سرخط خبرها

گفتگو با امیرهوشنگ سزاوار زینتی، مدرس گروه‌های سرود انقلابی | سرود هنوز هم می‌تواند شور انقلابی ایجاد کند

  • کد خبر: ۱۵۰۶۳۹
  • ۲۷ بهمن ۱۴۰۱ - ۱۲:۱۰
  • ۱
گفتگو با امیرهوشنگ سزاوار زینتی، مدرس گروه‌های سرود انقلابی | سرود هنوز هم می‌تواند شور انقلابی ایجاد کند
امیرهوشنگ سزاوار زینتی، هنرمند مشهدی، متولد ۱۳۴۱ است که در بیش از چهل سال گذشته مدرس و تنظیم کننده سرود و گروه‌های موسیقی انقلابی بوده است.

الهام ظریفیان | شهرآرانیوز؛ معروف‌ترین گروه سرودی که او با چهارصد نفر از بسیجیان راه اندازی کرد، سال ۵۹ در حسینیه جماران و در محضر امام (ره) سرودی حماسی با مطلع «ما مسلح به ا... اکبریم» را اجرا کرد که ازآن پس به عنوان تیتراژ ابتدایی خبر ساعت ۱۹ شبکه یک پخش می‌شود. او سال ۵۴ و در مدرسه با گروه‌های سرود و موسیقی آشنا و به عضویت سازمان پیشاهنگی درآمد. اما بعد همین آموزش‌ها را برای راه اندازی گروه‌های سرود در مساجد به کار گرفت و توانست گروه‌های زیادی از نوجوانان و جوانان را با انقلاب همراه کند. پس از انقلاب به عضویت سپاه پاسداران انقلاب اسلامی درآمد و به سازماندهی گروه‌های سرود در مساجد و مدارس پرداخت. در ادامه با او گفت وگوی کوتاهی انجام داده ایم که می‌خوانید.

سرود را در سازمان پیشاهنگی یاد گرفتید و پس از پیروزی انقلاب اسلامی به آن کاربرد حماسی و انقلابی دادید. چطور به چنین کاربردی رسیدید؟ در آن زمان چه نگاهی به سرود غالب بود؟

سرود یک قالب هنری بود و این اقبال را داشت که با نگاه حماسی به پیشبرد انقلاب کمک کند. این اقبال باتوجه به حساسیت‌هایی که آن زمان به موسیقی در طیف مذهبی وجود داشت اهمیتی ویژه یافت. ملودی‌ها و ریتم‌هایی که ما انتخاب می‌کردیم بیشتر حماسی بودند و هدفمان این بود که شوروشوق و هیجان را در بچه‌ها به وجود بیاورند. درواقع یک اقبال هیجانی به این نوع سرود به وجود آمده بود.

چه شد که شما از هنر موسیقی به سمت کار‌های انقلابی کشیده شدید؟

من سال ۵۴ به تهران رفتم. در مسجد لرزاده فعالیت می‌کردم. این مسجد اولین پایگاهی بود که برای جذب و آماده سازی و آموزش بچه‌های مسجدی در آن زمان در تهران فعالیت می‌کرد. من بچه‌های مسجد را برای گروه سرود جمع می‌کردم. اعضای گروه بیشتر دانش آموز بودند. مضامین سرود‌ها هم اغلب مذهبی بود. در کنارش کلاس‌های آموزش قرآن هم داشتیم. از این سرود‌ها در جریان پیروزی انقلاب اسلامی مثلا در ساخت شعار‌های انقلابی استفاده می‌کردیم. دوستی داشتم که اشعار را به من می‌داد و من با یک ملودیکای کوچک روی آن آهنگ می‌گذاشتم. مانند: خون سرخ هر شهید می‌دهد پیام/ تا کنیم حمایت از مکتب و امام. کار‌های دیگری هم می‌کردیم. مثلا با فیلم‌های رادیولوژی کلیشه درست می‌کردیم و شبانه روی دیوار‌ها شعارنویسی می‌کردیم. اوایل انقلاب وقتی به دستور امام (ره) ارتش بیست میلیونی تشکیل شد سازمان دهی کار‌های ما ساده‌تر شد.

طیف‌های مذهبی و انقلابی در آن دوره چقدر با سرود به عنوان یک قالب هنری آشنا بودند؟

شاید آن‌ها به سرود آن نگاه هنری را نداشتند، چون بچه‌هایی که در این فعالیت‌ها شرکت می‌کردند بیشتر نمازگزاران مساجد بودند که اغلب آخر شب‌ها و بعد از نماز مغرب و عشا در مسجد جمع می‌شدند. آن‌ها بیشتر سعی می‌کردند نیازشان را در این فعالیت‌ها برطرف کنند و نیازشان صرفا سرود نبود، بلکه بیشتر آن شور و حالی بود که با سرود برایشان ایجاد می‌شد. سرود قالب خوبی بود که می‌توانست با اشعار و ریتم حماسی این شور و حال را به وجود بیاورد.

کلاس‌های دیگری هم بودند، ولی مانند سرود از آن‌ها استقبال نمی‌شد. چون نمازگزاران و انقلابی‌ها با شرکت در گروه‌های سرود هم می‌توانستند یک کار جمعی کنند و هم موسیقی حماسی سرود، پاسخی به هیجانات آن‌ها بود. آن روز‌ها سرود تبدیل به یک قالب هنری در دسترس و ارزان برای عموم مردم شده بود. برخلاف هنر‌های دیگر که در گالری‌ها و برای طیف خاصی عرضه می‌شدند، سرود به صورت خودجوش و توسط گروه‌های مردمی با اهداف مشخصی به کار گرفته می‌شد.

این گروه‌ها را در چه شرایطی و با چه امکاناتی تشکیل می‌دادید و اینکه آیا از کارتان حمایت می‌شد؟

به ندرت پیش می‌آمد که کسی نگاه عمیق انقلابی و مذهبی داشته باشد، به جز مواردی که برخی افراد اطلاعات و آگاهی بالایی داشتند و دوست داشتند بچه‌ها را رصد کنند. ما با مشکلات زیادی روبه رو می‌شدیم؛ مثلا افراد میان سالی که به مسجد می‌آمدند خیلی حوصله شلوغی و بازیگوشی و هیجان‌های بچه‌ها را نداشتند. اما مرحوم عمید زنجانی، داماد آیت ا... مرعشی نجفی که پیش نماز مسجد لرزاده بود و بعدا هم نماینده مجلس شد، نگاه عمیقی داشت و از حامیان اصلی ما بود.

شما در سپاه هم فعالیت‌های موسیقایی را ادامه دادید و گروه‌های سرود راه انداختید. این کار را باتوجه به حساسیت‌هایی که آن زمان در تشکیلات سپاه به موسیقی وجود داشت چطور انجام دادید؟

من در تهران به واسطه همان فعالیت‌هایی که در مسجد لرزاده داشتم جذب سپاه شدم و به کردستان رفتم و در یکی از گردان‌ها مشغول خدمت شدم. اول چیزی درباره فعالیت‌های موسیقایی مطرح نکردم، چون نمی‌دانستم که چه واکنشی خواهند داشت، اما بعد‌ها دیدم هفته‌ای یک بار که ارتش می‌خواهد بیاید رژه و نظام جمع کار کند، چقدر با مشکل روبه رو هستیم. به یکی از دوستان پیشنهاد دادم یک گروه موسیقی کوچک ایجاد کنیم. گفت چطور؟ گفتم: من قبلا کار موسیقی کردم و آشنایی دارم. بعد از شش ماه با امکانات اندک و آموزش یک گروه راه انداختیم. بیشترین کاربرد این گروه بعد از عملیات و در تشییع جنازه شهدا بود. چند بار هم من به جبهه اعزام شدم که در پشت جبهه هم گروه سرود راه انداختم و اجرا کردیم. این برای خیلی‌ها باورپذیر نبود. بعد از عملیات رزمندگان از لحاظ روحی و جسمی نیاز به استراحت داشتند که به اصطلاح به عقبه می‌رفتند. یک عده مرخصی می‌گیرند، ولی یک عده هم همان جا هستند. در یکی دو عقبه ما این فعالیت را انجام دادیم.

سرود معروف «ما مسلح به ا... اکبریم» را کی اجرا کردید؟

بعد از تشکیل ارتش بیست میلیونی در ورزشگاه ۱۷ شهریور تهران یکی از دوستان گفت قرار است سرودی را در حضور امام (ره) اجرا کنیم و از من خواست با گروه کار کنم. یک گروه چهارصدنفره از بسیجی‌ها بودند که از همه اقشار بین آن‌ها پیدا می‌شد. از اصناف گرفته تا ادارات و دبیرستان ها. من مأموریتی از پادگان گرفتم و شروع به کار کردم. شعرش همان شعار وحدتی بود که بین نماز خوانده می‌شود. این شعر پیشنهاد شد و من یک ریتم حماسی برای آن آماده کردم. قبل از اجرا یک روز در اردوگاه منظریه که نزدیک جماران بود تمرین کردیم و فردا صبح در حضور امام (ره) اجرا کردیم. تمام بچه‌ها استرس زیادی داشتند و این در تصاویر هم مشخص است. این سرود اولین بار سال ۵۹ اجرا شد. شب خبر اجرای این سرود در اخبار پوشش داده شد و ازآن پس همیشه پیش از اخبار پخش می‌شد. ما خودمان اصلا فکر نمی‌کردیم این کار این قدر مورد استقبال قرار بگیرد.

کی به مشهد آمدید و این فعالیت‌ها را در مشهد چطور ادامه دادید؟

سال ۶۴ به عنوان مربی موزیک به سپاه مشهد منتقل شدم و یک گروه سرود راه انداختم. شش ماه طول کشید تا آماده شدند. بعد در زمان عملیات کربلای ۴ باتوجه به نیاز تشکیلات دوباره به منطقه اعزام شدم. بعد از بازگشت از منطقه به مشهد، دیگر در پادگان فعالیت نکردم و وارد بخش فرهنگی سپاه شدم. در این بخش کارم سازمان دهی و ایجاد گروه‌های سرود مساجد و مدارس بود. در مدت شش ماه ۴۵ گروه سرود آماده کردیم که هر گروه از ۲۵ تا ۳۵ نفر عضو داشت و در مراسم مختلف اجرا می‌کرد. برخی از این گروه‌ها دو سه باری هم به مناطق اعزام شدند و در پشت خط اجرا کردند. این فعالیت‌ها تا سال ۷۳ ادامه داشت که باز بنا به نیاز تشکیلات به پادگان برگشتم. آنجا چند ماهی مسئولیت گروه موزیک پادگان برونسی را به عهده گرفتم و همچنان به عنوان مربی سرود با مدارس ناحیه ۴، ۵ و ۶ و مؤسسه امام حسین (ع) همکاری می‌کردم. کماکان هم با مدارس مرتبط هستم.

فضای مشهد چقدر با تهران تفاوت داشت؟ از لحاظ اهمیت و توجهی که پس از انقلاب به قالب سرود می‌شد.

نمی‌خواهم مشهد را زیر سؤال ببرم، ولی هیچ وقت به تهران نمی‌رسید. در مشهد محدودیت‌ها بیشتر، ولی در تهران فضا برای کار بیشتر بود و آزادی بیشتری داشتیم. هم از نظر امکانات، هم از نظر عوامل اجرایی و همکاری ها. آن قدر که در تهران قالب سرود به عنوان یک قالب هنری انقلابی شناخته شده بود، در مشهد این گونه نبود.

امروز مشهد چه جایگاهی دارد؟ توانسته است این فاصله را پر کند و در سرود رشد کند؟

نسبت به سال‌های گذشته من فکر می‌کنم کم رنگ‌تر شده و پررنگ‌تر نشده است. تا قبل از کرونا فعالیت‌های بیشتری داشتیم. جشنواره‌ها و مسابقات بیشتری برگزار می‌شد. هرسال یا هر دو سال یک بار گردهمایی‌هایی برگزار می‌شد و از مربیان سرود تقدیر می‌شد.
این باعث می‌شد زحمات آن‌ها فراموش نشود. سرود در پیروزی و پیشبرد انقلاب نقش مهمی داشته و اطلاع رسانی و آگاهی بخشی کرده است. ولی حالا آن توجهی که باید به آن نمی‌شود. این چیزی است که مسئولان فرهنگی باید به آن اهتمام داشته باشند. جشن‌های دهه فجر به جای اینکه سال به سال پررنگ‌تر شوند، با توجه کمتری روبه رو هستند. درحالی که ما باید پرچم انقلاب را به دست نسل‌های بعدی بدهیم و تجربیاتمان را منتقل کنیم. نسل جدید باید بداند که انقلاب به راحتی به دست نیامده و جنگ به راحتی تمام نشده است. با هنر به راحتی می‌توانیم عوارض بعد از جنگ را کمتر و پرچم انقلاب را حفظ کنیم.

فکر می‌کنید سرود همچنان که در اوایل انقلاب به راحتی توسط مردم پذیرفته می‌شد هنوز هم این ظرفیت را دارد که مخاطبان را راضی کند؟

بله، یقینا دارد. من نمی‌خواهم هنر را به سیاست ربط بدهم، ولی اگر حضور جوانان را در فرهنگ و هنر داشته باشیم، هیچ ضربه‌ای به انقلاب ما وارد نمی‌شود. ما باید برای آن‌ها خوراک مفید داشته باشیم. اگر بتوانیم این بچه‌ها را جذب کنیم مانند گذشته حضور پررنگی خواهند داشت. بچه‌های ما تشنه هستند و ما به عنوان خدمتگزار باید به آن‌ها خوراک بدهیم. سرود هنوز هم می‌تواند مخاطبان زیادی را جذب کند. هنوز هم وقتی یک سرود جدید کار می‌کنم، می‌بینم که بچه‌ها به راحتی می‌پذیرند و با آن ارتباط برقرار می‌کنند و بعد در کنار سرود در کار‌های دیگر هم مشارکت می‌کنند. نمونه اش سرود سلام فرمانده است که می‌بینیم تا چه حد مورد استقبال قرار گرفته است. این اقبالی که نسل نوجوان امروزی به این قطعه دارد نشان می‌دهد که سرود همچنان می‌تواند یک قالب هنری پرمخاطب باشد.

گزارش خطا
ارسال نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تائید توسط شهرآرانیوز در سایت منتشر خواهد شد.
نظراتی که حاوی توهین و افترا باشد منتشر نخواهد شد.
نظرات بینندگان
انتشار یافته: ۱
در انتظار بررسی: ۰
غیر قابل انتشار: ۰
ناشناس
Iran (Islamic Republic of)
۱۳:۳۷ - ۱۴۰۱/۱۱/۲۷
0
0
کاش از خاطرات آقای زینتی می‌پرسیدین. در همین زمینه خاطرات جالبی دارن!
پربازدید
{*Start Google Analytics Code*} <-- End Google Analytics Code -->