آیا مدارس و ادارات مشهد و خراسان رضوی فردا (سه‌شنبه، ۷ اسفند ۱۴۰۳)  تعطیل است؟ تعطیلی مراکز گردشگری و بوم‌گردی مشهد و خراسان رضوی تا اطلاع ثانوی | ستاد بحران استانداری خراسان رضوی: در آماده‌باش کامل هستیم (۶ اسفند ۱۴۰۳) پیش‌بینی هواشناسی مشهد و خراسان رضوی امروز (دوشنبه، ۶ اسفند ۱۴۰۳) | مشهد برفی می‌شود شناسایی ۱۱۲۰ مبتلا به تب دنگی از ابتدای سال | ثبت ۵ مورد ابتلا به چیکونگونیا (۶ اسفند ۱۴۰۳) چرا بیمه ها زیر بار هزینه داروهای مکمل نمی روند؟ | مکمل های بی صاحب! آیا شمع‌های معطر برای سلامتی ضرر دارند؟ حمله مرگبار سگ‌های ولگرد به دختربچه ۹ساله در روسیه هشدار جدید محققان؛ اصرار به کودک برای خوردن تمام غذای بشقابش راه‌حل پیشنهادی آموزش و پرورش برای حل مشکل سربازی معلمان بازی پزشکان تقلبی با جان مردم | شناسایی ۸۹ مداخله‌گر سلامت در سال ۱۴۰۳ لغزندگی برخی جاده‌های خراسان رضوی در پی بارش برف و باران (۶ اسفند ۱۴۰۳) رازگشایی از قتل مرد زندانی به دست قاتلان اجاره‌ای ماجرای عجیب سرقت‌های باند دختران لاغر در مشهد کیک و غذای رنگی بخوریم یا نخوریم؟ بارش برف و باران در بیشتر مناطق کشور (۶ اسفند ۱۴۰۳) پیاده روی عوارض سکته مغزی را بهبود می‌بخشد مجازات سخت کادر درمانی که سقط جنین انجام می‌دهند اهمیت کاهش گلبول‌های سفید در خون‌های اهدایی مهلت چند هفته‌ای اولیای دم به قاتل فرزندشان قصاص؛ مجازات قتل زن میانسال بعد از رابطه نامشروع سامانه‌های الکترونیکی ثبت اسناد فردا (دوشنبه ۶ اسفند ۱۴۰۳) فعال است چند منبع مهم آلودگی هوا در خانه را بشناسید تعطیلی واحدهای قضایی استان تهران در روز دوشنبه (۶ اسفند ۱۴۰۳) ظفرقندی خبر داد: استقبال کمرنگ پزشکان از تخصص‌های داخلی و جراحی بایدها و نبایدهای گرم کردن غذا در مایکروویو سازمان غذاودارو هشدار داد: خطر تشدید کبد چرب با مصرف داروهای مسکن و گیاهی نامعتبر برخورد ۲ پراید در خواف پنج مصدوم برجای گذاشت (۵ اسفند ۱۴۰۳) شرایط رانندگی با گواهینامه ایرانی در عراق اعلام شد آیا مدارس و ادارات مشهد و خراسان رضوی فردا (دوشنبه، ۶ اسفند ۱۴۰۳) تعطیل است؟ تیراندازی به رئیس آموزش و پرورش سراوان (۵ اسفند ۱۴۰۳) آیا تخمه آفتابگردان برای مبتلایان به دیابت و کبد چرب مضر است؟
سرخط خبرها

این روزها...

  • کد خبر: ۷۸۷۵۴
  • ۰۶ شهريور ۱۴۰۰ - ۱۲:۲۰
این روزها...
بهروز فرهمند - روزنامه‌نگار

در روز‌های سیاه کرونایی اینکه دست ودلت به نوشتن نمی‌رود، چندان غیرطبیعی نیست و شاید نشانه این است که سایه سنگین همه گیری جهانی، نه تنها بر سر جسم تو آوار شده، بلکه روح و روانت را هم فرسوده و مچاله کرده است. در روز‌هایی که از هر سو خبر ازدست دادن یا بستری شدن عزیز آشنا یا ناآشنا، دیده یا نادیده و رفیق یا غریبه‌ای از دور یا نزدیک می‌رسد و تو می‌مانی و بازماندگان دل شکسته که زبان تسلادادنشان را نداری و واژه‌ها را برای آرامش دادن، ناتوان و کم زور می‌بینی، اینکه چند کلامی بنویسی یا ننویسی چه توفیر دارد!


مگر نه اینکه موج سهمگینی آمده است و نابود می‌کند و همه را با خودش می‌برد؟! حالا چه دردی از درد‌های تو درمان می‌شود، اگر چند خطی بنویسی و سوژه را سبک سنگین کنی و راهکار بدهی و افاضه فضل کنی؟!
همین دیروز بود که یکی از دوستان همکار، پدر نازنینش را درپی ابتلا به کرونا از دست داد. چند روز پیش‌تر نیز خبر درگذشت مادر یکی دیگر از عزیزان همکار رسید. یکی از همکاران خبرنگار که بانوی جوانی است، چند روز است در «آی سی یو» و در بیهوشی به سر می‌برد و همه را دل نگران و غمین کرده است. (شما هم برای تندرستی و رهایی اش از چنگ ویروس کرونا دعا کنید.) القصه که شنیدن خبر‌های ناگوار رفتن یا در بستر بیماری افتادن، شده است کسب وکار تلخ این روز‌های همه ما.
در این هنگامه، از کشور همسایه شرقی نیز خبر‌های آزاردهنده‌ای می‌رسد؛ همسایه می‌گویی، اما «یک روح در دو بدن» را مراد می‌کنی.


از همان روزی که در فرودگاه یا -به قول خودشان- در میدان هوایی کابل هواپیمای پهن پیکر آمریکایی از زمین برخاست و دو جوان عزیز افغانستانی که -به هر علت- آن طیاره را شاید «سفینه نجات» خودشان می‌پنداشتند و از چرخ هایش آویزان شده بودند، ناگهان به پایین پرت شدند، یکی از دهشتناک‌ترین تراژدی‌های بشریت درپیش چشمانت رخ داد و قلبت چنان فشرده شد که در وصف ناید.‌
نمی‌خواهی نمک بر زخم برادران هم زبانت بریزی؛ اما با خودت فکر می‌کنی آویزان شدن از هواپیمای بیگانه و راه نیافتن به درون آن قفس پرنده آهنی و سپس سقوط کردن از آن بالا آیا نمی‌تواند نماد و نشانه‌ای باشد از آخر و عاقبت امیدبستن به اجنبی و نومیدشدن از سرزمین مادری؟


آیا بیانگر چشم بستن بر این تمثیل نیست که «کس نخارد پشت من، جز ناخن انگشت من»؟ اما چند روز پس از آن تراژدی انسانی وقتی که تی شرت‌های نقش بسته با تصویر پرتاب شدن دو جوان افغانستانی از هواپیمای نظامی آمریکایی، در ینگه دنیا به بازار آمد و تن پوش آدم‌ها شد، غصه‌ای آمیخته با خشم وجودت را فرا می‌گیرد که چگونه است آنچه برای مردم این منطقه غم بزرگ و داغ سنگین و آب چشم است، برای مردمان آن سوی نیم کره به تفریح و شوخی و ابزار تجارت و دلار تبدیل می‌شود؟...... سپس با خود می‌گویی کاش میانجی دل سوزی پیدا شود (مگر در جهان قدرت، واژه «دلسوز» هم معنا دارد؟!) و میان گروه‌های درگیر در همسایه شرقی واسطه شود و آن سرزمین زیبا و بااستعداد را بسپارد به دست فرزندانش تا وطنشان را خودشان بسازند؛ بدون دست درازی بیگانه.
فغان افغان هنوز در سر جاری است که دوباره ذهنت کشیده می‌شود به سمت وسوی سرزمین و دیار خودت و بلای کرونا و عدد و رقم مرگ که شنیدنش هم بر تن آدمی دلهره می‌اندازد.‌


می‌خواهی از یک سو شهروندان را مخاطب قرار بدهی و درباره اهمیت پایبندی به شیوه نامه‌های بهداشتی در این روز‌ها بگویی و از سوی دیگر با مسئولان سخن بگویی و ازشان بخواهی که در شروع و به پایان رساندن واکسیناسیون شتاب کنند، اما با خودت می‌گویی مگر کم گفته اند و کم نوشته اند و کم شنیده اند؟!
پس سخن کوتاه می‌کنی و دفتر را می‌بندی با این کلام پایانی که هرچه فکر می‌کنی، می‌بینی آنچه هنوز هم تو را سرپا نگه داشته است، همان رگه‌هایی از «امید» است که این جرئت و جسارت را می‌دهد تا در دل آرزو کنی و از خدایت بخواهی که در پایان این تونل تاریک، کاش همچنان نوری بتابد.

گزارش خطا
ارسال نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تائید توسط شهرآرانیوز در سایت منتشر خواهد شد.
نظراتی که حاوی توهین و افترا باشد منتشر نخواهد شد.
پربازدید
{*Start Google Analytics Code*} <-- End Google Analytics Code -->