نسبت رسانه و دفاعمقدس فقط نسبتی خبری نبود که این نسبت میان رسانه و هر رویداد و حادثهای دیگر هم با توجه به فلسفه وجودی رسانه که بر خبر استوار است، برقرار بوده و هست و خواهد بود. نسبت رسانه و دفاعمقدس را در نگاهی جبههای باید تعریف کرد که، چون لشکری پرتوان، راهکار خویش را انتخاب کرده و مأموریت خویش را بهانجام میرساند. نقشی که با پایان مأموریت دیگر لشکرها نهتنها کمرنگ نشد، بلکه رنگی نو گرفت بر اساس طرحی نو، دفاعمقدس را تا دورترین نقاط جغرافیایی و زوایای ذهنی مردم هم امتداد بخشید. بهدیگر عبارت، ما فقط از جبهه، خبر و گزارش نمینوشتیم و عکس نمیگرفتیم.
اینها هم بود، اما در کنارش بهفرهنگی میپرداختیم که میبایست جوان ایرانی را از دورترین نقطه جغرافیایی به جبهه ببرد و هم سبک معرفتی او را از سنگر کمین، دهها متر آنسوتر از خط مقدم، بهدورترین نقطه جغرافیایی وطن برساند. یعنی رسانه بهکار دادوستد معرفتی بین جبهه و پشت جبهه، توجه ویژه داشت. این هم بهدلیل شناخت دقیق ما از این مؤلفه قدرت ماندگار جمهوری اسلامی بود که میدانستیم اگر مردم بهمعرفت نسبت بهجهاد برسند، جدوجهدی خواهند کرد که پشت دشمن را بهخاک خواهد رساند؛ حتی اگر ۸۳ کشور پشت او ایستاده باشند و طرحهای دفاعیاش را شرطبندی ژنرالهای شرقی و غربی، تضمین کرده باشد. ما با آن شناخت و دادوستد معرفتی که رسانهها مجرایش بودند، بهقدرتی تبدیل شدیم که نهتنها متجاوزان را از خاک خود تاراندیم، بلکه بهاقتدار پای بر خاک او کوفتیم برای تنبیه متجاوز و از ۳۷ ملیت اسیر گرفتیم تا نشان دهیم جبهه برابر ما تا کجا عمق دارد. باری، رسانهها در کنار این، بهجنبه حماسی جنگ هم ویژه میپرداختند و در روزگاری که حصر رسانهای ما از محاصره و تحریم نظامی و اقتصادی هم سنگینتر بود، توانستیم در عرصه اطلاعرسانی و تولید پیام و قهرمانپروری بایسته، کاری سزامند انجام دهیم. علاوه بر این ۲ جنبه، نگاه تمامساحتی بهجنگ از دیگر کارکردهای رسانه بود.
ما فقط خط مقدم را نمیدیدیم، بلکه حضور فاخر و همهجانبه ایرانیان را تصویر و تبیین میکردیم. وقتی رسانهها نوشتند پیرزن روستایی چند عدد تخممرغ را که همه داشتهاش بود بهجبهه فرستاد، این معنا را میشد از آن فهمید که اگر قرار است سفره ایرانی حتی بهلحاظ اقتصادی هم رونق بگیرد، باید تکلیف جنگ را جوری روشن کنیم که دشمن تحت هیچ شرایطی نتواند ما را بشکند. وقتی زنان و مادران و خواهران رزمندگان، قد راست میکردند تا کار مردان و پسران و برادرانشان بر زمین نماند، میشد چنین نتیجه گرفت که نباید گذاشت حتی یک وجب خاک وطن هم حتی در تصرف دشمن باقی بماند. تولید مستقیم و غیرمستقیم پیامهایی چنین، تکلیف و کارکرد رسانه بود که در فصل دفاعمقدس بهخوبی سرانجام یافت و بعد از جنگ هم چراغ راه است برای ملتی که میخواهد مستقل و سرفراز زندگی کند. معنای این سخن هم آن است که دفاعمقدس برای رسانه تمام نشده است، حتی اگر از پایان جنگ ۳۲ سال گذشته باشد.