هما سعادتمند | شهرآرانیوز؛ پیچیدن صدای زنگ شتران و عطر دارچین هندی در باد، زنان نشسته بر کجاوه با قبای اطلس رنگی بر تن، جعبه زربافتهای چینی در بار و سفر که آدمی را به آرامش کویر میکشاند تا در سایهسار کاروانسرایی خشتی، غبار از راههای رفته پاک کند. اینها تصویرهایی است که بسیاری از ما آن را با پخش مستند جاده ابریشم در دهه ۷۰ بهخاطر داریم، جادهای که روزگاری نبض بازرگانی جهان در آن گرم میزده و بخشی از آن از دل جادههای خراسان میگذشته است.
خراسانی که کاروانسراهایی برای اطراق داشته و جانپناهی امن برای کاروانیان بوده است. این بناها که تا هنوز هم به یادگار ماندهاند، پیشینه و زمانهشان به دوران پیش از تاریخ بازمیگردد، اما دوران اوج خود را با صفویان تجربه میکنند. ما در تاریخ این دوره با پدیدهای بهعنوان «نهضت کاروانسراسازی» روبهرو هستیم که سنگبنای آن را شاهعباسصفوی (۱۷ بهمن ۹۴۹-۷ دی ۱۰۰۷ خورشیدی) بنیان نهاده است و همین امر سبب رونق تجارت، اقتصاد و در نتیجه توسعه و آبادانی شهر مشهد میشود.
ایجاد زیرساختهایی برای رونق راهها
دوران تاجداری صفویان بر ایران، دورانی است که آرامشی چند سدهای را بهدنبال دارد و همین امر هم سبب رونق روابط تجاری میشود. درواقع بالندگی اقتصاد پولی و تجارت سبب میشود شاهعباس برای بهترکردن زیرساختهای تجاری، نخست به ساخت پلها و کاروانسراهایی دست بزند که بر سر راههای اصلی قرار داشتهاند.
دکتر رجبعلی لبافخانیکی با اشاره به این آرامش حاصلشده میگوید: پس از پراکندگی و بینظمیهایی که در دوره تیموریان به وجود آمده بود، روی کار آمدن نخستین سلسله ایرانی توانست اوضاع را دگرگون کند و به ایران پریشان آن روزگار سامانی بدهد تا با ۲ ابرقدرت آن دوران، یعنی ازبکها در شرق و عثمانیها در غرب، مقابله کنند.
همچنین رسمیکردن مذهب شیعه از سوی صفویان موجب یکپارچگی، اتحاد و در نتیجه قدرتگرفتن کشور شد. این قدرت نیز بر وسعت ایران افزود و استقلال و رونق اقتصادی را برای آن به ارمغان آورد.
کاروان سرای سنگ بست - ۳۸ کیلومتری مشهد
مشهد و توسعه راههای تجاری و زیارتی
بهگفته این باستانشناس، از عوامل این رونق، رواج تجارت دریایی و زمینی بود. بنادر مهمی ازجمله بندر گمبرون در این دوره رونق گرفتند و راههای زمینی توسعه یافتند. دراینمیان علاقه شاهان صفوی به ائمهاطهار (ع) سبب شد به مشهد و راههای رسیدن به آن توجه شود، اما ساخت راههای هموار برای کاروانهای زیارتی و تجارتی بهتنهایی کافی نبود و سهولت سفر، زیرساختها و تأسیساتی را میطلبید که یکی از آنان کاروانسراها بود.
کاروانسراها، ایستگاههایی بودند که اطراق در آنها رنج سفر را در راههای طولانی میکاست و رمقی دوباره برای ادامه ایجاد میکرد. این نیاز باعث شد در این دوره همت و جدیت بسیاری برای ساخت کاروانسراها شکل بگیرد. هدفی که به نهضتی با عنوان کاروانسراسازی تبدیل شد.
۹۹۹ بنا بساز!
ساختن این بناها در دورانی که راه مناسب و امکانات کافی برای این کار وجود نداشته، پروژهای بزرگ بوده، ازاینرو سبب رواج روایتها و حکایتهایی پیرامون خود شده است. در یکی از این حکایتها آمده که شاهعباس قصد داشته است ۱۰۰۰ کاروانسرا در راههای ایران بسازد، اما وقتی با شیخبهایی مشورت میکند، او میگوید: «۹۹۹ بنا بساز.»
دلیل هم این بوده که ۱۰۰۰ عدد رندی است و همه افراد از سر عادت برای توصیف کارهای بزرگ از آن استفاده میکنند، اما وقتی تعداد به یکی کمتر از این مقدار میرسد، ناخودآگاه موجب میشود تا افراد درباره علت آن فکر کنند و بیشتر بهسختی کار پی ببرند. برایناساس، برخی میگویند شاهعباس ۹۹۹ کاروانسرا ساخته است. دکتر لبافخانیکی این روایت را یک افسانه و اغراق میداند، ولی تأکید میکند که تعداد کاروانسراهای دوره شاهعباسی بسیار زیاد بوده است: بیشتر این کاروانسراها در راه ری تا مشهد، که مسیر جاده قدیم ابریشم نیز بوده است، ساخته شدهاند.
آغوشی که به روی کاروان باز میشد
این کارشناس در ادامه به شرح معماری کاروانسراهای دوره صفوی میپردازد: هر کاروانسرایی ابتدا یک پیشخوان یا ورودی داشته است. این ورودی، شامل ۲ بازو بوده که جلوتر از خط دیواره کاروانسرا قرار میگرفته و برخی آن را نماد آغوشبازکردن کاروانسرا برای مسافران و زائران میدانند.
«هشتی» بخش دیگر کاروانسراهای این دوره و درواقع یک هشتضلعی است. آنطور که این باستانشناس توضیح میدهد، در ۲ طرف این هشتی، ۲ اتاق هم قرار داشته که یکی برای استفاده سرایدار کاروانسرا بوده و دیگری هم حکم بوفه و فروشگاههای امروزی را داشته است. معمولا در بالای هشتیها که طبقه دوم کاروانسرا محسوب میشده نیز شاهنشین قرار داشته است. شاهنشینها اتاقهایی بزرگ ویژه رئیس کاروان، رئیسالتجار یا اشراف و شخصیتهای عالیقدر حاضر در کاروان بوده است. همچنین داخل کاروانسرا یک میانسرا بوده که دورتادور آن حجرهها و قرفهها قرار داشتند و محل اقامت مسافران و خانوادهشان بودهاند.
معماری و ویژگی کاروانسراهای دوره صفوی
بهگفته لبافخانیکی، معمولا کاروانسراهای دوره صفویه چهارایوانی ساخته میشدند که این ایوانها هم بهنوعی محل اقامت اعیان و اشراف بودند. در ۴ گوشه کاروانسرا هم بهاصطلاح معماری ۴ پخ وجود داشته که صحن را به ۸ ضلع تقسیم میکرده است. اضلاع و گوشههای این صحن هشتضلعی کوتاه بوده و به یک در راه داشته است.
گویا در گذشته مقابل این در سکویی میساختند که «بارانداز» نام داشته است. وقتی کاروانی میرسیده، ابتدا بار خود را روی این سکو پیاده میکرده و سپس از ۲ سمت این در که به سالنهای بزرگی در پشت حجرهها وصل میشده است، اسب و استر و مال را به درون «مالبندها» یا طویلهها هدایت میکردهاند. این مالبندها هم سکو و بخشهایی داشتند که مخصوص خرکچی یا قاطرچیها بوده است.
هر کاروانسرا یک واحد کامل اقامتی بود
این کارشناس در ادامه با بیان اینکه کاروانسراها جزئیات بسیاری داشتهاند، این بناها را یک واحد کامل اقامتی توصیف میکند که همه ابزار کاربردی مسافران را در خود داشته و نیاز مسافران آن روزگار را بر طرف میکرده است. برای همین ساختن آنها نهایت یک کار خیر بوده، آنچنان که به ضربالمثل تبدیل شده بوده است. یعنی وقتی مردم میخواستند از کار خیر کسی تعریف کنند، میگفتند: انگاری رباط ساخته است.
کاروانسرا در مرحله و منزل
علاوه بر اینها از نظر مسافت ۲ واحد را برای ساخت کاروانسرا در نظر میگرفتهاند که یکی واحد «مرحله» بوده و دیگری «منزل». مرحله به هر ۶ ساعت راهپیمایی گفته میشده (۲۴ تا ۳۰ کیلومتر) و برای اقامت کوتاهمدت و رفع حوائجی مانند خوردن، آشامیدن و خواندن نماز بوده است.
بهگفته این استاد دانشگاه، کاروانسراهای واقع در هر مرحله کوچک بوده و معمولا در کنار چشمه یا جوی آب ساخته میشده اند، اما منزل حسابش فرق میکرده و اقامت شبهنگام و طولانیمدت را شامل میشده، برای همین بزرگتر و فاصله آنها از یکدیگر نیز بیشتر بوده است. درواقع فاصله کاروانسراها از هر منزل به منزل بعدی حدود ۶۰ کیلومتر بوده و این مسافتی است که یک مسافر معمولی میتوانسته است از صبح تا شب طی کند.
پیشینه کاروانسراها در ایران
رباطها تاریخ ندارند
بهگفته دکترلبافخانیکی، نخستین گزارش درباره کاروانسراهای ایرانی در تاریخ هرودت آمده که از آنهابهعنوان «میهمانخانه» نام برده شده است. برای همین بسیاری پیشینه کاروانسراها را به دوره هخامنشیان نسبت میدهند، اما این چندان درست نیست، زیرا اگر بپذیریم که راه ابریشم در دوره پیشازتاریخ هم وجود داشته که درست است، پس یک مسافر نمیتوانسته است بدون اینکه مکان و مأمنی در بین راه وجود داشته باشد، خودش را از چین به بینالنهرین یا نقاط دیگر برساند. حتما باید یک فضای بستهای وجود میداشته، ولی تاکنون کسی کهنتر از دوره هخامنشیان آثاری از کاروانسرا ندیده و همه اینها حدس و فرضیه است.
خراسان و کاروانسراهای برجامانده
در دوره صفوی از تهران تا مشهد حدود ۱۳ کاروانسرا وجود داشته که شامل ایوانکی، بهدشت، کاروانسرای سمنان، دهنمک، میاندشت، عباسآباد، مزینان، شاهعباسی سبزوار، زعفرانیه، شاهعباسی نیشابور، قدمگاه، دیزباد پایین و طرق میشده است. این روزها در خراسان حدود ۱۰۰ کاروانسرا از دورههای مختلف تاریخی باقی مانده که شاخصترین آنها به شرح زیر است.
رباط شرف
مکان: ۴۵ کیلومتری سرخس
قدمت: دوره سلجوقی
طبق مدارک و متون تاریخی، بانی بنای کنونی «شرفالدین ابوطاهربنسعدالدین علی القمی» است که مدتی حکومت مرو و سرانجام صدارت سلطان سنجر را برعهده داشت. باتوجهبه کتیبه موجود، بنای رباط به سال۵۴۹قمری در زمان سلطان سنجر سلجوقی با مصالح آجر و گچ ساخته شده است و بیشک یکی از شاهکارهای هنر ایرانی بهشمار میرود.
رباط سنگبست
مکان: روستای سنگبست فریمان در ۳۸ کیلومتری مشهد
قدمت: دوره تیموری
رباط سنگبست با نقشه مستطیل دارای برجهای دیدهبانی و نگهبانی است. سر در ورودی این بنا شباهتی بسیار با کاروانسرای مهیار در اصفهان دارد. فضای داخلی رباط در حیاط مرکزی مشتمل بر حجرهها و اتاقهای ویژه اقامت کاروانیان و اصطبل است.
رباط شاهعباسی
مکان: نیشابور
قدمت: عصر صفوی
یک حیاط مرکزی دارد و ۲۴حجره در گرداگرد آن به چشم میخورد. در قسمت پشت حجرهها اصطبلهایی ساخته شده است که چهارپایان و احشام در آنجا نگهداری میشدهاند. در گذشته در قسمت جلو کاروانسرا آبانباری وجود داشته که دارای ۲ بادگیر بوده، اما امروز اثری از این آبانبار وجود ندارد.
کاروانسرای شاهعباسی نیشابور در دوره قاجار مدتی محل نگهداری یتیمان و فقیران بوده و در دوره پهلوی هم به پادگان نظامی ژاندارمری تبدیل شده بوده است تا اینکه درنهایت در سال۱۳۶۷ در اختیار میراث فرهنگی قرار گرفت و بعد از چند سال بازسازی در سال۱۳۷۴ بهعنوان مجموعه فرهنگی و موزه فعالیت خود را آغاز میکند.