تروریسم در کشورهای اسلامی دارای دو بعد داخلی و خارجی میباشد، بعد خارجی آن به تشویق و حمایت کشورهای سلطهگر از اندیشههای افراطی ارتباط مییابد و بعد داخلی آن فاصله گرفتن از اندیشههای ناب اسلامی وتقریب مذاهب میباشد که منجر به ناامنی در کشورهای اسلامی شده است. افغانستان در سالهای اخیر شاهد تحرکات شدید برای گسترش افراط گرایی بوده است که در این یادداشت به ضرورت مقابله با آن اشاره شده است.
وحدت اسلامی در این برهه از تاریخ برای کشورهای اسلامی از اهم واجبات میباشد با توجه به اینکه در سالهای اخیر سرویسهای امنیتی کشورهای غربی با حمایت از اندیشههای تکفیری و افراطی سعی در روشن نمودن شعله جنگ مذهبی در کشورهای مختلف دارند لازم است اندیشمندان و حکمرانان سیاسی کشورهای اسلامی با نگاه دقیقتر به مقوله وحدت در جهت عملی شدن این مولفه اساسی در امت اسلامی تلاش کنند.
در این بین افغانستان به عنوان کشوری مسلمان که ۴۰ سال در آتش جنگهای نیابتی و مداخلات کشورهای خارجی سوخته است، نیاز بیشتری به توجه به مقوله وحدت اسلامی دارد.
به طور کلی اگر تاریخ معاصر افغانستان را بررسی کنیم متوجه میشویم که تا به حال هیچ جنگ مذهبی در افغانستان رخ نداده و ما شاهد این هستیم که مردم افغانستان در هنگام رویارویی با قدرتهای خارجی با تمسک به وحدت اسلامی و حبلالله توانستهاند در برابر نیروهای خارجی بایستند.
بعد از تشکیل نظام جمهوریت در افغانستان و پیشنهاد عنوان جمهوری اسلامی افغانستان توسط آیتالله شیخ آصف محسنی قندهاری در لوی جرگه اضطراری تاکنون همواره در ایام مختلف شاهد همگرایی اهل تسنن و اهل تشیع در مراسمات مذهبی مشترک بوده و هستیم که تجلی آن در مراسم عاشورای حسینی و حضور دستههای عزاداری اهل سنت در ولایتهای مختلف میباشیم و این خود نشان دهنده پیوند عمیق دو مذهب اثنی عشری و حنفی در این کشور میباشد.
در بیست سال گذشته که فضای آموزش و تحصیل در کشور فراهم بود، کرسیهای آزاد اندیشی بسیاری در کشور دایر شد و تشکیل شورای اخوت اسلامی نمونه بارز از همگرایی مذاهب اسلامی در کشور میباشد. این شورا در سال ۱۳۸۴ با تلاش و پیگیریهای علمای اهل تشیع و اهل سنت تشکیل شد که اکنون بیش از ۱۵۰ عالم دینی در آن شورا عضویت دارند و در ولایتهای مختلف کشور نمایندگی دارند.
تشکیل چنین شورایی در کشوری مانند افغانستان که با دخالتهای مداوم روبرو است خود در خنثی سازی بسیاری از توطئهها موثر واقع شده است و در بستر چنین تشکیلاتی تاکنون گفتگوهای زیادی در جهت نزدیک سازی نظرات علما و نخبگان اهل تشیع و اهل سنت صورت گرفته است.
امروز نیز ضرورت اهمیت تقریب مذاهب اسلامی در افغانستان کمتر از گذشته نیست. زیرا از سال ۲۰۱۵ به این طرف که افغانستان شاهد حضور نیروهای داعش بوده است مسئله وحدت اسلامی اهمیت بیشتری یافته، زیرا ماموریت داعش در کشورهای منطقه مقابله با اسلام ناب و دین اعتدال محمدی است. هرچند پروژه داعش در غرب آسیا به شکست انجامید، اما با خلاء قدرت در افغانستان و روی کار آمدن حکومت طالبان که نگرانیهای بسیاری را برانگیخته است، خطر تقویت داعش و جریانهای تروریستی در کشور ایجاد شده است. برهمین اساس باید در افغانستانی که با تکثر مذهبی و قومی فراوان روبرو است بر اندیشه وحدت اسلامی و تمسک به قرآن و حدیث توجه جدی صورت گیرد.
شیعیان افغانستان علی رغم اینکه در میزان نفوس در اقلیت هستند، اما با پیگیری و پیروی اندیشه تقریبی در ۲۰ سال گذشته رشد کم نظیری در زمینههای مختلف داشتهاند. رسمیت مذهب جعفری، تصویب احوال شخصیه شیعیان در قانون اساسی و چاپ معارف اسلامی شیعی از نمونههای بارز آن است.
در واقع آنچه که در افغانستان حقوق شیعیان و اخوت اسلامی را تثبیت نموده است، گفتمان تقریب مذاهب اسلامی بوده که در ۲۰ سال گذشته اشخاصی، چون آیت الله محسنی و شورای اخوت و علمای افغانستان دنبال شده است.
اکنون نیز با توجه به قدرت یافتن جریانهای تروریستی و حملات بر مراکز مذهبی شیعیان ضرورت ادامه مسیر گفتمان تقریب و تقویت آن در کشور به خوبی احساس میشود تا مردم افغانستان در برابر حملات فکری و تروریستی به جریان وحدت اسلامی کشور آسیب نبیند و در دام جنگهای مذهبی اسیر نشوند در این بین نقش علما و نخبگان فکری در کشور و از همه همتر رسانههای متعهد به اخوت و انسجام اسلامی بیش از پیش باید پررنگ باشد.