افتخارات طلایی هادی رضایی، دارنده نشان مشهدالرضا(ع) | از معلولیت تا قهرمانی جهانی برگزیده نشان مشهد الرضا (ع) در سال ۱۴۰۲: این رویداد فضایی برای معرفی افراد سرآمد است هوای امروز مشهد، برای گروه‌های حساس ناسالم است (۳ دی ۱۴۰۳) | برای مقابله با آلودگی هوا باید برنامه‌محور پیش برویم افزایش چشمگیر آلاینده‌ها در مشهد | هوای کلانشهر مشهد امروز هم آلوده است (۳ دی ۱۴۰۳) هشدار خودمراقبتی برای شهروندان کلانشهر مشهد صادر شد | مشهدی‌ها ماسک تنفسی بزنند (۳ دی ۱۴۰۳) «کافه بازی»، «کافه علم» و «کافه کارآفرینی» ویژه دختران مشهدی احداث می‌شود شهردار مشهد: بوستان‌های «بهشت» و «آفتاب» ویژه بانوان به زودی به بهره‌برداری می‌رسد مبدا تعیین مسافت شهر مشهد از سایر شهر‌ها کجاست؟ چهارمین کنفرانس بین‌المللی برنامه‌ریزی و مدیریت شهری در مشهد مقدس برگزار می‌شود نشان مشهدالرضا(ع) باعث رونق فعالیت‌های مردمی و جهادی می‌شود لزوم معرفی مشهد به عنوان دومین کلانشهر مذهبی دنیا روزشماری وقایع انقلاب اسلامی در مشهد، از اول تا چهارم دی‌ماه ۱۳۵۷ (بخش اول) | بیمارستان شاه‌رضا، پایگاه انقلاب مشهد آغاز هفته ملی مشهد با اجرای برنامه‌های ویژه فرهنگی، هنری و گردشگری جذب ۲۱ بانوی آتش‌نشان در مشهد ابلاغ برنامه‌های استقبال از بهار ۱۴۰۴ در مشهد از نیمه دی‌ماه هوای کلانشهر مشهد، همچنان آلوده است (۲ دی ۱۴۰۳) ناصحی: رویداد نشان مشهد الرضا(ع) باید در سطح ملی و بین المللی دیده شود نشان مشهد الرضا(ع)؛ فرصتی برای آشنایی نسل آینده با چهره‌های تاثیرگذار اقتصادی مشهد برگزاری اولین نشست کارگروه زیارت شورای عالی استان‌های کشور اختصاص ۱۳۰ تاکسی ون به تاکسیرانی مشهد (۲۸ اذر ۱۴۰۳) یادگارهای کوهسنگی مشهد در دل سازه‌های شهر
سرخط خبرها

کتابخانه‌ای با خشت‌های مهربانی | درباره کتابخانه مهارت محور کودک و نوجوان در حاشیه شهر

  • کد خبر: ۱۰۰۳۳۷
  • ۰۷ اسفند ۱۴۰۰ - ۰۹:۵۲
کتابخانه‌ای با خشت‌های مهربانی | درباره کتابخانه مهارت محور کودک و نوجوان در حاشیه شهر
ابزار کارشان چند چسب، کاغذ، قیچی، کتاب داستان و مدادرنگی بود. این‌ها را برمی داشتند و راهی کوره‌های آجرپزی در روستا‌های حاشیه شهر مشهد می‌شدند تا هم بازی بچه‌هایی شوند که حسرت حداقل‌ها را دارند و آرزو‌های کودکانه آن‌ها میان تکاپوی والدینشان برای لقمه‌ای نان، گمشده بود. اسم گروهشان را هم گذاشته بودند خشت‌های مهربانی.

فرزانه شهامت | شهرآرانیوز؛ نه دنبال اسم ورسم بودند و نه برای این در و آن در زدن هایشان از جایی حقوق می‌گرفتند. کار دل بود و کاملا داوطلبانه. قرارشان شده بود دو روز پایانی هر هفته. ابزار کارشان چند چسب، کاغذ، قیچی، کتاب داستان و مدادرنگی بود. این‌ها را برمی داشتند و راهی کوره‌های آجرپزی در روستا‌های حاشیه شهر مشهد می‌شدند تا هم بازی بچه‌هایی شوند که حسرت حداقل‌ها را دارند و آرزو‌های کودکانه آن‌ها میان تکاپوی والدینشان برای لقمه‌ای نان، گمشده بود. اسم گروهشان را هم گذاشته بودند خشت‌های مهربانی.

جرقه کار این طور خورد و استمرار آن با چاشنی مطالعه و پژوهش شده است ایجاد مؤسسه‌ای فرهنگی هنری و افتتاحیه آن یعنی راه اندازی نخستین کتابخانه مهارت محور در کشور، آن هم نه در کلان شهری نسبتا برخوردار مانند مشهد بلکه در روستای شترک واقع در انتهای طبرسی شمالی. هدف از برنامه چندساله شان برای کودکان و نوجوانان، در سه کلمه خلاصه می‌شود: کاهش آسیب‌های اجتماعی. هرچه با محمدامین نادری، مدیرعامل این مؤسسه، بیشتر صحبت کردیم، جزئیات علمی کار بیشتر دستمان آمد. اینکه برخلاف بسیاری از برنامه‌های مقطعی و کوتاه مدت دستگاه‌های اجرایی، کاری بلندمدت در پیش است و برای دیدن نخستین نتایج باید به مجریان این ایده در حال ثبت فرصت داد.

کتابخانه مهارت محور اسم پر طمطراقی به نظر می‌رسد. چه تفاوتی با بقیه کتابخانه‌ها دارد؟

کتابخانه مهارت محور مدلی از کتابخانه‌های تخصصی کودک و نوجوان است. می‌خواهد با ظرفیت‌هایی که کتابخانه دارد الگویی را برای آموزش و تحلیل محتوا ایجاد کند که در نتیجه اش مهارت‌های فردی و اجتماعی در کودک و نوجوان افزایش پیدا کند.

مثل چه مهارت هایی؟

مثل خودآگاهی، کنترل خشم، کار تیمی، تفکر نقاد و...

در نگاه کلان از این ایده که می‌خواهید به رشد مهارت‌های بچه‌ها منتج شود، دنبال چه هستید؟

کاهش آسیب‌های اجتماعی.

کارتان مبنای علمی دارد؟

بله. این ایده دانش بنیان بر پایه تحقیقات داخلی و خارجی شکل گرفته است. بررسی‌ها در زمینه آسیب‌های اجتماعی به این نتیجه ختم می‌شود که افراد آسیب دیده از برخی مهارت‌های فردی و اجتماعی محروم بوده اند. مثلا معتاد را ریشه‌ای بررسی می‌کنیم و می‌بینیم به طورمثال با فردی فاقد عزت نفس کافی یا بی بهره از مهارت نه گفتن مواجهیم. همین طور در حوزه طلاق می‌بینیم با فردی مواجهیم که مهارت همدلی یا گوش کردن فعال را نداشته است. بچه‌ها در کتابخانه مهارت محور براساس استاندارد محتوایی و آموزشی در بستری قرار می‌گیرند که این مهارت‌ها در فرایندی طولانی مدت و با انجام فعالیت‌هایی در آن‌ها تقویت می‌شود. ما این مفهوم را ابداع کرده ایم و تا الان نمونه‌ای از چنین کتابخانه کودک و نوجوانی نداشته ایم.

بلندمدت یعنی چه؟

یعنی کلاس ده جلسه‌ای نیست که بگوییم طرف شرکت کند ظرف این مدت به فلان مهارت می‌رسد. ما سه مرحله تعریف کرده ایم: پیش رشد، رشد و رشد متعالی. رفتن از هر مرحله به مرحله بعد مستلزم رسیدن به سطحی است که در افراد متفاوت است. شاید برای یک نوجوان یک سال طول بکشد و برای دیگری بیشتر یا کمتر.

ایده تان را جایی ثبت کرده اید؟

اسفند ۹۹ از دانشگاه فردوسی مشهد پذیرش گرفتیم. الان یکی از واحد‌های فناور ذیل مرکز رشد دانشگاه هستیم و درحال توسعه طرح. دانش بنیان کردن این ایده را دنبال می‌کنیم.

از میان تمام فضا‌های ممکن، چرا کتابخانه؟

این ایده را در فضا‌های مختلف تصور کردیم، مثل مدرسه، آموزشگاه و غیره. چیزی که ما را به سمت کتابخانه برد، ویژگی‌های کتابخانه بود. مثلا اینکه کتابخانه فضایی آزاد دارد و مثل آموزشگاه محدود نیست به اینکه سر ساعت بروی و بیایی. مخاطب می‌تواند در آن قرار بگیرد، بدون نگرانی از اینکه امروز کلاس دارم یا نه. خود عضویت در کتابخانه و امانت گرفتن کتاب هم یک فعالیت اجتماعی است و بچه ها، حین عضویت در این جامعه کوچک، مسئولیت پذیری، تعهد به همدیگر و کتابخانه را یاد می‌گیرند.

قرار است کار را به صورت کلاسی پیش ببرید؟ منظور همین شیوه آموزشی رایجی است که مربی پای تخته می‌رود و شفاهی چیز‌هایی را توضیح می‌دهد.

نه. ببینید ما یک تیم تولید محتوا داریم که بر اساس مدل و استانداردی که خودمان ابداع کردیم، فرایندی به نام فراوری منابع آموزشی را انجام می‌دهد. یعنی بسته به اولویت‌ها و نیاز‌هایی که احصا کرده ایم، کتاب‌های کودک و نوجوانی را که در بازار موجود است تبدیل به یک فعالیت یا محتوای قابل ارائه می‌کند. مثلا کتاب «کلوچه‌های خدا» را تبدیل به فعالیتی می‌کند که بچه‌ها در جریان انجام آن شکرگزاری را یاد می‌گیرند.

این‌ها فعالیت است نه یک تکلیف کلاسی. مثال دیگر یاددادن کار تیمی است. به جای اینکه مربی برود پای تخته و به بچه‌ها بگوید کار تیمی یعنی فلان، بر اساس کتابی مثل کتاب منظومه شمسی، از بچه‌ها می‌خواهد که منظومه شمسی را در قالب یک نشریه دیواری آماده کنند. بچه‌ها گروه گروه می‌شوند. یک گروه سیاره می‌سازد و آن یکی محور‌ها را نقاشی می‌کند. این فعالیت باعث می‌شود بچه‌ها درگیر چالش کار تیمی شوند و خودشان آن را تجربه کنند.

مربی در این فرایند چه کار می‌کند؟

فقط یک تسهیلگر است، یک هدایت کننده و نه یک آموزش دهنده مستقیم. در همین حد که در فضای ایجاد شده برای کار تیمی، بچه‌ها از آن خط و هدف اصلی خارج نشوند. مثلا اگر چالش و اختلافی پیش آمد راهنمایی شان می‌کند. باقی چیز‌ها را بچه‌ها خودشان باید تجربه کنند. این شیوه، پایه علمی دارد و بر مبنای نظریه یادگیری پروژه محور است. در چنین فضایی روی تقویت توانمندی‌های بچه‌ها کار می‌کنیم.

احتمالا قبول دارید که متأسفانه نسل امروز، ارتباطی چندان قوی با کتاب و کتابخانه ندارد. نگران نیستید از اینکه ایده تان به خاطر استقبال نکردن بچه‌ها از حضور در کتابخانه، با شکست مواجه شود؟

نه. چون تجربه کرده ایم که به زعم بچه‌ها کتابخانه فضایی است برای با هم بودن، نه الزاما کتاب خواندن. در همین روستای شترک بچه‌هایی را داریم که کتابخانه می‌آیند، اما سواد خواندن ندارند. مثلا هنوز به سن مدرسه نرسیده اند، کلاس اول هستند، کلاس اول را خوانده اند و رها کرده اند و خلاصه اش، بازمانده از تحصیل هستند. این‌ها فضای کتابخانه را امن می‌دانند برای بودن کنار دوستانشان. اصلا برخی می‌آیند شاید برای اینکه از خانه زده باشند بیرون. ما با بچه‌هایی در ارتباط هستیم که با خانواده هایشان مسئله دارند و خانه برایشان امن و جذاب نیست. صبح از خانه بیرون می‌آیند و تا عصر توی خیابان ول هستند. دنبال جایی هستند که به آن پناه ببرند و کتابخانه روستا این نقش را برایشان ایفا کرده است.

الان چند عضو دارید؟

حدود ۲۰۰ نفر کارت RFID دارند که ورود و خروجشان را ثبت می‌کنند. همگی از اهالی شترک هستند. البته تعداد مراجعان بیش از اعضاست.

آسیب‌هایی که اشاره کردید کمابیش در همه جا هست. چرا این روستا را انتخاب کرده اید؟

سابقه کار ما در شترک برمی گردد به مرداد سال ۹۵ که با دوستانمان پنجشنبه‌ها و جمعه‌ها به کوره‌های آجرپزی می‌رفتیم. اسم گروهمان را هم گذاشته بودیم خشت‌های مهربانی. آنجا با بچه‌هایی که در کوره‌ها کار می‌کردند کتاب می‌خواندیم، نقاشی می‌کشیدیم و کاردستی درست می‌کردیم. یک سال ونیم کارمان همین بود، اما ناپیوسته. چون کوره‌ها فصلی بودند و در فعالیت مجدد، ممکن بود کارگرهایشان عوض شود. برای همین به دنبال فضای ثابت رفتیم تا خدمتمان را به مخاطب ثابت ارائه بدهیم. روستای شترک را که کنار کوره‌های آجرپزی بود انتخاب کردیم. شورای وقت روستا اجازه داد در حسینیه روستا کتابخانه بزنیم.

هر هفته می‌رفتیم با بچه‌ها کار می‌کردیم. تجربه مان بیشتر شد، همین طور مطالعه، دوره‌های آموزشی مان و مشورت با اساتید مرتبط؛ تا رسیدیم به این ایده. آبان امسال مجوز مؤسسه را از وزارت فرهنگ گرفتیم تا تخصصی‌تر و علمی‌تر روی موضوع کار کنیم. یک ماهی هست که با کمک شورای روستا و خیران، خانه‌ای در شترک اجاره و برای فعالیت‌های کتابخانه و خدمات روزانه به اعضا بهسازی شده است.

رشته شما و همکارانتان به کاری که دارید می‌کنید ارتباط دارد؟

لیسانس آی تی دارم و ۱۵ سال برنامه نویس بوده ام تا سال ۹۶ که متوجه علاقه ام به مسائل اجتماعی شدم و تصمیم گرفتم در دانشگاه، رشته جامعه شناسی را دنبال کنم. در گروه شش نفره مان تخصص‌های مرتبط، از مشاوره گرفته تا تربیت معلم و کتابداری داریم. در ضمن از مشورت یک گروه متشکل از اعضای هیئت علمی در رشته‌های روان شناسی و جامعه شناسی هم کمک می‌گیریم.

برای سال آینده برنامه کمّی دارید؟

بله روی ۲۷ هزار نفرساعت آموزش و افزایش اعضای کتابخانه به ۶۵۰ نفر برنامه ریزی کرد ه ایم. معادله‌ای دارد که محاسبه اش می‌شود ماهی ۴ جلسه آموزشی برای بچه‌ها و دو جلسه برای والدینشان.

شاخص تعریف کرد ه اید برای بررسی نتایج کار؟

فرایند کار پویاست و الان در حال مدل سازی شاخص‌ها هستیم. روند این طور است که ابتدا باید یک تحلیل وضعیت و ارزیابی اولیه از شترک و این کتابخانه که پایلوت است انجام بدهیم. بعد آسیب‌های اولویت دار را وارد فرایند تولید محتوا کنیم. گام بعدی ارزیابی شاخص هاست و اینکه در پایان سال ۱۴۰۱ به صورت عددی بگوییم چقدر از اهدافمان محقق شده است.

خدماتی که قرار است ارائه شود هزینه دارد؟

ماهی ۵ هزار تومان از اعضا حق عضویت می‌گیریم. این رقم واقعا کفاف هزینه‌های آنجا را نمی‌دهد و صرفا به این خاطر است که کتابخانه بچه‌ها در سبد هزینه‌های خانوار قرار بگیرد و پدری که مثلا برای سیگار و دان کبوترهایش پول کنار می‌گذارد، بگوید این ۵۰۰۰ تومان هم برای کتابخانه بچه ام. قطعا توان مالی اهالی روستا در حدی نیست که بتوانند هزینه‌های کار را تأمین کنند.

از این ایده، دنبال آورده مالی هستید؟ منظورم کاری عام المنفعه است که از کنار آن درآمدی هم داشته باشید.

بر اساس تجربه و با اطمینان می‌گویم که کار فرهنگی اگر پیوست اقتصادی نداشته باشد محکوم به شکست است. دنبال این نیستیم که قصری بسازیم و ماشینی آن چنانی بخریم. می‌خواهیم کار، هزینه‌های خودش را در بیاورد. نیرو‌های ما ۵ سال است که داوطلبانه و رایگان کار می‌کنند. بخواهیم این وضعیت را ادامه بدهیم در بهترین حالت، در شترک می‌مانیم. اگر بنای توسعه دانش بنیان، ارتقای کمی و کیفی ایده در شهر و روستا‌ها باشد باید به دنبال منابع مالی حقوقی باشیم؛ یعنی دستگاه‌های اجرایی، خیران و کسانی که علاقه‌مند به سرمایه گذاری اجتماعی هستند.

تا الان با کدام دستگاه‌های اجرایی ارتباط گرفته اید و نتیجه چه بوده است؟

پنجشنبه ۵ بهمن، برای افتتاحیه از خیلی جا‌ها مهمان داشتیم، مثل معاونت روستایی ریاست جمهوری، دفتر روستایی استانداری، معاونت پیشگیری از وقوع جرم دادگستری، بنیاد کرامت رضوی، رئیس مرکز رشد دانشگاه فردوسی و اساتید پیشکسوت. برای تأمین منابع مالی طرح، با دستگاه‌های مختلف مثل بهزیستی، کمیته امداد و ... هم رایزنی کردیم. (با لبخند) هیچ کدام فعلا به ثمر نرسیده و حمایت‌ها در حد ابراز همدردی‌های دبیرکل سازمان ملل بوده است. طبیعی بود و این‌ها را در برنامه ریزی هایمان پیش بینی کرده بودیم. به تلاشمان ادامه می‌دهیم.

فکر می‌کنید علت چیست؟

شاید کار ما به این دلیل برای مدیران درک نشده که کلان است. وقتی می‌گوییم توانمندسازی ذیل آن خیلی چیز‌ها قرار می‌گیرد. نگاه دستگاه‌ها این است که مثلا بگوییم برنامه مان، جشنواره کتاب است و ۱۰ میلیون تومان لازم دارد. این طوری منظور را متوجه می‌شوند. نگاهشان بیشتر معطوف به برنامه‌های کوتاه مدت است؛ به برنامه‌هایی متناسب با مناسبت‌های تقویمی. مثلا در هفته کتاب خوانی به برنامه‌های مرتبط با کتاب می‌پردازند و در هفته کاهش آسیب‌های اجتماعی به این موضوع.

گزارش خطا
ارسال نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تائید توسط شهرآرانیوز در سایت منتشر خواهد شد.
نظراتی که حاوی توهین و افترا باشد منتشر نخواهد شد.
پربازدید
{*Start Google Analytics Code*} <-- End Google Analytics Code -->