نحوه اضافه کردن دوران سربازی به سوابق بیمه تامین اجتماعی اعلام شد تخلیه برخی از روستا‌های زیرکوه در خراسان‌جنوبی به‌علت سیلاب + عکس (۶ اردیبهشت ۱۴۰۳) فوق‌العاده حقوق معلمان حق‌التدریس از مهر ماه ۲ برابر می‌شود نارضایتی توأمان مردم و متولیان درمان از  تعرفه‌های جدید پزشکی تشکیل باند سرقت پس از آزادی از زندان | دزدی از ده‌ها خودرو پیش‌بینی هواشناسی خراسان رضوی و مشهد (۶ اردیبهشت ۱۴۰۳) | تداوم بارندگی‌ها تا شنبه هفته آینده خوراکی‌هایی که موجب کم‌آب شدن پوست می‌شوند تالاب کجی نمکزار نهبندان در خراسان جنوبی، ۳۰ درصد آبگیری شد همه مناطق آلوده به مواد مخدر در مشهد تا پایان سال برچیده می‌شوند اگر ضد آفتاب بزنیم آیا دچار کمبود ویتامین D می‌شویم؟ | بهترین عدد SPF برای ضد آفتاب زمان پرداخت معوقات حقوق بازنشستگان تامین اجتماعی مشخص شد؟ دو کشته بر اثر حادثه رانندگی درمحور قدیم تهران-ساوه (۶ اردیبهشت ۱۴۰۳) تشخیص سه سرطان مرگبار با هوش مصنوعی | خون خشک شده بهتر از خون مایع است تصویب افزایش حقوق نیروهای خدماتی وزارت آموزش و پرورش در لایحه بودجه ۱۴۰۳ تامین کامل امنیت آزمون سراسری ۱۴۰۳ در مشهد | گزارشی از تقلب ارائه نشده است
سرخط خبرها

اتوبوس جهانگردی

  • کد خبر: ۶۹۶۶۵
  • ۱۷ خرداد ۱۴۰۰ - ۱۱:۵۲
اتوبوس جهانگردی
محمدرضا امانی - نویسنده

در قسمتی از انیمیشن معروف «مورچه و مورچه‌خوار»، هنگامی که مورچه‌خوار در تعقیب‌وگریز مورچه ناچار می‌شود از عرض یک جاده عبور کند، اتوبوسی زیرش می‌گیرد. مورچه‌خوار زخم‌خورده و لهیده در این موقع، دیالوگ معروفی را بر زبان می‌راند: «این اتوبوس جهانگردی فقط سالی یک‌بار از اینجا رد می‌شه، اون هم باید الان باشه آخه؟»
برای بسیاری از انسان‌ها ورود ویروس کرونا به جهان، حکم همین اتوبوس جهانگردی را داشت؛ ویروسی که شاید امکان پیدایش آن در هر قرن یک‌مرتبه بود و برای برخی در حساس‌ترین مقطع از زندگی شان رخ نشان داد.


زهرا مانند بسیاری از دختران دیگر، دلش می‌خواست مجلس عروسی‌اش بسیار با شکوه و مجلل برگزار بشود. تمامی مقدمات کار انجام شده بود و حتی تالاری در منطقه ییلاقی شهر رزرو شده بود و وحشتناک‌تر اینکه کارت‌های عروسی هم میان مهمانان پخش شده بود.
زهرا با خودش فکر می‌کرد انگار در طالع خانوادگی‌شان، عروسی مجلل جایی ندارد. از پدرش شنیده بود که در شب عروسی شان چنان برف سنگینی بر زمین نشسته بود که نصف بیشتر میهمانان در راه مانده بودند، طوری‌که ناچار شده بودند شام باقی‌مانده عروسی را در جاده بین مسافران درراه‌مانده توزیع کنند.


زهرا درمیان غم و اندوه این تعویق، هنگامی که همراه همسرش پیامک لغو شدن مجلس عروسی را ارسال می‌کرد، امیدوار بود چند ماه آینده که از شر ویروس خلاص می‌شوند، دوباره با همان کیفیت عروسی را برگزار کنند. ولی گویا این ویروس سمج و پررو قصد نداشت به این زودی‌ها شرش را کم کند و هر روزی که می‌گذشت، گونه‌های تازه‌تری از خود را به نمایش می‌گذاشت.


روز‌های برزخی زهرا می‌رفت و می‌آمد تااینکه در یک عصر دل‌انگیز بهاری، فکر تازه‌ای در ذهنش نقش بست. آن روز مریم‌خانم، زن میان‌سالی که از سال‌ها پیش هفته‌ای یک روز برای کمک به کار‌های خانه‌شان می‌آمد، آنجا بود. مریم‌خانم بالای چهارپایه لقی ایستاده بود تا پرده تازه را نصب کند و زهرا پایه‌های چهارپایه را محکم چسبیده بود.


سال‌ها قبل گاهی می‌شد که مریم‌خانم، دخترش را همراه خودش می‌آورد. زهرا درمیان حرف‌های معمولش با مریم‌خانم، احوال دخترش را هم پرسیده بود.
دخترش در دانشگاه دولتی شهر مشغول تحصیل بود و مدت‌ها بود که با یکی از همکلاس‌هایش در دوران عقد به‌سر می‌برد. اما با این هزینه‌های وحشتناک، هنوز جهیزیه‌اش آن‌طور که باید جور نشده بود.


غروب که مریم‌خانم رفت، زهرا پیامکی برای همسرش فرستاد و از تصمیمی که گرفته بود، برایش گفت. از اینکه هزینه مجلسی را که نشده بود برگزار کنند، بدهند به دختری که روزگاری با هم زیر درخت آلبالوی حیاط می‌نشستند و شکل ابر‌ها را حدس می‌زدند.
همسرش اعتراف کرد که با این کار، بار بزرگی را از دوشش برمی‌دارد و حالا با وجدانی آسوده می‌شد با هم بروند زیر یک سقف زندگی کنند. مجلس عروسی هم بماند برای وقتی که ویروس کرونا تبدیل می‌شود به خاطره‌ای درمیان مردم.

گزارش خطا
ارسال نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تائید توسط شهرآرانیوز در سایت منتشر خواهد شد.
نظراتی که حاوی توهین و افترا باشد منتشر نخواهد شد.
پربازدید
{*Start Google Analytics Code*} <-- End Google Analytics Code -->