محمد عنبرسوز | شهرآرانیوز - زوج آرش معیریان (در مقام کارگردان) و محمدحسین فرحبخش (به عنوان تهیهکننده) رسما بساز و بفروشترین زوج سینمای ایران است که تمام همت خود را وقف تولید فیلمهای ارزانقیمت و شانه تخممرغی کرده و در کمال تعجب مستقلترین گونه سینمایی در بین انبوه آثار نمایشی هم محسوب میشود. در واقع، دستپخت مشترک معیریان و فرحبخش همه چیز را فدا میکند تا از کمک دولتی بینیاز بماند؛ عجیب و تأسفآور، اما این است که شبهفیلمهای شابلونی و مقوایی این زوج سینمایی، اغلب فروشهای چشمگیری هم به دست آورده و از پس تأمین هزینههای خودشان برمیآیند.
اگر به این باور عمومی معتقد باشیم که آثار مهم و درجه یک سینما بازنمایی جهان فکری فیلمساز هستند و آثار عامهپسند به انعکاس سلیقه عمومی و دغدغههای موجود در بطن جامعه میپردازند، «زنها فرشتهاند ۲» اثری لقب میگیرد که حتی از سینمای عامهپسند هم یک مرحله پرتتر است؛ زیرا صرفا توجه خود را به بازسازی اطوارهای موجود در کف جامعه و فضاهای مجازی معطوف کرده و با تکهچسبانی دمدهترین شوخیهای رایج در محافل خانوادگی و گروههای مجازی، در کنار تولید نازلترین کلیپهای شبیه به دابسمش، به یک مجموعه ویدئویی هشتادوسه دقیقهای رسیده است؛ مجموعهای مغشوش و ضدفرهنگی که سخت میتوان نام فیلم بر آن نهاد.
همانطور که از نام فیلم برمیآید، اثر تازه آرش معیریان یک بازسازی بیکیفیت از فیلم متوسط «زنها فرشتهاند»، محصول سال ۱۳۸۶ به کارگردانی شهرام شاهحسینی و تهیهکنندگی مشترک حسین فرحبخش و عبدا... علیخانی است که یارکشی مردانه - زنانه و دامن زدن به حس انتقامجویی زنان از مردان را بازتولید میکند. پیرنگ اصلی این فیلم، با اهانتی نابخشودنی به مفهوم خانواده، بر روی نقشه انتقام دو زن سوار است که با قصد بازپسگیری حقوق تضییعشدهشان، یک توطئه برنامهریزی شده را طراحی میکنند. این فیلم در گام نخست، مردانی بیبندوبار و بیمسئولیت را نمایش میدهد که زنان خود را بدون پرداخت مهریه طلاق میدهند.
در این زمان، دو زنی که به طور اتفاقی با هم آشنا شدهاند، با شیوهای که در جامعه رسما کلاهبرداری و اغفال نامیده میشود، هر کدام به سراغ همسر سابق دیگری میروند تا با در باغ سبز نشان دادن به مردان سستعنصر قصه، به اصطلاح حقوق خود را پس بگیرند و مردهای شرور و افسارگسیخته فیلم را تلکه کنند. همین تصویری که «زنها فرشتهاند ۲» از مردان هوسران و بیقید در برابر زنان دروغگو و حقهباز ارائه میدهد، مخرب و باورناپذیر است و یک توهین بزرگ به مخاطب و جامعه محسوب میشود. بدتر، اما این است که بار یک ژست مبتذل فمینیستی هم بر دوش فیلم سنگینی میکند و طرفداری لجوجانه از زنان دغلکاری که برای رسیدن به پول دست به هر جنایتی (اعم از آدمربایی، دروغگویی و جعل) میزنند، خود حکایت غمناک دیگری است.
در زمینه اجرا، به نظر میرسد که کارگردان «زنها فرشتهاند ۲» از بازیگرانش خواسته تا هر کاری که بلد هستند را جلوی دوربین به نمایش بگذارند و خودش کنار ایستاده تا دست عوامل برای مزهپرانی کلامی و اداهای رفتاری ناهنجار، باز باشد. اگر این فیلم را تماشا کنید، در حالی که سری به مبتذلترین سطح شبکه اجتماعی اینستاگرام زدهاید، بیدرنگ تصدیق خواهید کرد که بسیاری از دابسمشهای موجود در اینترنت که بر مردان زنپوش و خواندن ترانههای روحوضی مبتنی هستند، به مراتب خلاقانهتر از شبه کلیپهای «زنها فرشتهاند ۲» ظاهر میشوند. سکانسهای حرکات موزون مردان چاق، قرار گرفتن بازیگران در لوکیشن و لباس هندی، کتک خوردن مرد از زن رزمیکار، تنفر زن از مرد، مهمانی و برنامه سفر پاتایا و مانور چندباره بر روی یک ویدئوی جنجالی و ترند شده ماهها قبل که تاریخ مصرفش به پایان رسیده، از مهمترین ابزارهای تیم تولید این فیلم برای خلق اثری سینمایی هستند.
ضعف مفرط عناصر فنی و هنری، از قابهای کودکانه و صداگذاری پراشکال گرفته تا طراحی اغراق شده لباس و گریم و حتی انتخاب نامعقول لوکیشنها باعث شدهاند که حتی یک نکته برجسته و اعتناپذیر در میان همه عناصر «زنها فرشتهاند ۲» وجود نداشته باشد. به علاوه، انتخاب بازیگران از رده خارج و بیمهارت برای ایفای چندباره تیپهای مشابه، باعث شده فیلم تازه آرش معیریان فقط نسخه دیگری از همان آثار کمدی بدنه که در دهه ۸۰ رایج بودند، باشد. میرطاهر مظلومی که از نظر استعداد و توانایی اصلا بازیگر بدی نیست و توانایی ایفای نقشهای مهمتر را هم دارد، آنقدر بر انتخاب نقشهای مرد لوده و هرزه فیلمهای دمدستی اصرار کرده که امروز نشانی از یک بازیگر معمولی هم در او پیدا نمیشود.
علی صادقی و محمدرضا شریفینیا پدر و پسر بیبندوبار فیلم هستند که با هم برای دور زدن مادر خانواده همدست شدهاند. نیوشا ضیغمی و سحر قریشی نیز در نقش لوس و نچسبی قرار گرفتهاند که اگر حاشیهسازیها و شیطنتهایشان در فضای مجازی نبود، بعید به نظر میرسید که اصلا به عنوان بازیگر به رسمیت شناخته شوند. در این میان فقط نسرین مقانلو شرایط متفاوتی دارد؛ البته که در بازی او هم نکته خاصی به چشم نمیخورد، اما لااقل میفهمیم که این بازیگر از انعطاف بالایی برخوردار است و دیگر سینماگران ایرانی میتوانند او را در نقشهای جدید و جدیتر آزمایش کنند.
با تمام این احوال، «زنها فرشتهاند ۲» بیشتر از آنکه به عنوان یک اثر هنری ارزش بحث داشته باشد، در مقام بازنمایی فرهنگی روزگار کنونی ما اهمیت دارد. وقتی یک فیلم مثلا طنز میتواند بدون حتی یک ستاره مهم سینما، با پایینترین کیفیت فنی و هنری و بر اساس نحیفترین فیلمنامه قابل تصور، صرفا به پشتوانه مجموعهای از رفتارهای جلف، فروش کند، روشن است که یک اشکال جدی در کار سینما وجود دارد. مردمی که برای تماشای این آشفتهبازار پول خرج میکنند، سینماگرانی که نمیتوانند فیلم جایگزین بهتری برای رقابت بسازند و روانه سینما کنند، مسئولانی که به طراحی یک سازوکار و افق مشخص برای اعتلای سلیقه مخاطب وقعی نمینهند؛ همگی به اندازه زوجی که شابلون را روی یک الگو گذاشتهاند و بدون کمترین توجهی به ساحت مقدس فرهنگ و هنر، سالی یکی دو فیلم از خط تولید پرکارشان میتراود و نظرات اهل فن و صاحبنظران سینما را به هیچ میگیرند، مقصرند.