شهردار مشهد: باید الزامات مناسب‌سازی سازی تردد افراد دارای معلولیت در پروژه های شهری رعایت شود پیشینه روضه‌خوانی در ایران و خراسان | ذکر مصیبت در روضه‌های کهن صدور ۳۹۹۰ رأی توسط کمیسیون ماده ۱۰۰ مشهد در سه ماهه اول سال ۱۴۰۴ درخواست ساکنان محله پنج تن آل عبا مشهد: تهدید اراضی خاکی و خالی را به فرصت تبدیل کنید دعوت از نهادهای بین‌المللی برای محکومیت اقدامات رژیم صهیونی پیشرفت ۵۲ درصدی کمپ ورزشی شهدای شهرداری مشهد| پروژه تا بهمن‌ماه به بهره‌برداری خواهد رسید آلودگی دست از سر هوای مشهد برنداشت | ثبت بیستمین روز متوالی آلودگی (۱۶ تیر ۱۴۰۴) حضور ۵۰۰۰ زائر پیاده در مشهد برای عزاداری عاشورای حسینی هوای مشهد در وضعیت ناسالم قرار گرفت (۱۵ تیر ۱۴۰۴) استقرار ۶ جایگاه ارزاق عمومی و ۸ نانوایی سیار در اطراف حرم مطهر رضوی در ایام تاسوعا و عاشورای حسینی خیمه سوزان در مشهد کجا بریم؟ تل‌آویو به دنبال جایگزینی برای فرودگاه بن‌گوریون هوای کلانشهر مشهد، همچنان «ناسالم» (۱۴ تیر ۱۴۰۴) شهردار مشهد مقدس: مشهدالرضا(ع) آماده میزبانی از عزاداران در تاسوعا و عاشورای حسینی است آماده‌باش ۱۰ هزار دستگاه تاکسی هم‌زمان با تاسوعا و عاشورای حسینی مشهد آماده میزبانی از عزاداران در تاسوعا و عاشورای حسینی است | خدمات شهری در آماده‌باش کامل افزایش سرویس‌دهی خط ۳ مترو مشهد در روز‌های تاسوعا و عاشورای حسینی (۱۴ و ۱۵ تیر ۱۴۰۴) ویدئو| تصاویر تکمیلی از لحظه تکان دهنده اصابت پرتابه های رژیم صهیونیستی در تجریش تهران افزایش ساعات ارائه خدمات در پارکینگ‌های مشهد در تاسوعا و عاشورای حسینی حجره‌های بازار رضا‌ (ع) مشهد همچنان میزبان یک پیشه تاریخی است | گل کاشتن روی مخمل‌های محرمی
سرخط خبرها

مردی که چراغ نامش همچون چراغ خانه اش روشن ماند

  • کد خبر: ۱۸۷۲۶۱
  • ۱۳ مهر ۱۴۰۲ - ۱۲:۳۷
مردی که چراغ نامش همچون چراغ خانه اش روشن ماند
یک حبه قند در دهان دکتر لطیفی، ذره ذره آب می‌شد و با فنجان چای بازی می‌کرد. داشت پازل شنیده هایش را از دکتر شیخ کنار هم می‌گذاشت. نقلِ مردم داری اش، افسانه نبود.

سرهنگ دکتر لطیفی، رئیس بیمارستان لشکر، در حالی که فنجان چای دوست قدیمی اش را پر می‌کرد، با پوزخندی گفت: از این همه طبابت و برو بیا، ته اون همه ویزیت و مراجعِ دور و نزدیک، همین یه موتور برات موند؟ یحتمل، کفه سرنوشابه‌ها سنگین‌تر از پنج ریالی‌هایی بوده که از کاسه حق ویزیت دشت می‌کنی؟

دکتر شیخ با همان لبخند همیشگی، فنجان چای را سرکشید. سری تکان داد و گفت: بچه که بودم، بعد از ورشکستگی ابوی، از خونه آبرومند و خوبی که داشتیم، رسیدیم به اجاره نشینی توی زیرزمین یک تاجر ثروتمند. حصبه، کاری به جیب موجر و مستأجر نداشت. نگاه به در و دیوار خونه‌ها نمی‌کرد. سرش رو می‌انداخت پایین عینهو نور اول صبح پاییز، سر می‌کشید به اتاق هر خونه ای. از قضا، هم من زمین گیرِ حصبه شدم هم پسر دردونه صاحب خونه.

نصف شبی بود که از لای صدای باد و بارون و رعد و برق، صدای شیهه اسبای درشکه‌ای اومد که طبیب آورده بود برای پسر همسایه. طبابت که به سر رسید، مادرم روش رو سفت گرفت برگشت به طبیب گفت شما که تا اینجا اومدی، میشه یه نگاه به پسر منم بندازی که از درد و مرض عین مارگزیده‌ها به خودش می‌پیچه؟ طبیب هم بی اینکه چشای پر التماس مادرم، قدمی از قدم هاش رو سست کنه برگشت گفت من فقط برای این آقا اومدم. طبابت هزینه داره خانم. مجانی نیست! راستشو بخوای سرهنگ، تا دنیا دنیاست فراموشم نمیشه صدای شکستن دل والده ام رو که چجور ناامیدی چنگ انداخت به صورتش.

از اونجا به بعد قسم خوردم اگه روزی دستم به جایی بند شد، دست هیچ آدم مضطری رو رها نکنم. از شما چه پنهون کوچه پس کوچه بلند و باریک، کم نداره این شهر که چرخ هیچ مرکبی غیر این موتورسیکلت‌های لاغر مردنی، ازش رد شه. این موتور، بی ربط نیست با سرنوشابه‌های کاسه ویزیت مطب. زین این مرکب تا حالا منو به خنده مادرای زیادی رسونده که آبرودارن، اما جیبشون کفاف غصه هاشونو نمیده. سرتو به درد آوردم سرهنگ. چایی ات از دهن افتاد.

یک حبه قند در دهان دکتر لطیفی، ذره ذره آب می‌شد و با فنجان چای بازی می‌کرد. داشت پازل شنیده هایش را از دکتر شیخ کنار هم می‌گذاشت. نقلِ مردم داری اش، افسانه نبود. باید حدس می‌زد ریشه این نوع دوستی، باید جایی در کودکی پر فراز و نشیبش داشته باشد؛ و الا چرا باید پزشک حاذقی، چون او، چراغ خانه شخصی اش را تا دیروقت روشن بگذارد که مراجعی ناامید از درمان برنگردد؟

آدم‌هایی مثل مرتضی، آمده اند که نروند. بمانند و چراغ نامشان عین چراغ خانه شان، تا همیشه در کوچه و خیابان این شهر روشن بماند. با خودش فکر کرد کسی چه می‌داند؟ شاید روزی «خیابانی» در این شهر با یاد جوانمردی‌های او، به نام «دکتر شیخ» پلاک بخورد.

گزارش خطا
ارسال نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تائید توسط شهرآرانیوز در سایت منتشر خواهد شد.
نظراتی که حاوی توهین و افترا باشد منتشر نخواهد شد.
پربازدید
{*Start Google Analytics Code*} <-- End Google Analytics Code -->