فرزانه شهامت | شهرآرانیوز؛ تلفن همراهش زنگ میخورد. آقای ایکس آن سوی خط است؛ یکی از مدیران شهرستان. گویا دارد میپرسد چرا آب فلان منطقه شهر قطع است، آن هم امروز که مسئولی عالی رتبه در یکی از ساختمانهای همان منطقه جلسه دارد.
از قطعی آب خبر داری. برای اصلاح شبکه است. به موقع اطلاع رسانی شده بود. پیداست آقای ایکس نمیتواند آدمی را که رو به رویت نشسته است به وصل کردن آب مجاب کند. عمدی در کار نیست. واقعا نمیشود وصل کرد. نیروهای فنی کار خود را شروع کرده اند.
توضیحات این سوی خط را هم میشنوی. اول اینکه آن ساختمان، منبع ذخیره آب دارد؛ بااین حال محض اطمینان میشود یک تانکر آب هم فرستاد. دوم اینکه مگر آن مسئول بلندپایه از مریخ آمده است که مسائل فنی را نداند؟ دومی پشت تلفن گفته نمیشود. هر حرفی که گفتن ندارد.
تماس قطع میشود، با قدری دلخوری. گفت وگوی ما در اتاق کار خنک و تاریک سید حسن آقایی، معاون بهره برداری و توسعه شرکت آب و فاضلاب (آبفا) مشهد از همین جا شروع میشود. برایت توضیح میدهد که آن مسئول ارشدرا میشناسد و آدمی است بی توقع و خاکی، اما امان از دور و بریها .... پرسشها و پاسخهای ما متفاوت شروع میشود و تا انتها با همین فرمان پیش میرود. شروع متفاوت یعنی اینکه مصاحبه شونده پیش دستی میکند و سؤال میپرسد.
میخواهد بداند از تمرکز روی موضوع هدررفت آب، دقیقا دنبال چه هستی. گوشهای از بار روانی ناشی از خشک سالیها را که برایش توضیح میدهی، مجاب میشود که هدف دغدغهای عمیق و مشترک است، نه فقط پرکردن صفحه روزنامه.
پای اعتماد و «می گویم، اما لطفا ننویسید»ها این طور به گفت وگوی ما باز میشود. شاید این حرفهای مگو ناشی از خاصیت آب است، با آن ظاهر ساده و ماهیت بی نهایت حیاتی اش که به غلط فکر میکنیم اگر چهار قطره باران و چند دانه تگرگ ببارد، جبران میکند اضافه برداشتهایی را که در چند دهه اخیر به بار آورده ایم.
بله. بعد از ادغام آبفای روستایی و در چارت جدید، برخی دفترها اضافه شده بودند. برای اینکه در مجموع، تعداد دفترها و مدیران زیاد نشود، برخی پستهای کلیدی مثل دفتر آبهای بدون درآمد را حذف کردند و سطح آن را پایین آوردند، درحالی که جزو دفترهایی بود که باید همیشه مطالبه گر باشند.
پیشنهاد اصلاحی مان را فرستاده ایم به حوزه مدیرعامل. نوشتیم که دفتر آبهای بدون درآمد باید به حالت سابق برگردد. از ایرادهای چارت فعلی این است که آبهای بدون درآمد را محدود کرده است به شبکه توزیع آب بین مصرف کننده ها.
درحالی که بخشی از هدررفت آب مربوط به قبلتر است، یعنی خطوط انتقال آب، مخازن، تأسیسات پمپاژ و .... این دفتر باید باشد و تمام این قسمتها را رصد کند و پیشنهاد بدهد برای اینکه میزان آب بدون درآمد زیاد نشود و برنامه بعدی اش کاهش این میزان باشد. این طور نیست که اگر هیچ کار نکنیم میزان آب بدون درآمد خودبه خود به میزان سال پیش باقی بماند.
به دلایلی مثل افزایش عمر شبکه.
مواردی داشتیم که اصلاحات طولانی نشد. نظرات همه شرکتهای آب و فاضلاب در بازهای مشخص، مثلا دوهفته، گرفته و سپس ساختار اصلاح شده، ابلاغ میشود.
ابتدای سال ۹۹.
پیگیریها را انجام میدهیم.
سال ۱۴۰۰، هدررفت آب در مشهد ۲۳.۰۴ درصد بود.
همان طور که اشاره کردید آب بدون درآمد چند بخش دارد. دو بخش اصلی اش این هاست: هدررفت واقعی و هدررفت ظاهری. ظاهری یعنی آب، استفاده شده است، اما برای آبفا درآمد ندارد و مشترک، آب بهایش را پرداخت نکرده است.
مثل انشعابهای غیرمجاز یا مثلا خطای کنتورهایی که میزان مصرف را کمتر از واقعیت نشان میدهند. بخش دیگر، هدررفت واقعی است. یعنی آبهایی که بدون استفاده از دسترس خارج میشود مثل همان نشتی اتصالات. هدررفت ظاهری مان در مشهد ۱۳.۳۶ درصد است و هدررفت واقعی مان بیش از ۹ درصد؛ دقیقش را بخواهید ۹.۶۸ درصد.
بدتر از مشهد.
نمیتوانم بگویم.
اجازه بدهید نگویم.
باشد؛ جایش را خالی بگذارید بعدا عرض میکنم. (بعدتر میگوید که در کشور، میزان هدررفت ظاهری ۱۳.۵ درصد و هدررفت واقعی ۱۵ درصد است.)
به دو دلیل. یکی به خاطر پهنه بندی شبکه توزیع آب مشهد به ۲۱ پهنه و تنظیم فشار آب مشترکان در محدوده فشار استاندارد. اگر این کار را نمیکردیم، با این اختلاف ارتفاعی که در مشهد هست، یک جا آب نمیرسید و جای دیگر فشار آب خیلی زیاد میشد.
فشار زیاد عیبش این است که هم نشتی آب از منافذ را بیشتر میکند و هم خرابیها و اتفاقات آب را. اینها مساوی با افزایش هدررفت واقعی آب است. پهنه بندی غرب مشهد تمام شده است. شرق مشهد تا حداکثر سه سال آینده تمام میشود.
شبکه توزیع آب مشهد از نظر جنس لولهها و کیفیت اجرا وضعیت مناسب تری دارد. جنس لولهها را رسانهای نکنیم بهتر است. تبلیغ میشود.
از نیمه دوم سال ۹۴ شروع کردیم به تحویل گرفتن شبکه آب برخی شهرکها و روستاهای حاشیه مشهد در بولوار شاهنامه، رسالت و .... کیفیت شبکه توزیع آب اینها نامرغوب و هدررفتشان بالا بود. این باعث شد میزان هدررفت واقعی آب مشهد افزایش پیدا کند.
در این حد که با قاطعیت میگویم تقریبا تمام شبکه آب روستایی شهرستان مشهد نیاز به استانداردسازی، بازسازی و نوسازی دارد. نارساییهایی مثل قطر پایین لولهها باعث میشود در اوج مصرف، آب به اینها نرسد. لوله هایشان فرسوده و نرخ اتفاقاتشان بالاست.
ما در طراحی هایمان عمر شبکه را ۲۵ سال در نظر میگیریم. یعنی هرسال ۴ درصد. شبکه باید اصلاح شود تا همواره از عمر استاندارد خودش بهرهمند باشد و فرسوده نشود.
فقط برای شهر مشهد حدود ۲۶۰ کیلومتر. در مقیاس شهرستان مشهد (متشکل از شهرهای مشهد، ملک آباد، بینالود، رضویه و حدود ۳۵۰ روستای تابعه) میشود سالی ۲۸۰ کیلومتر.
باتوجه به محدودیتهای فنی و اعتباری و سایر اولویتها مثل عملیات اضطراری که پیش میآید، در سال کمتر از صد کیلومتر را میتوانیم انجام بدهیم. این یعنی میزانی که باید اصلاح شود، سال به سال روی هم جمع میشود.
تا وقتی که برای مصرف آب فرهنگ سازی نشود، بهای واقعی اش دریافت نشود و قوانین ما کفایت لازم را برای برخورد با انشعابهای غیرمجاز، تجاوز به شبکه و ... نداشته باشد نمیتوانیم هزینههای لازم برای بازسازی شبکه را متناسب با نیازها تأمین کنیم.
ببینید من به هزینه انتقال آب از خلیج فارس اشاره نمیکنم تا برداشت بدی نشود، اما بیایید همان نرخ را ارزش تجاری آب در نظر بگیریم. اگر قرار است آب از خلیج فارس منتقل بشود، آن هم با هزینههای خیلی بالا در حد چند ده برابر نرخ آبی که الان داریم به مردم میفروشیم، میصرفد که مبالغ خیلی بیشتری برای اصلاح، بهسازی و نوسازی شبکه تخصیص داده شود.
برآوردی کردیم که بد نیست در گزارشتان بیاورید. کاهش یک درصدی آب بدون درآمد نیازمند ۳۵۰ میلیارد تومان بودجه در سال است. مبلغ سنگینی است، اما به نسبت ارزش واقعی آب و ارزش تجاری آن، عددی نیست. سابقه نداشته است که در یک سال این قدر اعتبار عمرانی بگیریم، چه برسد برای بخش هدررفت آب. چنین عددی ...
آفرین، دقیقا.
از هرجایی که بشود تأمین میکنیم. چون عملیاتی که انجام میدهیم اثرات مختلفی دارد و ما بسته به آن اثرات میتوانیم از ردیفها استفاده کنیم. مثلا اسم ردیف، مقابله با خشک سالی یا بازسازی تأسیسات است، اما عملا باعث کاهش آب بدون درآمد هم میشود.
حق با شماست. ردیف ویژه آب بدون درآمد در کار نیست.
الان نسبت به آن موقع بیشتر شده است. میتوانم بگویم در حد یک سوم، اما استاندارد مشخصی ندارد. ما این یک سوم را بر اساس تعداد اتفاقاتی میگوییم که برای شبکه رخ میدهد و آنها را روی نقشه جانمایی میکنیم. همین طور بر اساس نارساییهایی که مشترکان به ما اعلام میکنند. ممکن است یک کارشناس در جایی دیگر مثل شیراز بگوید شما سخت گیرانه عمل کرده اید و ما در شهرمان با این تعداد اتفاقات، نمیگوییم شبکه نیاز به تعویض دارد.
اگر شهرستان مشهد مدنظر باشد و شبکههای روستایی را هم لحاظ کنیم میگویم بیش از یک سوم نیاز به بازسازی دارد. اما شهر مشهد کمتر از یک سوم نیازمند تعویض است. به هرحال عدد بالایی است، خیلی بالا. در کشور خشکی مثل ایران، دادن اطلاعات لازم بابت کاهش هدررفت جزو الزامات است.
۲ میلیون و ۶۰۰ هزار مترمکعب آب در سال. (با روایت معاون بهره برداری و توسعه شرکت آب و فاضلاب، سالانه ۵۹ میلیونو ۸۰۰ هزار مترمکعب هدر رفت آب در مشهد است یعنی نزدیک به حجم آب سد کارده با ۲۸ و سد طرق با ۳۶ میلیون متر مکعب)
نه. چون اولا هیچ وقت میزان هدررفت آب را نمیشود به صفر رساند. دوم بخش بزرگی از آبهای بدون درآمد (۱۳.۶۸ درصد) واقعا دارد مصرف میشود؛ هرچند که آب بهای آن پرداخته نمیشود. حتی اگر طرف انشعاب مجاز هم داشت، همین حدود را استفاده میکرد. مسئله اصلی بنده هدررفت واقعی است. اگر ارزش همین ۲ میلیون و ۶۰۰ هزار مترمکعب را با نرخ تجاری آن محاسبه کنیم، عدد بسیار بزرگی میشود. اجازه بدهید به دلیل سوء برداشتهای سیاسی اشاره نکنم.
ابتدای گفتگو پرسیدم از تهیه این گزارش دنبال چه هستید. به اثرات منفی روانی وضعیت آب اشاره کردید. شهروندانی که دغدغه آب دارند کم نیستند. در مقابل عدهای هم هستند که برگ جلوی منزلشان را با فشار آب حرکت میدهند.
این درک را ندارند و به خودشان زحمت نمیدهند لااقل ابتدا جارو بزنند. شمار دیگری هستند که میتوانند از انشعاب مجاز استفاده کنند، اما تخلفاتی را مرتکب میشوند برای اینکه آب بهایشان را نپردازند؛ زیاده خواههایی به ویژه در باغ ویلاهای اطراف شهر که انشعابات غیرمجاز با لولههای قطر بالا ایجاد میکنند.
گستاخی برخی از اینها به جایی رسیده است که به همسایه هایشان هم از این برداشت غیرمجاز آب میدهند. دوهفته پیش در غرب مشهد و در دشت سوران فقط از یک خیابان کوتاه، ۱۰ انشعاب غیرمجاز با قطر بالا کشف کردیم. انتشار برخی دادهها میتواند به افزایش مصرف یا گسترش تخلفات در چنین افرادی منجر شود.