به گزارش شهرآرانیوز پیش از بروز آن بیماری مزمن در جسم غلامعلی بسکی، روال زندگی اش، مسیر ایده آل هر آدمی بود. او پس از اخذ دیپلم در زادگاهش سبزوار، رشته پزشکی را در دانشگاه علوم پزشکی تهران آغاز کرده، پس از آن تخصص خود را در رشته جراحی زنان به اتمام رسانده و با فارغ التحصیلی، به خاطر علاقه به طبیعت و انجام مطالعات زیست محیطی و اجتماعی به شهرستان گنبد در استان گلستان کوچ کرده بود.
اولین بیمارستان و زایشگاه بخش خصوصی را در استان گلستان با همیاری همسرش که او نیز ماما و پرستار بود تأسیس کرد و در عین خدمت و ثروت، از محبوبیت ویژه در میان مردم برخوردار شد، اما سال ۴۸ با احساس ناخوشایندی در ناحیه معده، همچنان که پزشکان به بیماری سرطان معده مشکوک شده بودند، دریافت که تمام آلام او ناشی از افراط در مصرف گوشت است. این نخستین جرقه برای تغییر مسیر زندگی اش به سوی گیاه خواری و زندگی سالم شد.
او که در ادامه با تغییر برنامه غذایی و عادتهای روزانه خود، علاوه بر بیماری معده، هشت بیماری دیگر خود اعم از آب مروارید چشم، دیسک کمر، اسید اوریک خون، واریس پا و... را نیز درمان کرد، باقی عمرش را در هوای پاک جنگلهای استان گلستان زیست و هرآنچه در تهران و سایر نقاط گلستان داشت، وقف عام کرد. غلامعلی بسکی که بعدها به بابا بسکی شهرت یافت، متأثر از اندیشههای مولانا، سعدی، حافظ، گاندی، انیشتین و آلبرت شوایتزر، در جهت تعالی روح و کمک به هم نوع خود، اقدام به تأسیس «سرای گاندی» و «سرپناه دکتر آلبرت شوایتزر» کرد که در سرای گاندی به حمایت از فرزندان مستعد، اما کم برخوردار استان و رشد آموزشی رفاهی آنها اهتمام میورزید و در سرپناه دکتر آلبرت شوایتزر نیز اقداماتی در جهت کاهش آلام بیماران سرطانی تدبیر میکرد.
ساخت مدرسه تیزهوشان و خانه ریاضی استان، استخر و دارالایتام از دیگر اقدامات خیرخواهانه او بود که در بسیاری از آن ها، اموال شخصی اش را وقف میکرد. او که با ورود به فصل تازه زندگی، درصدد نشر تفکرات زیست محیطی اش بود، با ترجمه و انتشار کتاب «چگونه سیاره زمین را دوست بداریم» و برگزاری جلسات و سمینارهای تلویزیونی، فرهنگ حفظ طبیعت را تا آنجا گسترش داد که در میان ایرانیان به «پدر طبیعت» شهرت یافت و در خارج مرزها از سوی انجمن بینالمللی چینگهای بـــا عنوان «قهرمان درخشان جهان»، لوح نشان شفقت را به پاس توجهات زیستمحیطیاش دریافت کرد.
توصـــیه او پس از مراقبت از محیط زیست، حفظ منابع آبی و درخت کاری و کاهش مصرف بی رویه گوشت و موادغذایی صنعتی بود که تولید آن ها، آسیبهای جبران ناپذیری به جهان وارد میکند. «امروز ثابت شده است بین کم خوری و طول عمر رابطه مستقیمی وجود دارد. من این را در بدنم آزمایش کردم و بهره بردم. عزیزان من، فرزندان من، آن اندازه که نیاز دارید بخورید.» غلامعلی بسکی که انگیزه زندگی اش را عشق به تمام مخلوقات میدانست، سرانجام در ۲۳ مرداد سال ۹۸ در سن هشتادوهشت سالگی بر اثر کهولت سن درگذشت و در روستای تنگ راه به خاک سرسبز گلستان سپرده شد و آرام گرفت.
«من زباله ندارم. خام خوار هستم و همه اجزای میوه و سبزی را اگر فاسد و خراب نباشد میخورم. پوست گردو و بادام زمینی و پیاز و... هم که زباله نیست. دفن میکنم تا به خاک تبدیل شود. پلاستیک هم استفاده نمیکنم. از کیسه پارچهای استفاده میکنم و اگر هم پلاستیک باشد با آب میشویم و مجددا استفاده میکنم.»
«در روز دو وعده بیشتر غذا نمیخورم. نه به بقالی میروم، نه به نانوایی یا قصابی! کاملا خودکفا هستم. حتی از صابون هم استفاده نمیکنم! عقیده دارم خورشید و آب و خاک، پاک کننده هستند. هر روز بعد از ورزش زیر دوش سرد میروم و حسابی خودم را تمیز میکنم. چرا صابون بزنم؟ صابون قلیایی است و PH پوست بدن به اسیدی تمایل دارد. این هست که من با استفاده نکردن از صابون، محیط زیست پوستم را بر هم نمیزنم.»
«غذای من سالها ست که فقط غلات، حبوبات، میوه، سبزی و خشکبار خام است. صبحها چای سبز میخورم و چند حبه سیر و بعد هم برای اینکه دهانم بوی سیر ندهد دارچین میخورم. وعده بعدی یا میوه و سبزی خام میخورم یا حبوبات. حبوبات را چند ساعت در آب خیس میکنم تا نرم شود بعد استفاده میکنم. ترکیب سه قاشق جو، سه قاشق گندم و سه قاشق شلتوک هم چیز خوبی است، آنها را داخل آسیاب میریزم تا پودر شوند بعد با عسل مصرف میکنم.»