داستان کوتاه - صفحه 4

داستان کوتاه
| شهرآرانیوز
اسفند که از راه می‌رسد، نسیم ملایمی که صورتم را نوازش می‌کند، عطر بهار که در خیابان‌های شهر ‌می‌پیچد، من این‌شکلی می‌شوم: پرامیدتر، مهربان‌ و شادمان.
اسفند که از راه می‌رسد، نسیم ملایمی که صورتم را نوازش می‌کند، عطر بهار که در خیابان‌های شهر ‌می‌پیچد، من این‌شکلی می‌شوم: پرامیدتر، مهربان‌ و شادمان.
کد خبر: ۱۴۹۵۸۲   تاریخ انتشار : ۱۴۰۱/۱۲/۰۹

هر طرف شهر را که نگاه می‌کنی شور و شادی موج می‌زند. ریسه‌ی پرچم‌های رنگی که به مناسبت جشن بزرگ مبعث پیامبر اسلام* و تولد امام حسین(ع) و حضرت ابوالفضل(ع) کوچه‌ها را زیباتر کرده است واقعا دیدنی است.
هر طرف شهر را که نگاه می‌کنی شور و شادی موج می‌زند. ریسه‌ی پرچم‌های رنگی که به مناسبت جشن بزرگ مبعث پیامبر اسلام* و تولد امام حسین(ع) و حضرت ابوالفضل(ع) کوچه‌ها را زیباتر کرده است واقعا دیدنی است.
کد خبر: ۱۴۹۸۳۹   تاریخ انتشار : ۱۴۰۱/۱۲/۰۶

هوا روشن و آرام بود. به نظرم از آن روزهای خوبی می‌آمد که آدم دلش می‌خواست بی‌دلیل برود بیرون و قدم بزند.
هوا روشن و آرام بود. به نظرم از آن روزهای خوبی می‌آمد که آدم دلش می‌خواست بی‌دلیل برود بیرون و قدم بزند.
کد خبر: ۱۴۸۷۵۳   تاریخ انتشار : ۱۴۰۱/۱۲/۰۱

حتما پیش آمده است که در محله‌ی شما مراسمی برگزار شود. این‌جور وقت‌ها همه دست‌به‌کار می‌شوند و برای کمک از راه می‌رسند.
حتما پیش آمده است که در محله‌ی شما مراسمی برگزار شود. این‌جور وقت‌ها همه دست‌به‌کار می‌شوند و برای کمک از راه می‌رسند.
کد خبر: ۱۴۹۸۴۲   تاریخ انتشار : ۱۴۰۱/۱۱/۳۰

صبح روز عید بود، عید مبعث. همگی تعطیل بودیم و با خیال راحت، در خانه دور هم جمع شده بودیم.
صبح روز عید بود، عید مبعث. همگی تعطیل بودیم و با خیال راحت، در خانه دور هم جمع شده بودیم.
کد خبر: ۱۴۹۸۴۶   تاریخ انتشار : ۱۴۰۱/۱۱/۳۰

آسمان که پر از ابر می‌شود، همه منتظر باران می‌شوند. منتظر می‌شوند تا آسمان سر و صدا راه بیندازد و برق بزند و ببارد، البته اگر خدا بخواهد.
آسمان که پر از ابر می‌شود، همه منتظر باران می‌شوند. منتظر می‌شوند تا آسمان سر و صدا راه بیندازد و برق بزند و ببارد، البته اگر خدا بخواهد.
کد خبر: ۱۴۸۷۶۵   تاریخ انتشار : ۱۴۰۱/۱۱/۲۵

مشتاقانه چشم دوخته بودیم به برگه‌ای که در دستان آقای علوی جا خوش کرده بود.
مشتاقانه چشم دوخته بودیم به برگه‌ای که در دستان آقای علوی جا خوش کرده بود.
کد خبر: ۱۴۵۷۵۷   تاریخ انتشار : ۱۴۰۱/۱۱/۲۲

از دیشب با خوش‌حالی گوش هایم را تیز کرده بودم تا اگر پچ‌پچی، حرفی یا صدایی در خانه پیچید، زود متوجه شوم.
از دیشب با خوش‌حالی گوش هایم را تیز کرده بودم تا اگر پچ‌پچی، حرفی یا صدایی در خانه پیچید، زود متوجه شوم.
کد خبر: ۱۴۵۷۷۲   تاریخ انتشار : ۱۴۰۱/۱۱/۲۲

علی آن‌قدر حواسش به نمایش و نقشش بود که موقع رد شدن از خیابان اصلا موتورسیکلتی را که به سمتش می‌آمد ندید.
علی آن‌قدر حواسش به نمایش و نقشش بود که موقع رد شدن از خیابان اصلا موتورسیکلتی را که به سمتش می‌آمد ندید.
کد خبر: ۱۴۵۷۶۸   تاریخ انتشار : ۱۴۰۱/۱۱/۱۸

خانم‌ها می‌آیند و به روضه گوش می‌کنند. مامان هم برای رحلت حضرت زینب(س) توی خانه مراسم روضه گرفته بود.
خانم‌ها می‌آیند و به روضه گوش می‌کنند. مامان هم برای رحلت حضرت زینب(س) توی خانه مراسم روضه گرفته بود.
کد خبر: ۱۴۵۷۸۴   تاریخ انتشار : ۱۴۰۱/۱۱/۱۷

همه آماده هستند جز من. همه مرتب ‌‌و منظم مشغول بسته‌بندی‌اند جز من.
همه آماده هستند جز من. همه مرتب ‌‌و منظم مشغول بسته‌بندی‌اند جز من.
کد خبر: ۱۴۵۷۸۸   تاریخ انتشار : ۱۴۰۱/۱۱/۱۷

سپهر را همه دوست داشتند. از آن بچه‌هایی بود که به قول بی‌بی، نمک داشت. هرجا که می‌رفت توی دل همه جا باز می‌کرد.
سپهر را همه دوست داشتند. از آن بچه‌هایی بود که به قول بی‌بی، نمک داشت. هرجا که می‌رفت توی دل همه جا باز می‌کرد.
کد خبر: ۱۴۷۴۷۶   تاریخ انتشار : ۱۴۰۱/۱۱/۰۸

با چشمانی که اندازه‌ی گودال ماریانا باز شده بود، نگاهش کردم. نزدیکم شد. آب دهانم را قورت دادم و خودم را کمی کنار کشیدم.
با چشمانی که اندازه‌ی گودال ماریانا باز شده بود، نگاهش کردم. نزدیکم شد. آب دهانم را قورت دادم و خودم را کمی کنار کشیدم.
کد خبر: ۷۴۰۸۰   تاریخ انتشار : ۱۴۰۱/۱۱/۰۴

عمو خرسی با ناراحتی از خانه‌اش که در کنار صخره سنگی بزرگ بود بیرون آمد و باخودش گفت: چرا این‌طور شد؟ چرا مراقب نبودم؟
عمو خرسی با ناراحتی از خانه‌اش که در کنار صخره سنگی بزرگ بود بیرون آمد و باخودش گفت: چرا این‌طور شد؟ چرا مراقب نبودم؟
کد خبر: ۱۴۶۵۸۱   تاریخ انتشار : ۱۴۰۱/۱۱/۰۳

بعضی وقت‌ها که چیزی به دست می‌‌آوریم، برایش کلی نقشه می‌‌کشیم، کلی خیال‌بافی می‌‌کنیم و کلی ته دلمان ذوق می‌‌کنیم. اما...
بعضی وقت‌ها که چیزی به دست می‌‌آوریم، برایش کلی نقشه می‌‌کشیم، کلی خیال‌بافی می‌‌کنیم و کلی ته دلمان ذوق می‌‌کنیم. اما...
کد خبر: ۷۲۹۷۰   تاریخ انتشار : ۱۴۰۱/۱۰/۲۹

زوئی تریشا پرینسلو، دختری اهل کیپ‌تاون آفریقای جنوبی است که خیلی وقت‌ها برای پاک‌سازی به سواحل نزدیک محل زندگی‌اش می‌رود.
زوئی تریشا پرینسلو، دختری اهل کیپ‌تاون آفریقای جنوبی است که خیلی وقت‌ها برای پاک‌سازی به سواحل نزدیک محل زندگی‌اش می‌رود.
کد خبر: ۱۳۴۶۶۱   تاریخ انتشار : ۱۴۰۱/۱۰/۲۵

جلو پنجره ایستاده‌ام و به پرنده‌هایی که روی برف‌ها ورجه وورجه می‌کنند نگاه می‌کنم. فکر می‌کنم حتما گرسنه‌اند.
جلو پنجره ایستاده‌ام و به پرنده‌هایی که روی برف‌ها ورجه وورجه می‌کنند نگاه می‌کنم. فکر می‌کنم حتما گرسنه‌اند.
کد خبر: ۱۴۱۸۱۴   تاریخ انتشار : ۱۴۰۱/۱۰/۲۱

شور و هیجانی وصف‌ناشدنی در مدرسه موج می‌زد.
شور و هیجانی وصف‌ناشدنی در مدرسه موج می‌زد.
کد خبر: ۱۳۳۷۱۴   تاریخ انتشار : ۱۴۰۱/۰۹/۲۷

همه بعضی وقت‌ها دلشان تنگ می‌شود، حتی کتاب‌ها. البته حتما آدم‌هایی هم هستند که دلشان برای کتاب‌ها تنگ می‌شود.
همه بعضی وقت‌ها دلشان تنگ می‌شود، حتی کتاب‌ها. البته حتما آدم‌هایی هم هستند که دلشان برای کتاب‌ها تنگ می‌شود.
کد خبر: ۱۳۴۳۵۲   تاریخ انتشار : ۱۴۰۱/۰۹/۱۷

لحظه‌ای که منتظرش بودم بالأخره فرا رسید....
لحظه‌ای که منتظرش بودم بالأخره فرا رسید....
کد خبر: ۱۳۷۹۲۵   تاریخ انتشار : ۱۴۰۱/۰۹/۱۳

پربازدید
{*Start Google Analytics Code*} <-- End Google Analytics Code -->