سینا صابری | شهرآرانیوز؛ کشتار معترضان بیگناه توسط حکومت پهلوی در شهریور ۱۳۵۷، تلخ است و از خاطرنابردنی، اما از نگاه تاریخپژوهان و کارشناسان، نقطه آغازِ پایان کار دودمان پهلوی در ایران محسوب میشود.
درواقع حادثه جمعه سیاه، تیر خلاصی بود به حکومت طاغوتی وقت. گزارش پیشرو نقبی است بر رویدادهایی که درنهایت، حادثه جمعه سیاه را در پایتخت رقم زد. این سلسلهرویدادها در مشهد از ۱۳ تا ۱۷ شهریور رنگوبویی انقلابیتر از گذشته به خود میگیرد تا این شهر را هم در شمار شهرهایی قرار دهد که از دید حکومت پهلوی، برقراری حکومتنظامی و کشتار، تنها راه آرام نگه داشتن آن دانسته میشد.
۱۳ شهریور ۱۳۵۷- تهران
ماجرای این روز تاریخی هم مانند سایر وقایع انقلاب ۱۳۵۷ با هدایت و رهبری روحانیون سراسر ایران بهویژه تهران آغاز شد. ازآنجاکه ۱۳ شهریور این سال مصادف شده بود با عید فطر، روحانیون و انقلابیون تصمیم گرفتند نخستین راهپیمایی گسترده علیه شاه را در تهران برگزار کنند. محوریت این راهپیمایی نیز با حجتالاسلام محمد مفتح بود. درواقع با توجه به تبلیغات گستردهای که پس از ماه مبارک رمضان صورت گرفته بود و مردم از نظر فکری آماده شده بودند، آقای مفتح طرح راهپیمایی را در یک جمع خصوصی مطرح کرد. او سپس برای علنی کردن این اقدام بر منبر مسجد قبا چنین گفت: «روز عید فطر ساعت ۶ صبح از منزل خود با پای پیاده به محل برگزاری نماز عید حرکت خواهم کرد.» این جمله، جرقه همراهی کردن او را در ذهن نمازگزاران روشن کرد و موج حرکتی انقلابی شکل گرفت.
روز ۱۳ شهریور پس از حرکت آقای مفتح که با حضور مردم همراه شده بود، با برنامهای ازپیش تعیینشده، رفتهرفته شعارهایی سر داده شد و پلاکاردهایی نیز به نمایش درآمد تا این حرکت، چهره یک راهپیمایی جدی را به خود بگیرد. راهپیمایی پس از اقامه نماز عید نیز ادامه یافت، به شکلی که روزنامه اطلاعات در فردای آن روز نوشت: «اجتماع عظیم مردم تهران در یکی از نقاط شمالی شهر در پایان مراسم، خودبه خود به تظاهرات منسجمی تبدیل شد. حرکت مردم بهسمت جنوب، شرق و غرب قیطریه با سردادن شعارهای «ا... اکبر، زندهباد امامخمینی (ره)» و پخش اعلامیههایی همراه بود.» این رویداد، دستاورد بسیار بزرگی بود که انگیزه تکرار آن در روزهای آتی سامان یافت، چنانکه شهید محلاتی درباره آن در خاطراتش چنین نوشته است: «بعد از راهپیمایی عید فطر به این نتیجه رسیدیم که این کار باید با نظم و ترتیبی ادامه یابد. جلسهای گرفتیم و از صبح تا غروب دورهم بودیم و تصمیم بر این شد که روز پنجشنبه ۱۶شهریور راهپیماییکنیم.»
بر این اساس با توجه به اینکه شکل تظاهرات برای روزهای آتی، انسجام بیشتری یافته بود، اطلاعیههایی برای حضور مردم در ۱۶ شهریور صادر شد. ازجمله جامعه اصناف اعلام کرد: «به منظور بیان عدم اعتماد ملی به دولت کنونی... و به پشتیبانی از تصمیم روحانیون و علمای آگاه تهران، پنجشنبه ۱۶ شهریور را روز تعطیل و عزای عمومی اعلام میکنیم.» در این روز نیز مردم با حضور پرشور خود و سردادن شعارهایی نظیر «مرگ بر سلطنت پهلوی»، به وحدت بیسابقهای دست یافتند که مقدمات راهپیمایی عظیم جمعه ۱۷ شهریور را فراهم کرد.
این برنامهریزیها از دید حکومت، پنهان نماند. در همان شب (۱۶ شهریور) طی جلسهای اضطراری، دستور برقراری حکومتنظامی به مدت ۶ ماه در ۱۲ شهر ایران ازجمله مشهد صادر شد. در متن بیانیه حکومتنظامی آمده بود: «دولت با اعتقاد کامل به اجرای قانون اساسی و به اصل آزادیهای ملی که قوه مقننه ایران، مظهر و محل تبلور آن است، با عزمی راسخ و با وجدانی بیدار و به نام همه مردم، بهمنظور حراست از موجودیت و وحدانیت ملی و برای آنکه فرصت داشته باشد با اقدامات لازم در جهت تأمین هر چه بیشتر رفاه عامه مردم و حفظ آهنگ توسعه سالم اقتصادی و انجام سریع و قاطع اصلاحات اداری و تأمین عدالت اجتماعی و مبارزه با فساد و تأمین آزادیهای واقعی در جهت رفع علل نارضایتیهای مردم، اقدام کند و در محیطی آرام و با تلاشی مؤثر به نگرانیهای همگانی خاتمه دهد، ناگزیر حکومتنظامی را برای ۶ ماه در شهرهای تهران، کرج، قزوین، قم، مشهد، تبریز، اهواز، آبادان، اصفهان، شیراز، کازرون و جهرم اعلام مینماید.»
۹ شهریور ۱۳۵۷-مشهد
اما تبوتابهای مشهد این ایام را میتوان تا حادثه آتشسوزی در سینما رکس آبادان به عقب برد؛ روز جمعه ۲۷ مرداد یعنی یک روز قبل از فاجعه سینما رکس آبادان، سینما آریای مشهد از طرف افراد ناشناس به آتش کشیده شد. در این آتشسوزی سه نفر از نگهبانان این سینما کشته شدند. تجمع، تظاهرات و صدور اعلامیههای ضدحکومتی و اعتصابات عمومی از این تاریخ تا شهریور ۱۳۵۷ همچنان در مشهد ادامه دارد.
اعلان انزجار گروههای مختلف مردم از عاملان به آتش کشیدن سینما رکس آبادان، صدور اعلامیههای مختلف بهمناسبت چهلمین روز درگذشت شیخ احمد کافی و نیز چهلمین روز حمله ماموران رژیم به مدرسه نواب، پایان دوران استانداری عبدالعظیم ولیان و انتصاب محمدحسن سراج حجازی بهجای او، سبب برگزاری تظاهرات گستردهای در روز ۹ شهریور شد. در این روز درگیری تظاهرکنندگان با ماموران مسلح رژیم در خیابان طبرسی، منجر به کشته شدن دو نفر به نامهای «مهندس علیرضا مهدیزادهحکاک» بیستونهساله و «رضا حسنزاده»، هجدهساله و زخمی شدن عدهای دیگر شد.
۱۳ شهریور ۱۳۵۷-مشهد
با اینکه پس از سقوط دولت جمشید آموزگار و جانشینی سیدجعفر شریفامامی در هفته اول شهریور ۱۳۵۷ حکومت تاحدودی دربرابر خواستههای مردم عقبنشینی کرده بود، بازهم آتش این داغها در دل مردم سرد نشد. همین شد که در مشهد هم به تبعیت از پایتخت در روز ۱۳ شهریور مردم بعد از برگزاری نماز عید، تظاهرات گستردهای را با حضور علمایی همچون میرزاجوادآقا تهرانی، محمدمهدی نوغانی، سیدکاظم مرعشی و ابوالحسنشیرازی برگزار کردند.
در پایان این راهپیمایی که ۱۰ هزار مشهدی در آن شرکت کرده بودند، آیتا... عباس واعظطبسی در مقابل حرم مطهر رضوی برای اجتماعکنندگان سخنرانی کرد و در پایان با قرائت قطعنامهای ضمن ابراز مخالفت با دولت شریفامامی، خواهان برقراری نظام اسلامی، آزادی زندانیان سیاسی، اجرای صحیح قانون اساسی و بازگردانیدن امامخمینی (ره) به ایران و آقای قمی به مشهد شد. دولت شریفامامی در ۱۳ شهریور، دستور آزادی آیتا... قمی را که از سال ۱۳۴۶ به حالت تبعید در کرج بهسر میبرد، صادر کرد.
۱۵ شهریور ۱۳۵۷-مشهد
در روز ۱۵ شهریور و بعد از برگزاری مجلس ختمی برای شهید مهدیزادهحکاک در مسجد امامرضای خیابان آبکوه، مردم در خیابانهای آبکوه، شاهرخ (مطهری فعلی) و میدان شاه (شهدای فعلی) و خیابان نادری (شیرازی فعلی) دست به تظاهرات زدند که با دخالت پلیس پراکنده شدند. در همین ایام آیتا... شیرازی با صدور اعلامیهای، خبر ورود آقای قمی به مشهد را اعلام کرد و از مردم خواست تا در مراسم استقبال او در ساعت ۴ بعدازظهر ۱۷ شهریور شرکت کنند.
۱۷ شهریور ۱۳۵۷-مشهد
امامخمینی (ره) درپی آزادی آیتا... قمی، نامهای برای ایشان ارسال کرد که بخشی از آن، چنین است: «آزادی جنابعالی پس از ۱۲سال زندان غیرقانونی و غیرانسانی به جرم حقگویی و حقطلبی موجب مسرت گردید. کشتار بیرحمانه ماههای اخیر، خصوصا کشتار بیشماری از فرزندان اسلام که تعداد کشتهشدگان را بیش از ۴هزار نفر نقل میکنند، یکی دیگر از نمونههای آزادی و تمدن بزرگ و آشتی دولت شده است. تا برقراری این رژیم منحط، امید آزادی پوچ و ستمکاری و خیانت ادامه دارد.
اکنون که شاه با قدرت کوبنده ملت مواجه است و ناچار است که با حکومتنظامی و سرنیزه، به حیات غیرقانونی خود ادامه دهد، برای اغفال مردم، تظاهر به دلسوزی برای زلزلهزدگانی میکند که به هیچوجه در محیطی که زلزلهخیز است، هیچگونه اقدامی برای حفظ جان مردم محروم از او صورت نگرفته است. اکنون که شاه، ملت را از هستی ساقط و هرچندگاه دست به قتلعامی تازه میزند، برای زلزلهزدگان دلسوزی میکند که خود در اثر بیتوجهی در امور خانهسازی، خانههای آنان را بر سر مردمش خراب کرده است... از خداوند تعالی سلامت جنابعالی و عظمت اسلام و مسلمین و قطع ایادی اجانب را خواهانم. والسلامعلیکم و رحمها...»
در نخستین ساعات عصر ۱۷ شهریور، مردم مشهد در خیابانهای منتهی به مسیر فرودگاه، تجمع و شروع به تظاهرات کردند. ازدحام استقبالکنندگان در فرودگاه بهحدی بود که ماموران امنیتی رژیم تصمیم گرفتند آیتا... قمی را با همان هواپیمایی که به مشهد آمده بود، به تهران بازگردانند.
اطلاع مردم از این تصمیم، باعث درگیری آنان با ماموران حکومت شد. در جریان این درگیریها چندنفر و از آن میان چهار نوجوان و جوان به نامهای جواد فلاحقلندرآبادی چهاردهساله، حسین حسینی چهاردهساله، احمد عرفانی هجدهساله و جمال فریدزاده هفدهساله در زدوخوردهای مقابل پمپبنزین خیابان گاراژدارها و خیابان ضد، کشته و چند نفر دیگر زخمی شدند. در چنین شرایطی آیتا... قمی در میان استقبال باشکوه مردم وارد شهر مشهد شد. با توجه به راهپیماییهای گسترده مردم ایران ضد دولت شریفامامی، وی ناگزیر از تجدیدنظر در سیاستهای اعلامشده خود مبنیبر مدارا با روحانیون و مخالفان شد و در روز ۱۷ شهریور در چند شهر بزرگ ایران و از آن میان شهر مشهد حکومتنظامی اعلام کرد. در این روز سرتیپ عبدالرحیم جعفری به فرمانداری نظامی مشهد منصوب شد و طی اعلامیهای، برقراری حکومتنظامی در مشهد را اعلام کرد.
حکومت در اعلامیههای بعدی خود که در روز ۱۸ شهریور صادر شد، محدودیت ساعات رفتوآمد در مشهد را عمومی کرد. براساس این اطلاعیهها، رفتوآمد مردم از ساعت ۹ شب تا ۶ صبح و اجتماع بیش از سه نفر در طول روز و انجام هرگونه اقدام تحریکآمیز و حمل هرگونه سلاح سرد و گرم، ممنوع اعلام شد. مردم مشهد بی توجه به مقررات و تهدیدهای حکومتنظامی، رفتارهای انقلابی خود را همچنان ادامه دادند. بهدنبال سرکوب و کشتار مردم تهران در روز ۱۷ شهریور، در مشهد سه روز تعطیلی و عزای عمومی اعلام شد. در این سه روز تظاهرات پراکنده، اما مستمر از طرف اقشار مختلف مردم در گوشهوکنار شهر برگزار شد.
حضور دوباره آیتا... قمی در مشهد و بازگشت آیتا... سیدعلی خامنهای از تبعید، زمینه بزرگتر و پررنگتر شدن مبارزات علمای مشهد را فراهم کرد. رهبر معظم انقلاب در نقل خاطرات خود درباره وضعیت شهر مشهد در این زمان، چنین بیان کرده اند: «اواسط سال ۵۷ بود که از تبعید بازگشتم. بنده وقتی از تبعید وارد مشهد شدم، آنچه در مشهد دیدم، برایم باورکردنی نبود و با اینکه ما در تبعید خبرها را میشنیدیم، اما آن واقعیت عظیمی بود. شب و روز در مشهد راهپیمایی بود و مردم به راهپیمایی عادت کرده بودند.»
آیتا... قمی نیز در همان روزهای اولیه ورود به مشهد، طی سخنانی ماهیت و مشروعیت رژیم پهلوی را زیر سوال برد و خواهان آزادی زندانیان سیاسی، اجرای احکام قرآن و دستورات اسلام و بازگشت تبعیدشدگان به کشور شد.
ماموران رژیم که از قدرتیابی بیش از حد علما و روحانیون مشهد در این برهه به وحشت افتاده بودند، در نشستی که با حضور استاندار خراسان، فرمانده لشکر ۷۷، فرمانده ناحیه ژاندارمری و سرپرست شهربانیهای خراسان تشکیل دادند، تصمیم به اعمال فشار و ایجاد محدودیت برای این عده گرفتند. بر این اساس، دستور بازداشت روحانیان شاخص مشهد صادر شد و در این چارچوب، «سیدکاظم مرعشی» و «محمدمهدی نوغانی» دستگیر و «آیتا... ابوالحسن مقدسشیرازی»، «آیتا... واعظطبسی» و «سیدعبدالکریم هاشمینژاد» متواری شدند.
درباره تعداد کشتهشدگان این روز، همانند سایر سرکوبها، آمار ضدونقیضی ارائه شد؛ مثلا عمادالدین باقی، از پژوهشگران تاریخ، تعداد کشتهها را ۸۸نفر میداند و پارسونز، سفیر وقت انگلیس در تهران، از کشته شدن صدها نفر یاد میکند. سولیوان، سفیر آمریکا، نیز تعداد آنها را بیش از ۲۰۰نفر مینویسد و برخی دیگر از مقامات آمریکایی تا ۴۰۰نفر را ذکر کردهاند. اما در مشهد بنا بر گزارش فرمانداری، تعداد مجروحان ۱۰ نفر بوده و تعداد کشتهها به ۴ نفر رسیده است.
منبع: گفتگو با دکتر یوسف متولیحقیقی، کتاب خاطرات شهید محلاتی در مرکز اسناد انقلاب اسلامی، خاطرات حجتالاسلام ناطقنوری در مرکز اسناد انقلاب اسلامی، بولتن خبرگزاری پارس در ۱۷ شهریور ۵۷، مجله ۱۵ خرداد، شماره ۲۰۵ تابستان ۱۳۸۸، صحیفه امامخمینی (ره) صفحه ۴۷۸