مسلخ خون در خانه مادری!

مهدی قرآنی - خانه در سکوتی مطلق فرو رفته بود. سر و وضع پذیرایی به کاروانی شباهت داشت که راهزنان به آن حمله کرده و همه چیز را به تاراج برده بودند. در این میان اما مهتابیِ یکی از اتاق ها روشن بود و به فضای تاریک خانه نور می داد. دختر جوان اولین نفری بود که وارد خانه شد و مادرش هنوز داخل کوچه مشغول احوال پرسی با چند نفر از همسایگان بود. در میان سکوت شبانه یکی از کوچه های منطقه سیدی ناگهان صدای جیغ دختر همه را شوکه کرد. زن میان سال که از صدای جیغ و گریه های بلند دخترش هراسان شده بود خود را به داخل خانه رساند. پسر خانواده به طرز دل خراش و وحشتناکی داخل اتاق خواب کشته شده بود.
زن میان سال در حالی که در آغوش دختر گریانش قرار داشت از حال رفته بود و با صدایی درمانده و ضعیف مدام پسرش را صدا می زد. سر و صداهای دخترک جوان پای همسایگان را هم به این خانه وحشت کشاند و طولی نکشید که این خبر هولناک به پلیس گزارش شد.
شب از نیمه گذشته بود اما هر لحظه به تعداد تماشاچیان این صحنه دل خراش افزوده می شد. در میان همهمه حاضران صدای آژیر خودروهای انتظامی و امدادی همه را برای دقایقی به سکوت فرو برد. بلافاصله نوار زرد رنگ صحنه جنایت در اطراف این خانه دو طبقه کشیده شد و مأموران تماشاچیان را به آن طرف نوار هدایت کردند.
هنوز مدتی از حضور پلیس و اورژانس در یکی از کوچه های بولوار صبا نگذشته بود که پای خودرو مقام قضایی هم به این صحنه کشانده شد و با دستور بازپرس احمدی نژاد تحقیقات پرونده رنگ جنایی به خود گرفت.
از شواهد امر پیدا بود که افرادی وارد خانه شده و متوفی را در حالی که خواب بوده به قتل رسانده اند. مقتول لباس بر تن نداشت و آثار جراحات بسیاری ناشی از ضربات متعدد شیئی نوک تیز بر روی کمر، سینه و دیگر اندامش هویدا بود. سر این پسر جوان نیز مورد ضربات شدید شیئی سخت قرار گرفته بود که به واسطه این آسیب بخشی از آن متلاشی شده بود. خانه نیز به کلی به هم ریخته و این نابسامانی حاکی از آن بود که قاتل یا قاتلان به دنبال سرقت بوده اند.
جسد را زیر پتو پنهان کرده بودند
خواهر مقتول که اولین شاهد این مسلخ خون بود به قاضی ویژه قتل دادسرای مشهد گفت: «من و برادرم چندسالی است که با مادرمان در این خانه زندگی می کنیم. چند روز پیش من و مادرم به شهرستان رفتیم و او تنها بود. تازه از راه رسیده بودیم. مادرم داخل کوچه بود و من وارد خانه شدم. اتاق ها به هم ریخته بود. کلافه شدم و برادرم را دیدم که بی تفاوت داخل اتاق خوابیده و رویش هم پتو انداخته است. چند مرتبه صدایش کردم اما هیچ واکنشی نشان نداد برای همین داخل اتاق شدم و پتو را از رویش کشیدم. همه چیز یک باره روی سرم آوار شد. بدنش غرق در خون بود و چهره اش هم به خوبی تشخیص داده نمی شد. جیغ های من مادر و چند نفر از همسایه هایمان را به داخل خانه کشاند.»
موضوع تنهایی مقتول و اینکه هیچ آسیبی به قفل درها وارد نشده و شرایط قرار گیری قطعات پازل این قتل روند تحقیقات را به سمتی کشاند که نشان می داد متهم یا متهمان از تنها بودن متوفی و خالی بودن طبقه بالایی آن ها اطلاع داشته اند و همین امر آشنا بودن عوامل این جنایت را با مقتول قوت می بخشید.
قاضی احمدی نژاد با استناد به شواهد موجود و به هم ریختگی خانه، سرقت را فرضیه این قتل دانست و با طرح سؤالی از خواهر مقتول مبنی بر اینکه طلا یا جواهرات در خانه داشته اند به اولین سرنخ این پرونده دست یافت. دختر جوان در پاسخ به سؤال این مقام قضایی گفت که طلاها و مقداری دلار در خانه نگهداری می کرده اما آن ها را نیافته است.
همین سرنخ موجب شد تا گوشی تلفن همراه مقتول بررسی شود که در پیامک های اخیر این پسر جوان مشخص شد به تازگی با فردی ارتباط داشته است. جسد با دستور قاضی ویژه قتل عمد دادسرای عمومی و انقلاب ناحیه2 مشهد برای تعیین علت مرگ به پزشکی قانونی منتقل شد و صحنه جنایت در اختیار کارآگاهان پلیس آگاهی قرار گرفت. به گفته بازپرس علی اکبر احمدی نژاد متوفی حدودا 27سال داشته که با ضربات متعدد و شدید چاقو به اندام ها و اصابت آجر بر سر به قتل رسیده و 24ساعت از مرگش نیز گذشته است. او ادامه داد: این حادثه در شامگاه شنبه اتفاق افتاده که طبق بررسی های کارآگاهان اداره جنایی پلیس آگاهی ردی از متهمان به دست آمده است که در روزهای آتی این افراد را دستگیر خواهیم کرد.
این جنایت با بسته شدن درهای خانه مخوف پایان یافت و تحقیقات قضایی تا روشن شدن دقیق ماجرا همچنان ادامه دارد.