فاطمه رافع
خبر نگار
«بچهها سلام، دمتان گرم، من حالم خوب است و چند روز دیگر مرخص میشوم، اما خیلی عزیز از دست دادهایم. دعا کنید خدا به همهمان صبر بدهد.» این چند جمله کوتاه همه آن چیزی است که یکی از کامیونداران مشهدی که از مصدومان فاجعه انفجار روز شنبه در بند شهیدرجایی است، در قالب ویدئویی که گویا در بیمارستانی در بندرعباس ضبط شده، در گروه همکارانش به اشتراک گذاشته است تا دیگران را هم از عمق فاجعه آن شنبه سیاه آگاه کند.
ساعت12:05 دقیقه ظهر شنبه که ابرهای آن موج انفجار، آسمان بندرعباس را سیاه کردند، کسی فکرش را هم نمیکرد که فاجعه اینقدر عمیق باشد. 24ساعت بعد، سایه غبار آن ابرهای ناشناس کمکم از سر شهر کم شد. حالا چند روز از انفجار مهیب بندر شهیدرجایی گذشته، اما نهتنها بندرعباس، بلکه یک ایران در بهت و سوگ فرورفته است. بازار گمانهها و شایعهها هم درباره دلایل و چندوچون ماجرا، چه در فضای مجازی و چه در محافل واقعی، همچنان داغ داغ است. تا یکیدو روز پس از حادثه، خبرها از شمار روبهافزایش قربانیان و مصدومان حکایت داشت. همزمان که تعداد جانباختگان بیشتر میشد، خیلیها هم در دل آتش بهدنبال گمشدههایشان بودند؛ گمشدههایی که تا زمان تنظیم این گزارش، حتی کسی آماری از تعداد دقیقشان ندارد و خانوادههایشان همچنان چشمانتظار اثر و خبری از آنها هستند.
آن حادثه تلخ بر دل جامعه کامیونداران مشهد و خراسانرضوی و خانوادههایشان هم داغ سنگینی بر جای گذاشته است. شماری از قربانیان آن فاجعه، کامیونداران دیار خراسان بودند که تا پیش از این، صدای چرخهای سنگین کامیونهایشان نوید حرکت و زندگی بود، اما حالا آن صدا در سکوتی ابدی فرورفته و در کنار سکوت ابدی راکبانشان، داغی بر دل خانوادههایشان گذاشته است که هیچوقت سرد نمیشود.
هنوز آماری رسمی از شمار جانباختگان و گمشدههای مشهدی و خراسانی شنبه خونین بندرعباس منتشر نشده است. با این حال، بخشی از محتوایی که جامعه کامیونداران مشهد و استان از آن فاجعه در گروههای مجازی خود دستبهدست میکنند، به ما هم میرسد؛ محتوایی که تلخ است و تلخیاش تا ابد در ذهنمان خواهد ماند؛ فیلمهایی از بدن بیجان و سوخته رانندگانی که در بندر پی یک لقمه نان حلال بودند، اما اجل مهلتشان نداد بار دیگر دل به جادههای بیانتهای این خاک بزنند و باز هم با مهر و امید به آغوش خانوادههایشان برگردند؛ عکس رانندههایی که روز فاجعه در بندر بودند، اما حالا کسی از آنها خبری ندارد؛ تصاویری از کامیونهایی که مچاله شدهاند و چیزی از آنها باقی نمانده است؛ فهرستی از نام رانندگان خراسانی که همه میدانند آن شنبه شوم مهمان بندرعباس بودند، اما حالا هیچ اثری از آنها نیست و انگار هیچوقت در این دنیای خاکی نبودهاند؛ فیلمهایی از کامیونهایی که به کورههای آتش میمانند و میسوزند و داغیشان از داخل تصویر هم ما را میسوزاند و... .
دیروز جمعی از کامیونداران مشهدی با دلی پر از مهر، در اقدامی خودجوش و نمادین رژهای کامیونی را برای ابراز همدردی با خانوادههای جانباختگان ترتیب دادند تا نشان دهند در جادههای پرپیچوخم زندگی پشت هم هستند و قلبهایشان برای هم میتپد.