فرشاد جابرزاده | شهرآرانیوز - چندی پیش ترجمه تازهای از این رمان ژانر وحشت به زبان فارسی منتشر شد. این کتاب را نشر برج با برگردان محمود گودرزی در ۴۶۸ صفحه به چاپ رسانده است و به نظر میرسد ناشر آن اطمینان زیادی به استقبال مخاطب داشته که در وضعیت کنونی بازار نشر روی این کتاب کمابیش پرحجم سرمایه گذاری کرده است. اما چرا «دراکولا» اهمیت دارد و چرا با گذشت بیش از یک قرن از نخستین انتشارش (۱۸۹۷) همچنان درباره اش بحث میشود؟
برام استوکر ایرلندی نخستین نویسندهای نبود که از ایده خون آشامها بهره گرفت. پیش از او هم نویسندگانی نظیر گوته و جوزف لفانو به سراغ این موجودات تخیلی رفته بودند. در واقع، ویژ گیای که «دراکولا»ی استوکر را ماندگار میکند، پیش رو بودن اثر و درک دقیقی است که نویسنده اش از ترس و ترساندن داشته است.
شخصیت دراکولا فردی است که شهوت سلطه بر همه دنیا را دارد و میخواهد همه انسانها را مسموم کند. شخصیتهای اهریمنیای که پیشتر در دنیای ادبیات خلق شده بودند، برای نمونه گرگینهها یا فرانکشتاین، هیچ یک چنین علتی را پشت اعمالشان نداشتند و جهان بینی آنها محدود بود. در این رمان، نامهها و مدارک و یادداشتهای اشخاص داستان ماجرا را پیش میبرد. هرچند ما به نوشتههای دراکولا دسترسی نداریم، تصویری که دیگر شخصیتها از او به دست میدهند شمایلی ترسناک و تأثیرگذار است. در بسیاری از فصلهای کتاب به هیچ عنوان شاهد حضور مستقیم کنت دراکولا نیستیم، اما او روی تک تک خطوط رمان سایه انداخته و خواننده همواره حضورش را حس میکند.
ما ناخودآگاه از دراکولا وحشت داریم و پس از هر اتفاقی، ذهنمان سراغ او میرود. بار وحشت اثر استوکر هم مانند بسیاری از کلاسیکها روی دوش لحظات قتل و نبردهاست، اما این نویسنده بیش از هم عصرانش سراغ نوع روان شناسانه ترس میرود. نکته دیگری که دراکولا را اثری شاخص میسازد، نثر استوکر در نسخه انگلیسی و اصلی کتاب است که شباهتهایی به متون کتاب مقدس دارد. او ارجاعات متعددی به عهد عتیق و عهد جدید میدهد و جالب این است که صلیب، پاشنه آشیل دراکولاست و روح شیطانی اش در برابر آن تاب نمیآورد و هیولا با دیدن صلیب، ضعیف میشود. این موجود اهریمنی الهام گرفته از یک اشراف زاده رومانیایی است، اما نویسنده در پرداخت شخصیت او و ماجراهایش از افسانههای بومی رومانی نیز بهره برده تا رمانی ماندگار بیافریند که تاریخ و مذهب و ادبیات از سازههای آن است.