بهرام رادان رسماً از داوری چهل وسومین جشنواره فیلم فجر خارج شد جزئیات تصادف آرمان امیدی، خواننده مسجدسلیمانی برنامه عصر جدید اکران ۳ فیلم کوتاه مشهدی راه‌یافته به فجر در سینما مهر کوهسنگی شهاب آسمان بازیگری | درباره شهاب حسینی، بازیگر نام‌آشنای سینمای ایران جست‌و‌جو در دنیای امپرسیونیسم | گزارشی از نمایشگاه گروهی نقاشی در نگارخانه آسمان مشهد نگاهی به مسیر هنری میترا حجار، به بهانه سالروز تولدش آموزش داستان نویسی | این شانزده نفر که به من زل زده اند (بخش دوم) پسرى که پاره تن رسول خدا بود | روایت «الفتوح» از تولد امام حسین(ع) که پروردگار هم‌زمان آن را تهنیت و تسلیت گفت جدول اکران فیلم‌های جشنواره فجر ۱۴۰۳ در سینما آفریقا مشهد + تاریخ و ساعت نشست خبری بیست‌ودومین جشنواره فجر مشهد برگزار شد | اکران ۳۲ فیلم سینمایی و انیمیشن در سینما‌های آفریقا، هویزه و سیمرغ + فیلم صفحه نخست روزنامه‌های کشور - یکشنبه ۱۴ بهمن ۱۴۰۳ آغازبه‌کار نمایشگاه خوشنویسی و تذهیب هنرمندان تایباد و هرات افغانستان انتقاد انیمیشن‌سازها در جشنواره فجر: نه داوری درست داریم نه نگاه درست گفتگو با مهتاب ناظری، برنده جایزه برترین بازیگر بخش دیگرگونه‌های اجرایی تئاتر فجر برای نمایش تلقین درخشش هنرمندان مشهدی در جشنواره تئاتر فجر | تندیس برترین اثر بخش دگرگونه‌های اجرایی به نمایش «تلقین» رسید اعلام اسامی برگزیدگان چهل و سومین جشنواره بین‌المللی تئاتر فجر (۱۳ بهمن ۱۴۰۳) ۹ فیلم فجر به سانس فوق‌العاده رسید (۱۳ بهمن ۱۴۰۳) مطالبات کتابفروشی‌ها تسویه شد جدول اکران فیلم‌های جشنواره فجر ۱۴۰۳ در سینما سیمرغ مشهد + تاریخ و ساعت جدول اکران فیلم‌های جشنواره فجر ۱۴۰۳ در سینما هویزه مشهد + تاریخ و ساعت
سرخط خبرها

اندر آداب تیغ و تیزی

  • کد خبر: ۱۳۷۲۶۰
  • ۰۸ آذر ۱۴۰۱ - ۱۱:۵۹
اندر آداب تیغ و تیزی
به یاد داریم در عنفوان جوانی که به مکتب خانه می‌رفتیم، گویا جوانکی مزلف، متلکی به یکان از دخترکان بلوغاتی مکتب انداخته بود و دختر به برادرش نقل ماجرا کرده بود و برادر خبر را که می‌شنود، رگ غیرتش باد می‌کند

به یاد داریم در عنفوان جوانی که به مکتب خانه می‌رفتیم، گویا جوانکی مزلف، متلکی به یکان از دخترکان بلوغاتی مکتب انداخته بود و دختر به برادرش نقل ماجرا کرده بود و برادر خبر را که می‌شنود، رگ غیرتش باد می‌کند و فردایش تیزی پر شال، جلوی مکتب خانه می‌رود و چندروزی گوش می‌ایستد تا جوانک متلک پران را ببیند. رسیدن جوانک همان و مواجهه با برادر غیرتی همان و تیزی در کتف جوانک فرو کردن و زخم کاشتن همان!

جوانک مزلف از ترس، پا به فرار می‌گذارد و برادر غیور در پی اش دوان می‌شود. اهالی بازارچه که می‌بینند کار بیخ پیدا کرده، درپی برادر می‌افتند که حالا که زخمی کاشتی و فهماندی اش که یک من ماست چقدر کره دارد و تاوان چپ نظر کردن به ناموس خلق ا... چیست، ول کن ماجرا شو و برادر همان طور که می‌دویده، بالاخره جوانک را زیر پا می‌کشد و وقتی اهالی می‌ریزند که ولش کن، می‌گوید: «باباجان! من کاریش ندارم؛ چاقویم توی کتفش مانده بود و ۲۵۰ تومن مایه اش بوده و دسته شاخ گوزنی بوده و نقش ونگار داشته و فلان.
من دنبالش کرده ام که چاقوی توی کتف مانده ام را بگیرم و همان یک زخم کافی اش بود.»

حالا حکایت ما بود و مشتی اسماعیل. او عصری آمده بود که روی شمعدانی‌ها را مشما بکشد تا سرما نبردشان. کار که تمام شد، یک چای ریختیم.
نشست بر لب هره حوض، کنار شمعدانی‌ها. بعد همان طور که شیره قند می‌مکید، عارض شد: «تصدقت گردم!

شما که خارج رفته و پولیتیک خوانده اید، به من رعیت بی سواد حالی کنید؛ من که عقلم قد نمی‌دهد. این ممالک محروسه ما را هر طرف نگاه کنی، کفتاری و لاشخوری دندان تیز کرده که زخمی بزند، هر گوشه خبر و رادیو و تلویزیون هم سیاحت می‌کنی، می‌گویند موشک فلان داریم و پهپاد فلان، حقا هم که داریم؛ بر منکرش لعنت! خدا هزاربرابرش کند!

من نمی‌گویم زبانم لال لغز می‌خوانند و خالی می‌بندند، ولی تصدقت، چرا یکی دوتایشان را خرج نمی‌کنند، تیر و ترقه‌ای در کنند، هم رعیت دلش خوش شود، هم این اذانب حساب کار دستشان بیاید، بفهمند یک من ماست چقدر کره دارد؟» نخودی خندیدیم. فرمودیم: «مشتی اسماعیل خان! کتاب لوطیگری هزار صفحه دارد.

صفحه آخرش، تیزی پر شال بستن است. لاتی، آداب دارد.» عارض شدند: «آی قربان دهنت!» من بعد ذلک گفتیم: «این موشک‌ها هر دانه اش فیلا هزار دلار مایه اش است.» گفت: «خب؟» گفتیم: «به نظرت، مثلا گروهک فیلان و حزب جدایی طلب بهمان، این مقدار می‌ارزند؟» ریش خاراند که نه خداییش. ادامه دادیم: «سگی را که به یک چخه می‌رود که آدم سنگ نمی‌زند. تیغ و تیزی شأن دارد؛ هماوردی باشد، آدم رغبت کند تیزی بکشد، یک چیزی.»
مشتی اسماعیل هورت آخر چایی را سر کشید و لبخندزنان فرمود: «الحق که هزار آداب دارد این پولیتیک. چه چیز‌ها بلدید شما تصدقت گردم!» لبخند زدیم.

به قلم میرزاابراهیم خان شکسته نویس

گزارش خطا
ارسال نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تائید توسط شهرآرانیوز در سایت منتشر خواهد شد.
نظراتی که حاوی توهین و افترا باشد منتشر نخواهد شد.
پربازدید
{*Start Google Analytics Code*} <-- End Google Analytics Code -->