاه، دلواپسی هایش را به عزیزجان برساند و هی بگوید: «عزیز جان! یک وقت یادتان نرود قرص فشار را سر وقت بخورید. راستی، خاطرتان هست که دکتر گفت نوبت قرص قند قبل از ناهار و چربی بعد از شام است؟»
و من به هزاران قرص رنگارنگی فکر می‌کنم که به نوبت ایستاده اند، حال عزیزجان را روبه راه نگه دارند، و زیر لب می‌گویم: «ای کاش به جای این همه قرص، حال عزیزجان با یک فنجان چای بهتر می‌شد!»
آن وقت، دیگر لازم نبود مامان برای خوردن به موقع قرص‌های ریز و درشتش هزار دلیل بیاورد و زمین و آسمان را به هم ببافد و گاهی هم لباس غم به تن کند.

وقت‌هایی که مامان برای حال و روز عزیزجان ابری گرفته می‌شود، من یا بابا دست به کار می‌شویم و فنجان گرد و گل دار مامان را پر ازچای داغ و تازه دم می‌کنیم و کنار دستش، روی میز تلفن خاکستری می‌گذاریم تا عطر خوش چای دلش را گرم کند و حالش را جا بیاورد.
وقت‌هایی که مامان غصّه دارد، انگار از در و دیوار خانه غم می‌بارد. من و بابا هیچ وقت نمی‌گذاریم مامان غمگین بماند. مسابقه می‌دهیم برای خنداندنش، برای اینکه دوباره حالش خوب شود و خانه باز هم رنگ شادی به خودش بگیرد.
گزارش خطا
ارسال نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تائید توسط شهرآرانیوز در سایت منتشر خواهد شد.
نظراتی که حاوی توهین و افترا باشد منتشر نخواهد شد.
پربازدید
{*Start Google Analytics Code*} <-- End Google Analytics Code -->