مدتی پیش در حاشیه برگزاری مراسم قدردانی از بانوان کارآفرین در مشهد، نامهای بهصورت خیلی اتفاقی به دستم رسید که با بقیه متفاوت بود و باعث شد بارها آن را بخوانم. یکی از پاکبانهای شهرمان فراخوان جشنواره را دیده و دست به قلم شده و از دختر نوجوانش نوشته بود که چطور به مادرش در بستهبندی ادویهو شکلگیری اشتغال خانگی کمک میکند.
این پاکبان عزیز متن حمایت از دختر نوجوانش را بهصورت دستی به دبیرخانه تحویل داده بود. هربار آن متن پدرانه را خواندم، تصویر احساسات مردی زحمتکش را به چشم دیدم که همه تلاشش را کرده بود تا گوشهای از مهر پدرانه به دخترش را با زبان ساده روایت کند.
راستش وقتی درباره روز دختر شروع به نوشتن کردم، یک دور همه آنهایی که در این سالها دیده بودم، از پیش چشمم گذشت؛ از محدثه هفتساله که روبهرویم در حرم مطهر امام هشتم (ع) نشست و آخرین آیات قرآن را حفظ کرد و تیتر یک روزنامهمان «نابغه قرآنی دهه نود» شد، تا زهرایی که در حاشیه شهر زندگی میکرد و با ترکیب چند ماده ساده و با آزمایشهای گوناگون و انواع داروهای گیاهی توانسته بود بیماری سخت مادرش را درمان کند و پس از چاپ مصاحبه و پخش در فضای مجازی، توجه حامیان استعدادهای کشور را جلب کرد.
همچنان ذوق میکنیم وقتی دختران ورزشکاری را میبینیم که با تلاش و همتشان هرروز بیشتر از گذشته ستونهای روزنامهها را به خودشان اختصاص میدهند.
دختران مخترع، هنرمند و... که در هر محله فراوان وجود دارند و نیاز است رسانهها از آنها یاد کنند. ما رسانهها باید بیشتر دخترهای شهرمان را ببینیم و از آنها بنویسیم تا تصویر توانمندی دختر ایرانی بهخوبی دیده شود. در رسالت کاری ما ادای دین به خانواده یکی از وظایف اصلی است که نباید نادیده گرفته شود.
این روز ویژه را باید هرسال به پدرومادرها تبریک گفت که برکت زندگیشان را از دخترانشان دارند و همینطور این روز را گرامی داشت به نام آن خواهری که بهخاطر برادرش، حضرت رضا (ع)، راهی شهر و دیاری دیگر شد. سلام بر حضرت معصومه (س).