قتل هم محله‌ای با چاقوی ضامن دار

محمد جواد ابوعطا - چاقو همیشه در جیبش بود. سر کوچک‌ترین مسئله‌ای چاقو می‌کشید. بار‌ها برای هم سن و سالان و حتی بزرگ‌تر از خودش خط و نشان کشیده بود. دلسوزی بزرگ تر‌ها و نصیحت هایشان هم بی نتیجه بود و او می‌خواست به خیال خام خود بزرگی کند.
حالا که به اتهام قتل تحت تعقیب قرار گرفته بود، مطمئنا بیشتر متوجه آن نصیحت‌ها می‌شد.
جمعه ساعت ۸ شب مأموران انتظامی در گزارشی اعلام کردند که در یک نزاع میان چند جوان در منطقه شهرک شهید رجایی، جوانی هفده ساله به ضرب چاقو زخمی شده و با وجود اقدامات درمانی جان خود را از دست داده است.
با اعلام این گزارش به بازپرس ویژه قتل دادسرای عمومی و انقلاب مشهد، قاضی علی اکبر احمدی نژاد و گروهی از کارآگاهان پلیس آگاهی خراسان رضوی برای رسیدگی به این پرونده، راهی شهرک شهیدرجایی شدند.
محل درگیری در حر ۹ بود و تحقیقات مأموران انتظامی حاکی از آن بود که متهم اصلی پیش از حضور مأموران متواری شده است. به دستور مقام قضایی بررسی‌ها آغاز و مشخص شد ضارب، جوانی بیست ویک ساله و از اهالی همان محله است. بررسی وضعیت مقتول نیز نشان داد که جوانی هفده ساله بوده و چاقو به زیر قفسه سینه اش برخورد کرده است، با وجود این احتمال که چاقو قلبش را پاره کرده و موجب قتلش شده است، با دستور قضایی پیکرش برای بررسی دقیق علت مرگ به پزشکی قانونی منتقل شد.

درگیری چند بچه محل
بررسی علت درگیری که منجر به قتل جوان هفده ساله شده بود، در دستور کار قرار گرفت. بازدید میدانی از محل درگیری نیز که خون زیادی روی زمین ریخته بود، نشان از درگیری میان آن‌ها داشت.
به جز متهم به قتل و مقتول چند فرد دیگر نیز در این درگیری سهیم بودند که دستور بازداشت این افراد هم صادر شد. کارآگاهان پلیس آگاهی با زدن دستبند به مچ‌های ۳ متهم، این افراد را برای انجام تحقیقات دقیق‌تر دستگیر کردند.

در جست و جوی انگیزه قتل
با وجود دستگیری این افراد هنوز انگیزه متهم در به قتل رساندن جوان هفده ساله مبهم مانده بود؛ بنابراین مقام قضایی تحقیقات میدانی گسترده‌ای را آغاز کرد و چندین نفر در مقام شاهد اظهاراتی را اعلام کردند.
طبق آنچه شهروندان و افراد دستگیر شده اعلام کردند که با واقعیت برابری می‌کرد، نشان داد متهم و مقتول هر دو هم محله‌ای بوده اند، به گونه‌ای که خانواده هایشان هم دورادور همدیگر را می‌شناخته اند. برخی از شاهدان مدعی شدند که ضارب و فرد کشته شده پیش از این هم چندین بار با یکدیگر درگیر شده اند و اختلافاتی با هم داشته اند، این در حالی بود که به گفته برخی شاهدان آن‌ها بعد از غروب که هوا تازه تاریک شده بود، سر مسائل پیش پا افتاده‌ای همچون مزاحمت‌های خیابانی با یکدیگر درگیر شده اند. این جنجال زبانی دقایقی بعد با حضور چند نفر دیگر به یک نزاع خیابانی تبدیل می‌شود و این افراد با هم درگیر می‌شوند. در این میان متهم اصلی پرونده چاقویی ضامن دار از جیب بیرون می‌کشد و با چرخاندن آن در هوا، چاقو را بر سینه جوان هفده ساله فرود می‌آورد و این گونه یک کل کل ناشیانه به یک قتل خیابانی گره
می‌خورد.
فریاد مضروب و افتادنش در کف خیابان، مانند ناقوس پایان درگیری بوده و نزاع تمام می‌شود. طرفین درگیری با آرام شدن اوضاع متوجه می‌شوند چه اتفاقی افتاده است، اما پیش از هر اتفاقی ضارب از فرصت سوء استفاده می‌کند و از محل می‌گریزد.

در جست و جوی ضارب
نتایج تحقیقات نشان می‌داد که این نزاع مانند بسیاری از دعوا‌هایی که جوانان و نوجوانان در آن‌ها نقش دارند، در نتیجه یک لحظه عصبانیت و ندانم کاری به قتل گره خورده است. قطعا پسر جوان پس از دستگیری اعلام خواهد کرد که نمی‌دانسته چه می‌کند و عصبانیت او را کور کرده است.
موضوعی که قاضی احمدی نژاد با اشاره به آن از خانواده‌ها خواست تا ابتدا مشکلات خود را با فرزندانشان حل و فصل کنند و با گشودن باب گفتگو و دوری از شماتت و نصیحت، راه و چاه زندگی را به فرزندان خود نشان دهند. البته نباید فراموش کرد که فرزندان آنچه از والدین و اطرافیان خود می‌بینند را به عنوان الگو می‌پذیرند، نه حرف‌هایی که هیچ عملی در پشت آن‌ها نیست.