اگر نگاهی دقیقتر به اطرافتان بیندازید، میبینید در دنیایی زندگی میکنیم که رسانهها آن را احاطه کرده اند، آن هم رسانههایی که هرلحظه ما را بمباران اطلاعاتی میکنند. از تبعات این وضعیت، ایجاد آشفتگی در جامعه است.
میخواهیم تا حدودی به این پرسش پاسخ دهیم که چگونه مخاطبان میتوانند از میان حجم وسیع اطلاعات رسانه ای، فقط در راستای بهبود وضعیت زندگی شان استفاده کنند و از آسیبهای رسانه در تغییر سبک زندگی و تفکر و اندیشهها جلوگیری کنند.
رسانهها گسترهای فراگیر و ویژگیهایی دارند که شیوههای اثربخشی بر سبک زندگی از مهمترین این روشها قلمداد میشود و مهمترین شاخص در تغییر سبک زندگی در دنیای معاصر به شمار میروند.
کارشناسان معتقدند با توانمندکردن افراد و آموزش سواد رسانهای برای درک شیوه کار و نحوه معناسازی رسانه، یعنی ماهیت پیام و اهداف تولید آن و نیز تأثیر رسانه بر مخاطب و شیوههای گوناگونی که برای این امر به کار گرفته میشود، میتوان افراد را از مصرف زدگی صرف خارج و از سبک زندگی شان در برابر اثرات مخرب رسانه صیانت کرد.
سواد رسانهای توانایی تحلیل و ارزشیابی پیام و قدرت انتقال اطلاعات موجود در پیام به دیگران را در قالبهای مختلف و با ابزارهای گوناگون در انسان پدید میآورد.
میتوان چنین گفت که کار سواد رسانهای کمک به انتخاب فعالانه و هوشمندانه در تعامل با دیگران است و افرادی که از سواد رسانه و سواد ارتباطی برخوردارند، تا حدودی به پشت پردههای تولید محتوا در رسانه آگاه و تأثیر هر یک از محصولات رسانهای را متوجه میشوند.
توانمندیهای ارتباطی و ارتقای سواد رسانهای برای برون رفت از مسئله نفوذ، تغییر نگرش و تأثیر مخرب بر افکار عمومی و سبک زندگی، میتواند راهگشا باشد. البته باید از سوءتفاهم ارتباطی بزرگترین مسئله مشکل زا در همه شئون جامعه نیز نام برد.
نگارنده معتقد است باید به این نکته نیز توجه کرد که کارکرد رسانه همیشه منفی نیست و در عصر کنونی که ارتباطات مبتنی بر اطلاعات، مرزهای جغرافیایی را درنوردیده است، رسانه در مقام ابزاری مفید میتواند به انسان کمک کند تا با استفاده از آخرین دستاوردهای علمی به زندگی دل خواه دست یابد.
بدون شک برای اینکه بتوان در برابر رسانههای متکثر موجود، مخاطبی داشت که بتواند در کنار بهره مندی آگاهانه و فعالانه از پیامهای رسانه ای، زندگی اش را در برابر پیامدهای مخرب آن محافظت کند، آموختن مهارت یا مهارتهای نوین الزامی است.
رسانهها به دلیل حضور مداوم و مؤثر در ایجاد و شکل دادن به سبکهای جدید زندگی از جاذبههای عینی و درعین حال مجازی برخوردارند که نه تنها میتوانند نیازهای اجتماعی افراد را به نوعی برآورده کنند، بلکه فراتر از آن، در ساخت انسان جدید براساس نوعی از تفکر جمعی که در فرهنگ خاص هویت مدار ریشه ندارد، تأثیرگذاری جدی داشته باشند.
دستیابی به سواد رسانهای به افراد توانایی میدهد تا تعاریف رسانهای را بشناسند، خطوط رمزی را که رسانهها در ذهن افراد برنامه ریزی کرده اند، پاک و دیدگاههای حقیقی و مثبت را جایگزین برنامه ریزی رسانهای کنند.
در حوزه ماهواره و فضای مجازی، وقتی فرد در مقابل شبکههای مختلف ماهوارهای و تنوع فضاهای اینترنتی قرار میگیرد، احساس اختیار در انتخاب میکند؛ درحالی که خودش توجه ندارد که به شیوهای جبری و مدیریت شده وارد این عرصه شده و تحت تأثیر این فضا قرار گرفته است.
در واقع ارادهای نامحسوس پشت تنوع و سلیقه سنجی شبکههای ماهوارهای و فضای مجازی برای جذب مخاطب و ایجاد تغییرات فرهنگی نهفته است. رسانه به طور معمول عادات رویارویی افراد با خودشان را برنامه ریزی میکند و نحوه نگریستن افراد به جهان را با طرح انتظاراتشان از نحوه مصرف، روابط، جذابیت، موفقیت، شهرت، سلامت، حوادث و... به دست رسانهها برنامه ریزی میکند.
این واقعیتی تلخ است که در سطحی به نسبت کم در استفاده از رسانه ها، افراد میدانند که چطور به پیامهای رسانهای دسترسی پیدا کنند، هرچند به اندازه کافی قادر نیستند از خودشان در برابر تأثیرات چشمگیر و مداوم رسانهای که در چارچوب شکل دهی به ادراک افراد از زندگی است، محافظت کنند.
آنچه امروز باید به عنوان مخاطب به آن توجه کرد، این است که قبل از باور هر محتوایی که رسانه منتشر میکند و بازنشر آن، کمی درباره محتوای پیام، دلیل یا دلایل تولید و تولیدکننده آن پیام بیندیشیم. همه پیامها درست نیستند و اگر هم درست باشند، برای همه مفید نیستند.