محمد خادم بیتردید از بزرگان کشتی خراسان بود و جایگاه او در کنار بزرگانی، چون وفادار، شورورزی، توکل و... است، اما چیزی که او را از این نامهای بزرگ متمایز میکند، معرفی ۲ جواهر به تاریخ پرافتخار کشتی ایران است. او با پرورش ۲ پسر قهرمانش، خانواده خادم را بهعنوان خانوادهای که ۲ نسل تأثیرگذار در پهنه ورزش کشور داشتهاند، ماندگار کرد. ممارست و تلاش بیوقفه او برای تربیت امیررضا و رسول خادم، سالها زبانزد همگان بود و همانروزها که محمد خادم شلاق تمرینات سخت را بر تن ۲ فرزندش میسایید، کم نبودند کسانی که از آینده طلایی این ۲ نفر میگفتند. خادم در مسیرِ رساندن امیر و رسول به قله افتخار کشتی جهان، یک پدر- مربی واقعی بود و جز این نه چیزی بیشتر بود و نه کمتر.
او هرگز از روابط و جایگاه خود در کشتی ایران به سود پسرانش استفاده نکرد و تا امیر و رسول پشت رقیبان خود را به خاک نرساندند، رنگ دوبنده تیم ملی را ندیدند. او روی تشک، معلمی دلسوز و سختگیر بود؛ اما بیرون از تشک پدری بود مثل همه پدران دیگر که برای موفقیت فرزندشان فقط میتوانند دعا کنند. محمد خادم پسرانش را آنچنان موفق و قدرتمند به کشتی ایران و جهان معرفی کرد که مو لای درز لیاقتشان نرود. او به آنها آموخت که فرزند هنر باشند نه پدر و آنچنان باشند که نام خودشان بهتنهایی شایسته احترام و ستایش باشد. چقدر جای امثال محمدخادمها در ورزش امروز ایران خالیست؛ جای پدرانی که برای موفقیت فرزندان خود از جان مایه بگذارند نه از جیب. روحت شادای مرد که آموزگار تلاش بودی و تلاش.