حامد عسکری
آخرین مطالب حامد عسکری
یک روضه خوان صدا کنید...
چند باری شده که جمع رفقا برنامه‌های متعدد شعرخوانی یا گروه‌های مستند سازی گفته اند بیا برویم عاشورا کربلا باشیم و جرئت نکرده ام. واقعا از بیخ قلبم ترسیده ام.
خون مظلوم معجزه می‌کند
روضه تمام شده بود، آقای روضه خوان رفته بود ولی دوسه خانم بچه به بغل هنوز داشتند گریه می‌کردند و ناله هایشان تمامی نداشت.
سلسله جبال صبر
در کربلا بانویی داریم که با دو دست خود زلف فرزندانش را شانه کرد، سرمه بر چشم هایشان کشید و بر قامت آن‌ها لباس رزم پوشانید و به میدان فرستاد، دو پسر دو ریشه جگر، دو ماه پاره رفتند و در خون غلتیدند.
پناه بر یال چادری سوخته
ما روضه‌ها را زندگی می‌کنیم، ما پلان به پلان زندگی مان در عاشورا نمونه‌ای دارد، هر ابراتفاقی که در زندگی مان بیفتد نخش را که دنبال کنی رشته و نمونه‌ای در کربلا دارد شب سوم محرم از رقیه می‌خوانند.
آقای سفیر
می‌گویند حسین پسرعمویش مسلم را فرستاد اوضاع را تمشیت کند و به حسین بنویسد که بیاید یا نیاید. حالا‌ها باید رسیده باشد کوفه.
آقای رئیس جمهور، آینه در کربلاست
ابتدای ریاست جمهوری پزشکیان با محرم برای او که اهل نهج البلاغه است می‌تواند دارای نشانه‌هایی باشد برای خودش.
به کی رأی بدیم؟!
یک طرف بولوار گروهی از هواداران یکی از کاندیدا‌ها و یک طرف دیگر گروهی دیگر موسیقی گذاشته بودند و پرچم تکان می‌دادند. عکس کاندیدا‌ها بزرگ روی بنر چاپ شده بود و به شهر لبخند می‌زدند.
رمز موفقیت دو باجناغ چه بود؟
آقای الف و ب باجناغ اند، آن‌ها توی یک ساختمان کنار هم همسایه اند آقای الف توی شرکت تولید تخم مرغ کار می‌کند و آقای ب توی شرکت مخابرات آبدارچی است.
تمرین دموکراسی در آبودان
عبدوپرزیدنت را همه اهل آن خطه می‌شناختند. از خلاف فقط نیکوتین توی رگ هایش بود و از آبودان پرستی اش نگویم که همه گلبول‌های تنش جار می‌زد.
ما همه از این شیرینی حق داریم
مشهد یک شیرینی معروفی دارد به نام پادرازی و معمولا پدرم از این‌ها می‌خرید.
رئیس جمهور‌ها چای دوست دارند ...
آقایان رئیس جمهور از شما شش نفر یکی رئیس جمهور می‌شود و باقی دوباره آدم‌های مهم و تأثیرگذار با پست‌های کلیدی در این سرزمین خواهید بود.
علی (ع)، نامزدی از سوی خدا
غدیر غروب به بعدش برای من روضه است. چون می‌دانم منکر می‌شوند. می‌دانم علی را فراموش می‌کنند و بلا‌هایی که سرشان می‌آید نه ظلم به خودشان که ظلم به همه بشریت است.
مینی‌بوس تبلیغاتی
هوا گرم بود و صدای موتور مینی بوس توی کله اش می‌پیچید؛ ماشین درجا کار کرده بود و همین باعث داغ‌کردن موتورش شده بود.
آقای کت و شلواری با تلفن جادویی
آقای کت وشلواری پشت تریبون رفت، اول از روستا و مردم غیورش تعریف کرد و گفت: من نماینده آقای رئیس جمهور آینده هستم، آمده ام تا مشکلاتتان را امروز حل کنم، هر مشکلی داشته باشید را حل می‌کنم، همین امروز.
ما به قربان تو رفتیم
حج تمتع می‌روی یک روز بعد از ناهار یکهو روحانی کاروان می‌آید و می‌گوید بروید سنگ جمع کنید، رفتار از این ساده‌تر و معمولی تر؟
دل‌تنگی برای تابستان‌های مشهد
این روز‌های مشهد را خیلی دوست دارم؛ توی مغازه‌ها بوی پوشال معطر کولر می‌آید و توی میوه فروشی‌ها هوریز بوی طالبی و شلیل و انبه و خربزه است.
حواستان باشد، مردم دارند نگاه می‌کنند
ما مردم وظیفه‌مان رأی دادن است و ان‌شاءا... قطعا هم رأی خواهیم داد، این ستون را می‌نویسم و حس رابینسون کروزوئه را دارم که یک چیزی نوشت و توی بطری انداخت و پرت کرد توی اقیانوس به امیدی که به ساحلی برسد، یکی پیدایش کند و زبانش را بلد باشد و بخواندش.
احساس سوختن به تماشا نمی‌شود
کثافت خانه‌ای به اسم جهان که در آن زیست می‌کنیم آن قدر مضحک است که رفح خاکش خیس از خون کودکان است.
او مردمی نبود، خود مردم بود
این مملکت کم داغ ندیده. کم خون ندیده و همان خون‌ها هم ضمانت و بیمه روزگار ماست.
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تائید توسط شهرآرانیوز در سایت منتشر خواهد شد.
نظراتی که حاوی توهین و افترا باشد منتشر نخواهد شد.