به گزارش شهرآرانیوز؛ این روزها بیش از هر زمان دیگری فکر میکنم که ما آدمها در وضعیت «هر دم از نو غمی آید به مبارک بادم» قرار گرفته ایم. از تغییرات اقلیمی و اثر ویرانگر آن بر زندگی آدمها در مناطق مختلف جهان گرفته که به شکل آتش سوزیهای مهیب، سیلهای ویرانگر و... نمود پیدا کرده است تا جنگها و این روزها قصه تلخ افغانستان که بیش از همه، دل ما ایرانیها را به درد میآورد وقتی میبینیم برادران و خواهران افغانستانی ما دوباره راه کوچ در پیش میگیرند، آواره میشوند یا مجبورند با شرایطی بسیار سخت در خانه خودشان بمانند.
این طرف ما در ایران همچنان به شکل غمگینی با کرونا دست به گریبانیم و در این میان، آدمهای فراوانی عزیزان خودشان را از دست داده اند. این وضعیت یعنی دست به گریبان شدنی دوساله با کرونا، برای همه ما خارج از تحمل شده است.
نمود آن را میشود در همه چیز دید، حتی در اخلاقی که این روزها تند و تندتر میشود. در مواجهه با کرونا، آدمهایی مذهبی گاهی در مقابل آنهایی قرار میگیرند که شاید همسو و هم فکر آنها نباشند؛ آنهایی که بی اعتقاد نیستند، اما اعتقاداتشان با گروهی از آدمهای جامعه در یک سطح نیست. این روزها متاسفانه شاهد تقابل این دو نگاه و نگرش و اعتقاد هستیم. متاسفانه فضای مجازی این تقابل را پررنگتر کرده است.
عدهای عکس آنهایی را منتشر میکنند که به مراسم عزاداری رفته و اجتماعی تشکیل داده اند. از آن طرف بعضی دیگر نیز عکس آنهایی را منتشر میکنند که سفر رفته، عروسی گرفته اند یا به هر شکلی با همدیگر جمع شده اند. این تقابل بههیچوجه، اتفاق فرخنده و ارزشمندی نیست و نخواهد بود. بخشی از این تقابل به عملکرد مدیرانی برمی گردد که در این دو سال نتوانستند ماجرای کرونا و غم هایش را درست مدیریت کنند. وقتی مدیران نتوانند مسئلهای به این مهمی را مدیریت کنند، مردم اینجا و آنجا و به ویژه در جایی مثل فضای مجازی، یقه یکدیگر را میگیرند.
انگار ما با آدمهایی روبه رو هستیم که میخواهند خشمشان را سر یکدیگر خالی کنند؛ هرچند نمیدانند این راهش نیست. تاریخ نشان داده است که انسانها بارها و بارها با مشکلاتی از نوع کرونا، جنگ، سیل، زلزلههای ویرانگر و انواع واقسام بلاها روبه رو شده و از آنها گذشته اند. اگرچه تلخ، اگرچه دیر، اما باید به این نکته توجه کرد که هیچ چیز در این جهان دائمی نیست و هیچ دردی نیست که دوا نداشته باشد به جز مرگ که مولانا فرمود:
«دردی است درد مردن کان را دوا نباشد
پس من چگونه گویم کاین درد را دوا کن؟»
اگر معتقد باشیم که کرونا هم تمام خواهد شد و ازطرفی هرکدام از ما برای دیگران قائل به حقی باشیم و آنچه را برای خود نمیپسندیم برای دیگران هم نپسندیم، شاید بتوانیم با آرامش بیشتری از این گذرگاه صعب و تاریک و تنگ عبور کنیم. امروز بیش از این خشم و خروشها و یقه گرفتن ها، نیاز داریم که آرامش خودمان را حفظ کنیم. به خودمان یادآوری کنیم آیا کاری که انجام میدهم تنها به خودم مربوط است یا میتواند جان بی گناهی را نیز به خطر بیندازد؟ بی شک اگر این پرسش را در ذهن داشته باشیم، به آرامش خواهیم رسید و تلفات ما درمقابل لشکر کرونا کمتر خواهد شد.