معاون وزیر آموزش و پرورش: مشایعت حماسی مردم چشم دشمنان انقلاب و ایران را کور کرد حضور رئیس سازمان محیط زیست در مراسم تشییع پیکر شهدای اقتدار در تهران مهلت ثبت‌نام فرهنگیان در سامانه نقل و انتقالات تمدید شد (۷ تیر ۱۴۰۴) ۳ کشته و ۵ مصدوم در تصادف دو خودرو سواری در اردبیل (۷ تیر ۱۴۰۴) تاکسی گردشگری چیست و چه مزایایی دارد؟ | اجرای طرح در تهران، به‌زودی بیمه‌شدگان تأمین اجتماعی مغایرت در عناوین شغلی و دستمزد را اطلاع بدهند اطلاعیه جدید سازمان بازنشستگی نیرو‌های مسلح درخصوص حقوق خرداد (۷ تیرماه ۱۴۰۴) پیش‌بینی هواشناسی مشهد و خراسان رضوی امروز (شنبه، ۷ تیر ۱۴۰۴) | گرمای شدید در راه مشهد چگونه با پیاده‌روی کلسترول را به تعادل برسانیم؟ عادت‌هایی که متابولیسم را کند می‌کنند غربالگری سلامت روان در تمام مقاطع سنی برای مردان انجام می‌شود یک جامعه‌شناس: مسئله وطن بسیار مهم است | نقطه قوت ایران، مردم هستند رئیس سازمان محیط زیست: نباید از خسارات زیست‌محیطی جنگ غافل شویم معاون آموزش متوسطه آموزش‌ و پرورش: واحدهای آموزشی باید به هوش مصنوعی مجهز شوند پیش‌بینی هواشناسی کشور (۷ تیر ۱۴۰۴) | ورود سامانه بارشی به کشور چند نکته مهم درباره سلامت سالمندان هشدار سازمان تأمین اجتماعی درخصوص کلاهبرداری از پزشکان تشدید نظارت بازرسان بهداشتی در ایام سوگواری محرم و صفر ۱۴۰۴ انجام ۱۰ پرواز از مدینه به مشهد در روز جاری (۶ تیر ۱۴۰۴) فراجا اعلام کرد: عدم تغییر در سیاست‌های فراجا درباره طرد اتباع غیرمجاز اسامی فرآورده‌های بهداشتی و تمیز کننده غیرمجاز منتشر شد وزیر آموزش و پرورش در مشهد: ذره‌ای در مسیر خدمت مجاهدانه و مخلصانه به مردم کم نگذاریم متروی تهران فردا رایگان است (۷ تیر ۱۴۰۴) دستور اخراج همه اتباع غیرمجاز از کشور صادر شد (۶ تیر ۱۴۰۴) پیش‌بینی هواشناسی مشهد و خراسان رضوی امروز (جمعه، ۶ تیر ۱۴۰۴) | وزش باد، پدیده غالب جوی در سطح استان ۴ پروتکل بهزیستی برای حفاظت از سلامت روان کودکان تحت پوشش در جنگ ۱۲ روزه تحمیلی عبور دومین هواپیمای خارجی از آسمان ایران (۶ تیر ۱۴۰۴) آخرین مهلت ثبت‌نام آزمون استخدامی آموزش و پرورش، امروز (۶ تیر ۱۴۰۴)
سرخط خبرها

«گلخن‌تاب» و «مس‌کوب»

  • کد خبر: ۴۱۶۲۲
  • ۱۵ شهريور ۱۳۹۹ - ۱۱:۳۵
«گلخن‌تاب» و «مس‌کوب»
محمود ناظران‌پور - تاریخ‌پژوه
«گلخن‌تاب» و «مس‌کوب» ۲ عنوان شغلی در زندگی قدیم بود. حمام‌های عمومی هر کدامشان یک «گلخن» داشتند که همان «آتشدان» باشد؛ جایی که آب حمام گرم می‌شد. عده‌ای از مردم گرفتار که جایی نداشتند، به‌ویژه در زمستان‌ها، در گلخن‌ها می‌خوابیدند. هر گلخن یک آتش‌کار داشت که به او در گویش مشهدی، «گلخن‌تو» می‌گفتند که در اصل همان «گلخن‌تاب» بود؛ یعنی کسی که آتش گلخن را می‌تاباند یا برافروخته می‌کند. گلخن‌تاب همیشه سیاه‌سوخته بود؛ چون لابه‌لای دم و دود بود. گلخن‌تاب‌ها معمولا از ضعیف‌ترین اقشار جامعه و درعین‌حال، زحمتکش‌ترین آن‌ها بودند.

گلخن‌ها در عمق زمین و گاه حتی تا ۳۰ متر زیر زمین بود. اساسا حمام‌ها در قدیم، زیر زمین درست می‌شد و معمولا سقف آن‌ها همسطح معابر بود. در حمام‌ها باز خزینه‌ها در گودی بود. هر خزینه دیگی داشت مسی که مثل تشت بود. کف این دیگ مسی، در سقف آتشخانه یا گلخن بود. تصور کنید هر گلخن، مثل یک نانوایی سنگک بود که قسمت آتش‌کاری آن، همان تنور نان سنگک باشد. سقف آن قسمت تنورمانند، کف همین دیگ مسی بود که حرارت آب خزینه را تأمین می‌کرد.
گاهی پای آن‌هایی که در خزینه بودند، می‌رفت توی دیگ و می‌سوخت. گاهی هم جوان‌ها در خزینه با هم کل و کشتی می‌گرفتند و پای کسی محکم به دیگ می‌خورد و دیگ پایین می‌افتاد و آب خزینه می‌ریخت در گلخن... و ماجرا درست می‌شد.

کنار آتشخانه‌ها دودکش‌هایی بود که دود سوختن هیزم‌ها را بیرون می‌برد. دودکش‌ها معمولا در نقطه مقابل آتشخانه‌ها در آن سوی حمام بود. دود و هوای گرم از راه مسیر‌های باریکی به نام گربه‌رو، از آتشخانه به دودکش‌ها می‌رسید. گربه‌رو از زیر کف حمام می‌گذشت و کمک می‌کرد تا محیط حمام، از کف، گرم شود. سوخت گلخن، هیزم بود. گلخن‌ها سوراخی داشتند که از آن، هیزم‌ها را پایین می‌ریختند. آب حمام‌ها معمولا از چاه یا قنات بود. گلخن‌تاب معمولا از چاه آب می‌کشید و می‌ریخت توی منبع آب حمام که به آن دریاچه حمام گفته می‌شد. در مشهد البته همه حمام‌ها آب را از نهر خیابان می‌گرفتند.
 
هر حمام راه‌آبی داشت که از زیر به نهر خیابان وصل می‌شد. از توی نهر، یک پارچه لوله‌شده می‌چپاندند توی راه‌آب و مسیر آب ورودی به حمام را می‌بستند. شب‌ها یا صبح‌ها که آب پاک‌تر بود، گلخن‌تاب، می‌رفت و مسیر را باز می‌کرد و منبع آب، پر می‌شد. مس‌کوبی هم از مشاغل قدیم بود که حالا نشانی از آن نیست. البته فامیلی «مسکوب» هنوز باقی است که نشان از همان شغل قدیمی دارد. قدیم که فناوری ذوب مس دردسترس همه نبود، مس‌کوبی شغل رایجی بود. مس‌کوب‌ها مس‌های کهنه مثل قلفت و دیگ و بشقاب مسی را جمع می‌کردند و روی هم می‌کوبیدند. کوره‌هایی هم داشتند که با زغال کار می‌کرد. دستگاه دم بزرگی داشتند که دستی بود و هوا را در کوره می‌دمید و زغال‌ها را سرخ می‌کرد. مس‌ها را می‌گذاشتند در این کوره تا حسابی سرخ می‌شد.
 
استاد مس‌کوب، مس را با انبر می‌گرفت و می‌گذاشت روی سندان. سندان‌های بزرگی هم داشتند که مس‌ها را روی آن‌ها می‌کوبیدند. ۵ جوان ورزیده و درشت‌اندام هم دور سندان بودند، آن هم برهنه، چون نزدیک کوره قرار داشتند. هرکدام یک پتک بزرگ چندکیلویی دستشان بود. استادکار، صدایی «هو» مانند از خودش درمی‌آورد و چکش‌کار‌ها پشت سر هم به‌ترتیب می‌کوبیدند روی مس. بعد مکث می‌کردند و استادکار با پتک کوچک خودش به مس حالت می‌داد و دوباره آن را در کوره می‌انداخت. چندین و چند بار این کار تکرار می‌شد تا از یک لُکّه (برآمدگی) مس کهنه، یک تکه ورق مس به دست بیاید و بشود با آن، ابزار مسی تازه ساخت.
گزارش خطا
ارسال نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تائید توسط شهرآرانیوز در سایت منتشر خواهد شد.
نظراتی که حاوی توهین و افترا باشد منتشر نخواهد شد.
پربازدید
{*Start Google Analytics Code*} <-- End Google Analytics Code -->