۸ نفر از هر ۱۰۰ نفر جمعیت ایران در سن بالای ۶۵ سال هستند | جوان‌ترین و پیرترین استان‌های کشور کدامند؟ واژگونی قایق مسافربری در نیجریه با ۲۶ کشته آیین نکوداشت فعالان و پیشکسوتان صنعت گردشگری خراسان رضوی برگزار شد| ۶۰درصد اقتصاد استان در بخش خدمات زیارت است + فیلم ثابت ماندن در هر وضعیتی برای مدت طولانی مضر است خرس قهوه‌ای دنا شکار و به آتش کشیده شد! هشدار پلیس فتا درباره شگرد جدید مجرمان سایبری با ابلاغیه جعلی ناخوانا زنان، قربانی اصلی سکته‌های قلبی در استان | طرح غربالگری بیماری‌های قلبی در مراکز بهداشت اجرا می‌شود دادستان مشهد: مزاحمت‌های تلفنی برای سازمان‌های امدادی بین ۱۵ روز تا ۳ ماه حبس خواهد داشت ایست قلبی دانش‌آموز ۱۴ ساله در مدرسه منجر به مرگ او شد | توضیحات رئیس اورژانس درمورد حادثه (۹ مهر ۱۴۰۴) تور گردشگری خودروهای کلاسیک در کاخ نیاوران برگزار می‌شود زرندی: ایمنی ساختمان‌های شهری مصداق رسیدگی به حقوق عامه است چرا بیماران ارتودنسی باید بیشتر به بهداشت دهان توجه کنند؟ وزیر بهداشت خبر داد: توزیع یک و نیم میلیون دوز واکسن آنفلوآنزا تلاشی برای ایجاد حال خوب در سالمندان | سرانه هر نفر در مراکز نگهداری سالمندان کفاف مخارج آن‌ها را نمی‌دهد  از سرگیری فعالیت و امکانات آموزشی صداوسیما برای ترویج عدالت آموزشی + ویدئو استاندار خراسان رضوی: شهرداری مناطق تاریخی در استان تشکیل می‌شود | پروژه پردیس تئاتر مشهد، روی میز بخش خصوصی دو تریلیون دلار، گردش مالی سالیانه گردشگری در دنیا | همه در حوزه گردشگری تکلیف دارند وزیر آموزش و پرورش: توزیع شیر در سال تحصیلی جاری در دستور کار است هدایت تحصیلی از ابتدایی تا پایان دوره متوسطه دوم ادامه خواهد داشت ایجاد فضای «مهر و گفت‌و‌گو» ویژه سالمندان در محلات مشهد کلید خورد استاندار خراسان رضوی: استان‌ها باید متناسب با سهم جمعیتی‌شان در تصمیم‌گیری‌ها سهم داشته باشند اپیدمی خاموش سالمندان | این جمله‌ها عزت‌ نفسشان را نابود می‌کند علائم کم‌شنوایی در سالمندان | یک‌سوم افراد بالای ۶۵ سال، کم‌شنوایی دارند با بازگشت مالباخته از سفر، پلیس مشهد ۲ متهم جوان را به زندان فرستاد | دوستان ناباب همدیگر را لو دادند! پیش‌بینی هواشناسی مشهد و خراسان رضوی امروز (چهارشنبه، ۹ مهر ۱۴۰۴) | تداوم روند کاهش دما تا اواسط هفته آینده  گزارش پرحاشیه درمورد تبعات قانون جوانی جمعیت | دادستانی تهران علیه یک رسانه اعلام جرم کرد ظرفیت بومی خراسان رضوی می‌تواند از فقر جلوگیری کند راهکار مدیریت آتش هورالعظیم و آلودگی شدید اهواز چیست؟
سرخط خبرها

راهنمای مقصد خرو!

  • کد خبر: ۱۳۳۰۱۰
  • ۱۴ آبان ۱۴۰۱ - ۱۷:۵۲
راهنمای مقصد خرو!
آن روز کوله‌ها را برداشتیم و راه افتادیم. اول با اتوبوس رفتیم جاغرق و پیاده به سمت کردینه به راه افتادیم.
قاسم رفیعا
نویسنده قاسم رفیعا

ما بار‌ها با بچه‌های کوچه آسیا و بعد بچه‌های طرقبه از راه بینالود به نیشابور رفتیم، از مسیر فرزکه. ولی اول بار که این سفر را رفتیم، وقتی بود که جواد شبان یک بار با برادرش قاسم رفته بود و شد راهنمای ما. آن روز کوله‌ها را برداشتیم و راه افتادیم. اول با اتوبوس رفتیم جاغرق و پیاده به سمت کردینه به راه افتادیم. آن وقت‌ها بالاتر از جاغرق فقط باغ بود؛ البته پایین‌تر از جاغرق هم خبری نبود و این بساط رستوران‌ها برپا نبود.

خلاصه قبل از اینکه به رباط برسیم، جواد گفت از دامنه کوه برویم بالا. ناهار را پایین کوه خورده بودیم و حالا داشتیم از دامنه بالا می‌رفتیم. حسابی خسته شده بودیم. تا حالا این قدر پیاده روی و کوهپیمایی نکرده بودیم. غروب به یک طویله مخروبه رسیدیم. (ما می‌گوییم آغل گله.) یک متر توی زمین بود و از شکاف‌های سقفش، می‌شد آسمان را دید.

جواد گفت شب را باید اینجا بمانیم. بعد کمی خس وخاشاک جمع کردیم و بردیم داخل خانه و آتش زدیم که مثلا مار‌ها و عقرب‌ها و حشرات موذی یا فرار کنند یا بمیرند. بیرون خانه چمنزار کوچکی بود که اثر یک چشمه آب بود. آب برداشتیم و گداجوش‌ها را روی آتش گذاشتیم. خانه که حسابی دود خورد، رفتیم داخل آن و زمین را با پتوهایمان فرش کردیم و بعد شام خوردیم. هوا چنان سرد شد که نمی‌توانستیم از آتش فاصله بگیریم.

برای خوابیدن صرفا باید کتابی می‌خوابیدیم و با این حال خوابمان نمی‌برد. از سرما و تنگی جا کلافه بودیم. بچه‌ها هم خوابشان نمی‌برد.

دیدم فایده ندارد، آمدم آتش را دوباره روشن کردم. مشهد از دوردست توی نور خودش می‌درخشید. یک آن به خودم گفتم:
- نونت نبود، آبت نبود که سقف و گرمای خانه را رها کردی، آمدی وسط این سرما به چراغ‌های تمدن نگاه می‌کنی؟
کم کم دیدم تقی و محمد و جواد و... هم آمدند. تا صبح دور آتش بودیم. یک نفر داد می‌زد:
- اون مشهدیه خوابید.
-‌ای بابا اون یکی چرا بیدار شد؟
و می‌زدیم زیر خنده.
صبح زود یک مسیر را گرفتیم و رفتیم روی یال. از روی یال به سمت راست حرکت کردیم. به یک دوراهی رسیدیم. یک دفعه جواد گفت:
«من تا همین جا بیشتر بلد نیستم. نمی‌دونم از این طرف باید بریم یا از اون طرف؟»
- یعنی چی ما رو تا اینجا آوردی، حالا می‌گی تا اینجا بیشتر بلد نیستم؟
این را محمد جمعی گفت.

یک چوپان ته دره با گوسفندانش می‌رفت. من گفتم: می‌رم از او می‌پرسم.

از شیب شنزار کوه پایین رفتم. (حالا می‌گوییم شن اسکی، اما آن زمان اسمش را نمی‌دانستم.) رفتم و رفتم با چنان سرعتی که چشم هایم پراشک شد. وقتی حدس زدم صدای مرا می‌شنود، داد زدم:
- حاج آقا! ببخشید این راه به خرو می‌رود؟
بنده خدا گفت:
- نه، پسر جان! این دره به درود می‌رود.
ناگهان دیدم جواد شبان از روی کوه می‌گوید:
- ببخشید از کجا باید برویم خرو؟
- شما باید از روی یال به پشت کوه برید و بعد سرازیر بشید سمت خرو.
من آن وسط شاهد گفت وگوی راحت آن دو نفر بودم.

ناگهان دیدم چه حماقتی کرده ام این همه راه را پایین آمده ام، اما وقتی راه برگشت را پی گرفتم، تازه متوجه شدم چه خریتی کرده ام؛ چون یک متر بالا می‌رفتم و دو متر سر می‌خوردم پایین.

باور کنید اواسط راه چنان ناامید شده بودم که تصمیم گرفتم همان جا بمانم،  اما نمی‌شد. باید خودم را از مرگ نجات می‌دادم. به هزار مصیبت خودم را رساندم به بقیه. تا رسیدم به بچه ها، گروهی راه افتادند و رفتند. بعد از ۳۵ سال هنوز این رفتن بچه‌ها توی دلم مانده است.

برای اولین بار وقتی وارد نیشابور شدیم، با آن قیافه‌های درب وداغان دیدنی بودیم. رفتیم ساندویچ بخوریم، یک نفر از دوستان صاحب ساندویچی آمد داخل. ما داشتیم ساندویچ می‌خوردیم. صاحب مغازه به رفیقش گفت:
- حسن! یه جایی بفرستمت می‌ری؟
-‌ها مرم.
- بولوار ۱۷شهریور ره که بلتی؟
-‌ها بلتم.
- چهارراه سوم ره که رد کنی، مرسی به خیابون آیت.
- خیابون آیت ره که بلتم.
- خب، بعدش می‌ری کوچه شهیدحسینی.
- خب، کوچه شهیدحسینی ره که بلتم.
- جلوی آتش نشانی یک مدرسه
دخترانه یه.
- او مدرسه ره که بلتم.
- خب کنارش ...
- تو خنه ممدشا ره می‌گی؟ خب، از اول بگو خنه ممدشا! او ره که
بلتم ...!

گزارش خطا
ارسال نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تائید توسط شهرآرانیوز در سایت منتشر خواهد شد.
نظراتی که حاوی توهین و افترا باشد منتشر نخواهد شد.
پربازدید
آخرین اخبار پربازدیدها چند رسانه ای عکس
{*Start Google Analytics Code*} <-- End Google Analytics Code -->