سرخط خبرها

۱۰ رمان غیرفارسی که قصه گو هستند | هنر مترجمانِ ایرانی

  • کد خبر: ۵۷۷۵۸
  • ۰۸ اسفند ۱۳۹۹ - ۱۵:۰۹
۱۰ رمان غیرفارسی که قصه گو هستند | هنر مترجمانِ ایرانی
در این نوشتار کوتاه، برآنیم تا ۱۰ رمان غیر فارسی را از نویسندگانی که بیش‌وکم اطمینان داریم از خواندن آثار آن‌ها لذت می‌برید، معرفی کنیم. نویسندگانی که در کنار دارابودن شأن ادبی، انسان‌هایی بوده یا هستند فکور، اندیشمند، دقیق، آگاه از وضع و حال فردی و اجتماعیِانسان و از طرف دیگر چیره دست در آفرینش هنری و مسلط بر پیچ و خم‌های هنر ظریف داستان نویسی.
احمد آفتابی | شهرآرانیوز - در این نوشتار کوتاه، برآنیم تا ۱۰ رمان غیر فارسی را از نویسندگانی که بیش‌وکم اطمینان داریم از خواندن آثار آن‌ها لذت می‌برید، معرفی کنیم. نویسندگانی که در کنار دارابودن شأن ادبی، انسان‌هایی بوده یا هستند فکور، اندیشمند، دقیق، آگاه از وضع و حال فردی و اجتماعیِانسان و از طرف دیگر چیره دست در آفرینش هنری و مسلط بر پیچ و خم‌های هنر ظریف داستان نویسی.
 
همچنین تلاش خواهیم کرد تا فهرست پیشنهادی دربر گیرنده گونه‌های مختلف ادبی و سبک‌های متنوع نگارشی باشد و رمان‌های موجود در آن، به‌موازات برخورداری از ارزش‌های هنری و ادبی، قصه‌های پر کشش و جذابی نیز برای تعریف کردن داشته باشند. ناگفته نماند، ترجمه‌های پیشنهادشده، در اغلب موارد، نمونه‌هایی درخشان و گاه تکرارنشدنی هستند از هنر مترجمان بزرگ و نامدار ایرانی؛ ترجمه‌هایی که به‌جرئت می‌توان گفت ارزش افزوده، مستقل و گاه مضاعفی دارند نسبت به اصل رمان که در زبان مبدأ، خود ارزشمند است و اعتناپذیر.


«ظرافت جوجه تیغی» به قلم نویسنده فرانسوی، موریل باربری، با ترجمه استادانه مرتضی کلانتریان که در کنار داستان پرتعلیق و جذاب خود، فصل در میان، فصل‌هایی دارد با عنوان «اندیشه‌های عمیق شماره ...» که همه، اندیشه‌های عمیق یکی از شخصیت‌های داستان است درباره جهان و انسان‌های اطرافش، با بن مایه‌های قوی
فلسفی.
 
«جنگ آخرالزمان» از ماریو بارگاس یوسا، نویسنده باسواد و فرهیخته پرویی که در قرن اخیر نوبل ادبیات گرفت، با ترجمه دقیق استاد عبدا... کوثری، ماحصل بیش از ۱۰ سال تحقیق نویسنده درباره جنگی داخلی که در سال ۱۸۹۹ در برزیل رخ داد و خیلی از بومی‌ها که سال ۱۹۰۰ را سال پایان جهان می‌دانستند، آن را بهانه‌ای برای وقوع آخرالزمان قلمداد می‌کردند، رمانی فاخر و عظیم با بیش از صد شخصیت و تقابل دائم خیر و شر.

«خداحافظی طولانی» به قلم پلیسی نویس بزرگ امریکایی «ریموند چندلر»، با کارآگاه عجیب، دوست داشتنی و باهوشش، فیلیپ مارلو. به‌عنوان جمله‌ای معترضه عرض می‌کنم که هرگاه احساس کردید چرخ مطالعه تان کـند می‌چرخد، با خواندن یک رمان پلیسی ‌معمایی خوب، آن را روغن کاری کنید.

«وداع با اسلحه» اثر ارنست همینگوی، باز هم با ترجمه دلنشین روان شاد نجف دریابندری، با آن رابطه عاطفی و عاشقانه صمیمی بین آن سرباز مجروح درجنگ جهانی اول با پرستار مهربان و ساده دل، با زاویه دید دوربینی که خیلی‌ها آن را ابداع خود همینگوی می‌دانند، آکنده از جملات و دیالوگ‌های کوتاه و موجز، با پرهیز وسواس گونه نویسنده از واژه‌ها و به ویژه صفات اضافی.

«بازی فرشته» اثر نویسنده تازه درگذشته کاتالونیایی، کارلوس روئیز ثافون، با ترجمه ستودنی مترجم جوان و خوش آتیه مشهدی، علی صنعوی، با داستانی پر کشش، معمایی، جنایی و در عین حال آکنده از تأملات ناب فلسفی و کلامی، سرشار از جزئیات دقیق و لحظات سینمایی که در یک کلام، کلاس نویسندگی و البته مترجمی است.

«آدمکش کور» از نویسنده کانادایی، مارگارت آتوود که جایزه بوکر رندترین سال قرن اخیر، یعنی سال ۲۰۰۰ را از آن خود کرد، با شخصیت‌هایی پیچیده و گاه مرموز، با داستانی سرشار از تعلیق و حادثه، با رفت و برگشت‌های مکرر از داستانی که در دل داستان اصلی و از سوی یکی از شخصیت‌ها روایت می‌شود، به داستان اصلی و برعکس.
«جنایت و مکافات» داستایوفسکی با ترجمه زبان دان، دکتر حمیدرضا آتش برآب که رمان را مستقیم از زبان روسی برگردانده است. رمانی که حیف است از این دنیا رفته و آن را نخوانده باشیم، با آن توصیفات دقیق نویسنده از گوشه و کنار‌های تاریک و کم نور روح بشری.

«عشق روزگار وبا» از گابریل گارسیا مارکز، نویسنده کلمبیایی برنده جایزه نوبل و یکی از نمایندگان اصلی سبک رئالیسم جادویی که ظاهرا خودش آن را بیش از رمان معروف ترش در ایران، یعنی «صد سال تنهایی» دوست داشته است، با آن عشق کمیاب و ماندگار و اصیل که به فرمایش سعدی، باید برای شخصیت اصلی داستان عمری دگر آرزو کنیم: «عمری دگر بباید بعد از وفات ما را / کاین عمر طی نمودیم اندر امیدواری»

«خانه خاموش» اثر نویسنده برنده جایزه نوبل اورهان پاموک است، با ترجمه درخشان مژده الفت که شاید یکی از تکنیکی‌ترین و در عین حال خواندنی‌ترین رمان‌های این فهرست باشد، با پنج راوی مختلف، با سن، جنسیت، خاستگاه اجتماعی و در یک کلام جهان بینی متفاوت، آکنده از خرده داستان‌های جذاب با آن پایان بندی مهیب و فراموش نشدنی، رمانی که یکی از بهترین نمونه‌های تحلیل اجتماعی غیرمستقیم را ارائه می‌کند از دل کنش‌های شخصیت‌های رمان.

«بازمانده روز» اثر نویسنده ژاپنی و برنده جایزه نوبل، کازئو ایشی گوروست است که از پنج سالگی در انگلستان زیسته و رمان هایش را به زبان انگلیسی می‌نویسد، با ترجمه ماندگار و باورنکردنی زنده‌یاد نجف دریابندری، با آن راوی اول‌شخص فراموش نشدنی مبادی آداب ناراضی از جایگاه اجتماعی خویش، با زبان منحصربه فرد و وسواس‌های فکری و عملی آزاردهنده و پر تکرار، نمونه کاملی از شخصیت پردازی استادانه در جهان ادبیات.
 
 
گزارش خطا
ارسال نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تائید توسط شهرآرانیوز در سایت منتشر خواهد شد.
نظراتی که حاوی توهین و افترا باشد منتشر نخواهد شد.
پربازدید
{*Start Google Analytics Code*} <-- End Google Analytics Code -->