جشنواره گل در مشهد کجا برگزار می‌شود؟ + فیلم توسعه روستا‌های مجاور، راه‌حل حاشیه‌نشینی در مشهد قلندرشریف: شهرداری طی دو، سه دوره اخیر بیشترین درآمد را در بخش‌های مختلف داشته است | مشهد به مرکز دیپلماسی شهری تبدیل شده است کشف پرونده سرقت ۱۲۰ میلیاردی از یک خانه مسکونی در مشهد (۲۱ فروردین ۱۴۰۴) دبیریان: برگزاری نمایشگاه «مشهد اینوکس-فاینکس» گامی مؤثر در جهت تحقق شعار سال و توسعه اقتصاد شهری است شهروند خبرنگار | نمایی از مرزعه کلزا در نیشابور رئیس شورای اسلامی شهر مشهد: تزریق نشاط و امید به شهروندان هدف اصلی ماست + فیلم اجرای ۵۱۵ رای قلع در سال ۱۴۰۳ در مشهد جشنواره‌های شهری مشهد فرصتی برای نشاط مومنانه و تزریق حال خوب به شهروندان است حل معضل حاشیه نشینی در بخش مرکزی شهرستان مشهد با بازنگری در تقسیمات کشوری جشنواره گل‌های لاله مشهد میزبان شکوه بهاری طبیعت + فیلم نگاهی به بازار سوغات زائر در مشهد و چالش هایش | سوغات مشهد همچنان ساخت چین! هوای کلانشهر مشهد امروز سالم است (۲۱ فروردین ۱۴۰۴) شهردار مشهد: روند عملیات اجرای پروژه دوربرگردان غیرهم‌سطح شرقی حضرت ابوطالب ادامه دارد درباره قدیمی‌ترین کوچه خیابان عبادی مشهد | گذر «حوض لقمان» که بعدها به «کوی سعادت» رسید نایب رئیس کمیسیون عمران، حمل‌ونقل و ترافیک شورای اسلامی شهر مشهد: مدیریت شهری مسئولیت دارد زمینه جمع‌آوری سرمایه خُرد مردم را فراهم کند طی سال ۱۴۰۳ چند نفر در مشهد فوت کردند؟ موحدی: کارگروه‌های مختلف در شورای شهر مشهد جهت حمایت از جبهه مقاومت تشکیل شده است | مسئله فلسطین باید بزرگ شود نایب‌رئیس شورای اسلامی شهر مشهد: امیدوارم همت مجموعه دولت و استان برای قطار سریع السیر مشهد-تهران نتیجه‌بخش باشد سید حسین احمدزاده، سرپرست معاونت مالی و پشتیبانی شهرداری مشهد شد (۲۰ فروردین ۱۴۰۴) آرایشِ نوروزیِ مشهدِ عزیز!
سرخط خبرها

پنیر‌های خوش‌عطر کردی

  • کد خبر: ۳۶۳۵۳
  • ۰۷ مرداد ۱۳۹۹ - ۰۹:۰۹
پنیر‌های خوش‌عطر کردی
محمود ناظران‌پور - تاریخ‌پژوه
«مله» کوتاه‌شده «محله» است که به محل اقامت موقتی عشایر می‌گویند. عشایر در مله، در فصل بهار، صبح به صبح میش‌ها را می‌دوختند، یعنی شیرشان را می‌دوشیدند. بعد که کار شیردوشی تمام می‌شد، بره‌ها را از آغل بیرون می‌آوردند و ول می‌کردند تا هرکدامشان بروند و باقی‌مانده شیر مادرشان را بخورند. غوغایی به پا می‌شد. رمه‌ها گاهی تا ۱۰۰۰ میش داشتند. ۱۰۰۰ میش و ۱۰۰۰ بره هم‌زمان بع‌بع می‌کردند تا یکدیگر را پیدا کنند. به قدرت خدا، چنددقیقه‌ای طول نمی‌کشید که همه بره‌ها مادرشان را پیدا می‌کردند. گاهی هم اگر بره‌ای از پیدا کردن مادرش ناتوان می‌شد، چوپان‌ها بره‌ها و بزغاله‌های تازه‌زاییده‌شده را که «خَلَمِه» نام دارند، می‌بردند و به مادرشان می‌رساندند.

خلمه‌ها را بعد از ساعتی، دوباره از میش‌ها جدا می‌کردند و جدا نگه می‌داشتند؛ عمدتا هم در آغل، چون هوای بهار متغیر است و بره‌ها خیلی طاقت سرما ندارند. با بزرگ‌تر شدن بره‌ها، آن‌ها را به چرا می‌برند. چوپانی که مسئول این کار است، «خلمه‌چران» نام دارد. بره وقتی یاد می‌گیرد که چرا کند، می‌گویند «به چَر آمده» و پس از آن دیگر از شیر میش تغذیه نمی‌کند.
در قدیم چوپان‌ها نمی‌گذاشتند بره‌ها آن‌قدر‌ها شیر بخورند؛ در عوض سعی می‌کردند تا بره زودتر به چَر بیاید، یعنی زودتر تغذیه با علف را یاد بگیرد و چرا کند. شیر ارزشمند بود و علف هم فراوان. بره‌ها می‌توانستند به‌جای آنکه شیر گوسفند را مصرف کنند، بچرند. اما حالا ارزش گوشت بسیار بالاتر از قبل است. برای همین هم چوپان‌ها اجازه می‌دهند تا بره‌ها بیشتر دنبال مادرشان باشند و شیر بخورند؛ به‌اصطلاح «بره‌پی» باشند. چون بره‌هایی که بیشتر شیر می‌خورند، بهتر چاق می‌شوند.

با همه این‌ها، در طول ماه‌های شیردهی، هر روز مقدار فراوانی شیر تولید می‌شود که بخشی از آن در شهر به فروش می‌رسد، اما بخش بیشتر آن صرف تولید محصولاتی مثل مسکه و کره و روغن زرد می‌شود. یکی از محصولاتی که این سال‌ها دیگر خبری از آن نیست و اگر تولید هم می‌شود، به شهر آورده نمی‌شود، «پنیر کردی» است که عشایر کرمانج در منطقه کلات و درگز و قوچان آن را تهیه می‌کردند.‌
می‌دانید که دامدار‌ها ابتدا شیر را به ماست تبدیل می‌کنند. این ماست را در مشک می‌ریزند و با مقداری آب، دوغ درست می‌کنند و آن را تلم می‌زنند تا مسکه یا همان کره آن جدا شود. مسکه که جدا شد، چیزی که در مشک یا تلم می‌ماند، دوغ غلیظی است که می‌توان با جوشاندن آن، کشک تهیه کرد. عشایر کرمانج آن سال‌ها بخشی از این دوغ را در کیسه‌های کرباسی بزرگ می‌ریختند تا آب آن گرفته شود. دوغ‌ها غلیظ می‌شد و می‌ترشید. همین ماست‌های ترش هم مشتری خودش را داشت. مغازه‌دار‌ها آن را در ظرف‌های بزرگ می‌ریختند و ماست‌ها هم، چون ترش شده بود، حباب‌های هوا، پُلُق پُلُق از دل آن بیرون می‌آمد...
عشایر از آن طرف مقداری از شیر‌ها را هم پنیر می‌کردند. «پنیرمایه» شان هم تکه‌ای شیردان یا «مایه‌خانه» بره تازه‌زا بود که بخشی از معده حیوان به حساب می‌آید. به هر حال همیشه پیش می‌آمد که بره‌ای به کارد بیاید؛ یعنی طوری بشود که اگر ذبحش نکنند، می‌میرد و گوشتش حرام می‌شود. شیردان بره‌هایی که ذبح می‌شدند، به‌عنوان پنیرمایه استفاده می‌شد. تکه‌ای از آن را به نخ می‌بستند و می‌زدند توی شیر و شیر به دَلَمه‌های پنیر تبدیل می‌شد. پنیر‌ها را در کیسه می‌ریختند تا سفت و یکدست بشود که پنیر چرب خوش‌عطری از آن به عمل می‌آمد.

این، روش معمولی است که همه عشایر با آن ماست و پنیر تهیه می‌کنند، اما کرمانج‌ها روش دیگری هم داشتند. آن‌ها مشک‌هایی داشتند که ماست‌های ترششان را در آن‌ها می‌ریختند. می‌دانید که خود مشک هم، چون از پوست بز یا گوسفند درست شده، دارای منافذی است که آب را پس می‌دهد. دوغ و ماستی که درون مشک ریخته شود، آرام آرام آبش را از دست می‌دهد و غلیظ می‌شود. کرمانج‌ها بعد از تهیه پنیر، آن را هم در همین ماست‌های ترش در مشک می‌ریختند. مشک پر می‌شد از ماست‌هایی که در دلشان تکه‌های پنیر هم بود. مشک که پر می‌شد، در آن را می‌بستند و کنار می‌گذاشتند. به این مشک‌ها «تَخمه» می‌گفتند. کنار هر چادر عشایری، ده‌ها مشک بود که با ماست و پنیر پر شده بود. در یک مله گاهی ۱۰۰ تا ۲۰۰ تا از این تخمه‌ها درست می‌شد و برای چندین ماه کنار می‌ماند.
سر زمستان که چندین ماه از تمام شدن فصل شیر گذشته بود، عشایر این تَخمه‌ها را به بازار می‌آوردند. درِ مشک را که باز می‌کردند، عطر پنیر آدم را مست می‌کرد.
ماست‌ها هم بعد از چندماه حسابی سفت شده بود که به آن ماست خشک یا «دُراغ» می‌گفتند. هم آن پنیر‌های کردی و هم این دراغ‌ها حقیقتا خوردن داشت.
گزارش خطا
ارسال نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تائید توسط شهرآرانیوز در سایت منتشر خواهد شد.
نظراتی که حاوی توهین و افترا باشد منتشر نخواهد شد.
پربازدید
{*Start Google Analytics Code*} <-- End Google Analytics Code -->