داستان کوتاه - صفحه 2

داستان کوتاه

| شهرآرانیوز
موسسه ارغوان هفت رنگ، ششمین دوره‌ی مسابقه‌ی داستان کوتاه نویسی را با موضوع «تردید» برگزار می‌کند.
موسسه ارغوان هفت رنگ، ششمین دوره‌ی مسابقه‌ی داستان کوتاه نویسی را با موضوع «تردید» برگزار می‌کند.
کد خبر: ۲۰۳۴۵۲   تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۱۰/۱۱

سلامتی ما به هم ارتباط دارد. اگر یک نفر به بیماری‌های ویروسی مانند سرماخوردگی یا آنفلوانزا مبتلا شود، با رعایت نکردن نکات بهداشتی و فاصله از دیگران، ممکن است به‌سرعت بقیه را نیز دچار مشکل کند.
سلامتی ما به هم ارتباط دارد. اگر یک نفر به بیماری‌های ویروسی مانند سرماخوردگی یا آنفلوانزا مبتلا شود، با رعایت نکردن نکات بهداشتی و فاصله از دیگران، ممکن است به‌سرعت بقیه را نیز دچار مشکل کند.
کد خبر: ۱۸۵۰۵۱   تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۱۰/۰۶

سه روز پیش وقتی جلو در مدرسه منتظر سرویسمان بودیم تا ما را به خانه برگرداند، متوجه پسرکی شدیم که کنار در مدرسه‌ی روشندلان منتظر ایستاده بود.
سه روز پیش وقتی جلو در مدرسه منتظر سرویسمان بودیم تا ما را به خانه برگرداند، متوجه پسرکی شدیم که کنار در مدرسه‌ی روشندلان منتظر ایستاده بود.
کد خبر: ۱۷۷۴۱۶   تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۰۹/۲۸

هوا ابری بود و باد سردی می‌وزید. زنگ خانه‌ها را که زدند، بچه‌ها با شور و هیجان از کلاس‌ها بیرون آمدند. صدای رعد و برق به گوش رسید و پس از چند دقیقه باران نرمی باریدن گرفت.
هوا ابری بود و باد سردی می‌وزید. زنگ خانه‌ها را که زدند، بچه‌ها با شور و هیجان از کلاس‌ها بیرون آمدند. صدای رعد و برق به گوش رسید و پس از چند دقیقه باران نرمی باریدن گرفت.
کد خبر: ۱۷۷۴۷۷   تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۰۹/۱۴

آیین اختتامیه پنجمین جایزه «داستان تهران» روز پنجشنبه، ۲۵ آبان برگزار می‌شود.
آیین اختتامیه پنجمین جایزه «داستان تهران» روز پنجشنبه، ۲۵ آبان برگزار می‌شود.
کد خبر: ۱۹۴۰۴۱   تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۰۸/۲۱

از هر کسی که می‌پرسم، یک مدل امتحان میان‌ترم داده است: عده‌ای تستی، عده‌ای تشریحی. خوش‌شانس‌ترها اما بر اساس نمره‌ی ارزشیابی دو ماه اول امتیاز گرفتند و استرس امتحان از بیخ گوششان گذشت.
از هر کسی که می‌پرسم، یک مدل امتحان میان‌ترم داده است: عده‌ای تستی، عده‌ای تشریحی. خوش‌شانس‌ترها اما بر اساس نمره‌ی ارزشیابی دو ماه اول امتیاز گرفتند و استرس امتحان از بیخ گوششان گذشت.
کد خبر: ۱۸۵۰۶۳   تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۰۸/۱۷

ممکن است برای همه‌ی ما اتفاق بیفتد که با مشکلی روبه‌رو شویم و نتوانیم خودمان آن را حل کنیم. این‌طور وقت‌ها سعی می‌کنیم از دیگران کمک بگیریم.
ممکن است برای همه‌ی ما اتفاق بیفتد که با مشکلی روبه‌رو شویم و نتوانیم خودمان آن را حل کنیم. این‌طور وقت‌ها سعی می‌کنیم از دیگران کمک بگیریم.
کد خبر: ۱۸۵۰۷۳   تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۰۸/۱۶

بعضی‌ها همیشه عادت دارند سر و صدا کنند و با این کارشان همسایه‌ها را کلافه کنند. گنجشکی هم این‌طور بود. از بس جیک‌جیک می‌کرد.
بعضی‌ها همیشه عادت دارند سر و صدا کنند و با این کارشان همسایه‌ها را کلافه کنند. گنجشکی هم این‌طور بود. از بس جیک‌جیک می‌کرد.
کد خبر: ۱۸۵۰۸۰   تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۰۸/۱۴

وارد خــانـــه کــه شدم، از خوشحالی دویدم سمت آشپزخانه. بوی غذای مامان غوغا کرده بود. بالای سر اجاق ایستادم و در قابلمه را برداشتم. نگاه خریدارانه‌ای به محتویاتش انداختم.
وارد خــانـــه کــه شدم، از خوشحالی دویدم سمت آشپزخانه. بوی غذای مامان غوغا کرده بود. بالای سر اجاق ایستادم و در قابلمه را برداشتم. نگاه خریدارانه‌ای به محتویاتش انداختم.
کد خبر: ۱۸۵۰۹۱   تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۰۸/۰۹

همه ترشی‌های خوش‌مزه و رنگارنگ را دوست دارند. نبات خانم هم این‌طور بود. دلش می‌خواست کلی ترشی درست کند.
همه ترشی‌های خوش‌مزه و رنگارنگ را دوست دارند. نبات خانم هم این‌طور بود. دلش می‌خواست کلی ترشی درست کند.
کد خبر: ۱۸۵۰۰۷   تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۰۸/۰۷

شلغم‌ها برای سرماخوردگی خیلی مفیدند اما خیلی از بچه‌ها شلغم‌ها را دوست ندارند. از مزه و بوی شلغم خوششان نمی‌آید. شلغم کوچولو از این موضوع ناراحت بود.
شلغم‌ها برای سرماخوردگی خیلی مفیدند اما خیلی از بچه‌ها شلغم‌ها را دوست ندارند. از مزه و بوی شلغم خوششان نمی‌آید. شلغم کوچولو از این موضوع ناراحت بود.
کد خبر: ۱۸۷۵۴۰   تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۰۸/۰۳

مورچه‌زرده خیلی خسته بود. حتی دست و پاهای بلوری‌اش مثل ننه‌مورچه درد می‌کرد. هیچ‌وقت فکرش را نمی‌کرد کارهایی که مامان‌مورچه و بابامورچه همیشه انجام می‌دهند این‌قدر سخت باشد.
مورچه‌زرده خیلی خسته بود. حتی دست و پاهای بلوری‌اش مثل ننه‌مورچه درد می‌کرد. هیچ‌وقت فکرش را نمی‌کرد کارهایی که مامان‌مورچه و بابامورچه همیشه انجام می‌دهند این‌قدر سخت باشد.
کد خبر: ۱۸۵۰۵۴   تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۰۸/۰۱

باد پاییزی برگ‌های درخت را توی هوا می‌چرخاند. انگار برگ‌ها هم داشتند دسته‌جمعی حرکات ورزشی انجام می‌دادند. یک عده گنجشک هم روی زمین بپربپر می‌کردند.
باد پاییزی برگ‌های درخت را توی هوا می‌چرخاند. انگار برگ‌ها هم داشتند دسته‌جمعی حرکات ورزشی انجام می‌دادند. یک عده گنجشک هم روی زمین بپربپر می‌کردند.
کد خبر: ۱۷۷۴۵۶   تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۰۷/۲۶

 از مدتی پیش کمتر کارتون می‌دیـــدم. تمــاشـــای تلویزیون با آن تصاویر تار و کدر خسته‌ام می‌کرد.
 از مدتی پیش کمتر کارتون می‌دیـــدم. تمــاشـــای تلویزیون با آن تصاویر تار و کدر خسته‌ام می‌کرد.
کد خبر: ۱۷۷۳۴۹   تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۰۶/۲۸

«خانم‌جان ۷ نوه دارد ماشاءا...! هفت روز هفته روزی یکی از شما را ببیند و قصه بگوید، خسته می‌شود.»
«خانم‌جان ۷ نوه دارد ماشاءا...! هفت روز هفته روزی یکی از شما را ببیند و قصه بگوید، خسته می‌شود.»
کد خبر: ۱۷۴۴۶۸   تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۰۶/۱۲

ساعت ۸ صبح است و مامان تازه از بیمارستان برگشته. حال پدربزرگم خوش نیست و چند روزی است بیمارستان بستری شده.
ساعت ۸ صبح است و مامان تازه از بیمارستان برگشته. حال پدربزرگم خوش نیست و چند روزی است بیمارستان بستری شده.
کد خبر: ۱۷۲۹۱۱   تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۰۵/۲۶

کتاب «آن‌چنان‌تر»، مجموعه‌داستان هاجر رزم‌پا، با توصیف‌های دست‌اول، مکان‌های غیرقابل‌پیش‌بینی و گاهی عادت‌های عجیب شخصیت‌هایش خواننده را تا پایان با خود می‌کشاند.
کتاب «آن‌چنان‌تر»، مجموعه‌داستان هاجر رزم‌پا، با توصیف‌های دست‌اول، مکان‌های غیرقابل‌پیش‌بینی و گاهی عادت‌های عجیب شخصیت‌هایش خواننده را تا پایان با خود می‌کشاند.
کد خبر: ۱۷۴۹۷۹   تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۰۴/۲۸

داستان تخیلی ما در یک شهر ساحلی و با دو طایفه چشماغی‌ها و کله‌‌کفگیری‌ها اتفاق می‌افتد.
داستان تخیلی ما در یک شهر ساحلی و با دو طایفه چشماغی‌ها و کله‌‌کفگیری‌ها اتفاق می‌افتد.
کد خبر: ۱۷۳۶۱۲   تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۰۴/۲۰

بابابزرگ بچه‌ها را به حیاط آورده بود که تنهایی با آن‌ها حرف بزند. امید و عماد هنوز صورتشان از ناراحتی برافروخته بود و با عصبانیت به هم نگاه می‌کردند.
بابابزرگ بچه‌ها را به حیاط آورده بود که تنهایی با آن‌ها حرف بزند. امید و عماد هنوز صورتشان از ناراحتی برافروخته بود و با عصبانیت به هم نگاه می‌کردند.
کد خبر: ۱۶۷۴۱۳   تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۰۴/۱۸

بالأخره زمان آخرین امتحان فرارسید. در یک روز عجیب، بچه‌ها همه برای جشن پایان سال، درحال باد کردن بادکنک بودند و من هم تندتند سر بادکنک‌های بادشده را گره می‌زدم.
بالأخره زمان آخرین امتحان فرارسید. در یک روز عجیب، بچه‌ها همه برای جشن پایان سال، درحال باد کردن بادکنک بودند و من هم تندتند سر بادکنک‌های بادشده را گره می‌زدم.
کد خبر: ۱۷۱۵۰۷   تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۰۴/۱۰

پربازدید
{*Start Google Analytics Code*} <-- End Google Analytics Code -->