سقوط مرگبار کوهنورد شاهرودی از کوه دختر جوان برای انتقام از مرد تبهکار اراذل و اوباش اجیر کرد واژگونی خودرو پراید در نزدیکی مشهد با یک کشته و سه مصدوم (۱۴ آبان ۱۴۰۳) نقشه تجاوز و قتل پسر نوجوان برای دخترخاله ۴ ساله نسخه طب سنتی برای درمان سرفه‌های مزمن «مرگ» پایان رابطه مخفیانه با مرد متاهل بارش باران در جاده‌های خراسان رضوی (۱۴ آبان ۱۴۰۳) مرگ زن جوان به‌خاطر سقط غیرقانونی جنین شیوه برگزاری کنکور ۱۴۰۴ تغییر می‌کند؟ کشف ۴ هزار عدد قرص مخدر و غیرمجاز در مشهد (۱۴ آبان ۱۴۰۳) استخدام ۱۰ هزار پرستار، به زودی سرقت از ساکنان پایتخت در پوشش پرستار سند «هوشمندسازی سلامت» تدوین شد ۱۳ درصد بزرگ‌سالان غربالگری‌شده مبتلا به دیابت هستند اضافه‌کاری پرستاران به ساعتی ۱۰۰ هزار تومان می‌رسد؟ اشتغال فارغ‌التحصیلان دانشگاه جامع علمی‌کاربردی تا چهار سال آینده تضمین می‌شود خطر پیشی‌گرفتن آمار «مرگ» بر میزان «تولد» در کشور بارگذاری مدارک رتبه‌بندی معلمان از فردا (۱۵ آبان ۱۴۰۳) آغاز می‌شود کارت آزمون وکالت ۱۴۰۳ آماده شد متناسب‌سازی حقوق بازنشستگان تامین اجتماعی در انتظار اعتبار و مجوز‌های قانونی (۱۴ آبان ۱۴۰۳) روند رسیدگی به پرونده‌های قصور پزشکی در کشور چگونه است؟ جداول متناسب سازی حقوق بازنشستگان کشوری اصلاح شد (۱۴ آبان ۱۴۰۳) انهدام شبکه بزرگ سارقان پراید در مشهد پیش‌بینی هواشناسی مشهد و خراسان رضوی (دوشنبه، ۱۴ آبان ۱۴۰۳) | آغاز کاهش محسوس دما از چهارشنبه مهلت ثبت‌نام غیرحضوری پذیرفته‌شدگان کارشناسی پیام‌نور فردا (۱۵ آبان ۱۴۰۳) به پایان می‌رسد هلال احمر ایران، رتبه اول تعداد اعضای جوان در جهان اینترنتی‌شدن ثبت اعتراض به جرائم تا پایان سال ۱۴۰۳ تعیین تکلیف پروژه‌های نرگس منطقه ثامن مشهد تعویق پذیرش بدون کنکور در دانشگاه فرهنگیان واژگونی کوئیک در سبزوار ۳ فوتی و مصدوم بر جای گذاشت (۱۴ آبان ۱۴۰۳) سهم ارزی داروخانه‌ها و یارانه شیرخشک پرداخت شد افزایش ۵۰ درصدی حقوق و دستمزد فوق‌العاده ویژه مشاغل عمومی سازمان بهزیستی کشور
سرخط خبرها

پرواز «شاهین» پزشکی مشهد

  • کد خبر: ۱۹۷۹۲
  • ۱۴ اسفند ۱۳۹۸ - ۰۹:۱۰
پرواز «شاهین» پزشکی مشهد
مروری بر زندگی و خدمات دکتر محمد شاهین فر کهن‌سال‌ترین پزشک خراسان که در ۹۹ سالگی درگذشت
هما سعادتمند| خبر تلخ بود و گزنده. پیرِ پزشکی مشهد درگذشت. دکتر محمد شاهین‌فر در آستانه صد سالگی با کوچه پس‌کوچه‌های مشهد وداع گفت تا بعد از این نامش بماند و یک قرن خدمت بی‌دریغ. خاطره‌اش باشد و حال و هوای سناباد قدیم. دیروز صبح دکتر محمدشاهین‌فر که برای دیدار خانواده به امریکا رفته بود، در سن نودونه سالگی درگذشت. سطر‌های پیش‌رو، مرور کوتاهی است بر خاطرات و خدمات او.

زنده‌ترین نام
محمد شاهین فر برای مشهدی‌ها نام غریبی نیست. از موسپیدکرده‌ها گرفته تا جوان تر‌ها او را می‌شناسند آنچنان که در قید حیاتش کوچه‌ای هم به نامش تابلو می‌خورد. در شرح خدماتش باید نوشت که: «سال ۱۳۲۰ در رشته پزشکی فارغ التحصیل می‌شود. این یعنی نامش در فهرست نخستین‌های پزشکی شهر قرار دارد. ابتدا در دانشکده به عنوان معلم تشریح افتخاری مشغول به تدریس می‌شود، اما در سال ۱۳۲۵ به عنوان دانشیار در بیمارستان شاهرضا استخدام و به عنوان معاون رئیس بخش جراحی مشغول به کار می‌شود. دکتر شاهین فر بعد‌ها بیمارستان شاهین فر را که نخستین بیمارستان خصوصی مشهد است، در خانه خود تأسیس می‌کند. این بیمارستان در سال ۱۳۸۲ با ۵۰۰۰ متر مربع زمین و تجهیزاتی که ۴ میلیارد تومان برآورد شده، وقف عام می‌شود. علاوه بر این، از مرحوم شاهین فر که به گفته بسیاری از پژوهشگران تاریخ مشهد، حافظه تاریخ پزشکی شهر بود، ۲ کتاب با عنوان «راز آفرینش» و «خاطرات پزشکی مشهد» به یادگار مانده که بخشی از تاریخ و هویت شهر در آن ثبت شده است.

من فرزند خانواده بهادرزاده هستم
دکتر شاهین فر بار‌ها در مصاحبه‌های مختلفش با جراید خودش را فرزند خانواده بهادرزاده معرفی کرده است. کشاورززاده‌ای که ساده زیستی را از پدر و مادرش فرا گرفته است: «مادرم زهرا عبدالسلامی؛ یک زن قرآن خوان و فهمیده. روزنامه را به سختی می‌خواند، ولی در عوض به ضرب المثل‌های فارسی خوب مسلط بود. پرحوصله بود و نکته‌های اخلاقی را با شعر و قصه و زبان بچگانه به ما می‌فهماند؛ مثلا یادم هست که به ما تأکید می‌کرد در کارهایمان مشورت بگیریم و می‌گفت که هر سَری یک عقلی دارد. هر دویشان هم به درس خواندنمان اهمیت می‌دادند.»

از خرافات تا پزشکی
وضعیت بد بهداشتی و نبود امکانات پزشکی در مشهد قدیم، شاید یکی از مهم‌ترین دلایلی بوده که پا‌های محمد شاهین فر که هنوز لقب دکتر کنار نامش ننشسته را به این راه می‌کشاند. او در یکی از گفت وگوهایش تعریف می‌کند که: «پزشکی قدیم آمیخته با خرافات و باور‌های غلط بود و همین امر هم آمار مرگ ومیر را افزایش می‌داد. خاطرم هست در دوران کودکی همراه دو بچه کوچک‌تر از خودم، سوار بر الاغی که کارگری افسارش را به دست داشت، در کوچه پس کوچه‌های نوغان گشت می‌زدیم. پیرزنی پیش آمد و پرسید که آقا برای حصبه چه دارویی تجویز می‌کنید؟ من در جوابش گفتم که جوشانده یا شیرخشت. این دوای درد حصبه نبود، اما مادربزرگم هر وقت که ما مریض می‌شدیم این دو را به خوردمان می‌داد. اما اینکه چرا آن زن باید این سؤال را از ما بپرسد بسیار دردناک است؛ مردم قدیم معتقد بودند اگر دوای دردتان را از سوار سه پشته بر الاغ سؤال کنید هر دارویی گفت برای بیمار خوب است. اگر چه یک بچه خردسال باشد. یا مثلا یادم می‌آید وقتی نه ساله بودم که برادر شش ماهه ام به مرض اسهال مبتلا و آب بدنش خشک شد، درمان‌های خانگی جواب نداد تا اینکه یک دعانویس آمد. دعایی خواند و دستوراتی داد تا آن را در آب خیس کرده و به طفل بخورانند. چند ساعت بعد برادرم درگذشت. پس از چند ماه برادر دیگرم که سه ساله بود دل درد گرفت، طوری که نمی‌توانست خم و راست شود. پس از چند روز او هم فوت شد. گمانم مشکلش آپاندیس بود، اما چون در آن دوران پزشک حاذق در مشهد نبود و یا کم بود، کسی نتوانست درد بچه را درمان کند. دیدن این صحنه‌ها انگیزه‌ای بود برای انتخاب حرفه پزشکی.»
سیکل دوم علمی را به سختی سپری می‌کند و در سال ۱۳۱۶ وارد دانشکده پزشکی تهران می‌شود و ۴ سال بعد، پس از فارغ التحصیل شدن با اینکه زمینه کار در پایتخت برایش فراهم بوده بی آنکه لحظه‌ای درنگ کند به مشهد بازمی گردد و دوران سربازی اش را در لباس یک پزشک خدمت می‌کند: «دهه ۲۰ در مشهد بیمارستانی به آن معنا وجود نداشت. تنها ۳ بیمارستان امریکایی ها، بیمارستان لشکر و بیمارستان شاهرضا بودند که در اولی جراحی هم انجام نمی‌شد و خدمات خیلی تخصصی نبود.»

مرغ و خروس به جای پول ویزیت
سال ۱۳۲۲ برای گذراندن خدمت سربازی وارد بیمارستان لشکر شده، پس از مدتی برای سربازگیری به فریمان فرستاده می‌شود: «مردم می‌فهمیدند پزشک آمده، ولی استقبال چندانی نبود: «خاطرم هست در آن روزگار مرض تیفوئید شایع شده بود و کشته می‌گرفت. کسانی که نزد من می‌آمدند و خوب می‌شدند، کار تبلیغ را برعهده می‌گرفتند و دیگر اهالی روستا‌های اطراف را ترغیب می‌کردند که به پزشک مراجعه کنند. آن هم با این منطق که اگر بروید پیش دکتر، مزدش می‌شود ۱۰ تومان و اگر مریضتان بمیرد خرج کفن و دفن و مراسمش می‌شود ۵۰تومان. مردم هم می‌آمدند و درمان می‌شدند. پولی دستشان نبود. به جای هزینه ویزیت، مرغ و خروس می‌آوردند.»
پس از مدتی دوباره به مشهد باز می‌گردد و دوباره در بیمارستان ارتش مشغول به کار می‌شود. مرحوم شاهین فر در خاطراتش می‌گوید که: «با آقای دکتر هامرشلاخ، اولین رئیس بیمارستان لشکر قرارداد بسته بودند که روزانه ۱۰۰ تومان به او بدهند تا سربازان لشکر را مداوا کند. من تا پایان دوره سربازی ام به عنوان وردست با او همکاری کردم.»

مدرس کلاس تشریح جسد
سال ۱۳۲۲ مدرسه پزشکی مشهد که به خاطر حضور متفقین مدتی تعطیل شده بود، دوباره باز می‌شود و دانشجو می‌پذیرد. پزشک جوان آن روز‌ها تصمیم می‌گیرد تا بختش را به عنوان یکی از مدرسان این مدرسه بیازماید و درخواست کار بدهد: «استادانی که پیش از من ثبت نام کرده بودند، تمام دروس را برداشته بودند الا درس تشریح جسد را که جای کرسی معلمش خالی بود. تشریح جسد کار تمیزی نبود و ضدعفونی کردن جنازه‌ها هم در آن دوران با کمبود امکاناتی که داشتیم، بسیار مشکل بود برای همین خیلی‌ها از زیر بار آن شانه خالی می‌کردند. قرعه که به نام من افتاد تصمیم گرفتم بمانم و مدرس این درس باشم. شاید باورتان نشود، اما برای آموزش پولی نمی‌دادند. کار کردن بی جیره و مواجب تحمل می‌خواست و من تحملش کردم. ۳ سال بی مزد کار کردم تا اینکه در سال ۱۳۲۵ با تصویب قانون اختصاص بودجه به این دست آموزشگاه ها، حقوق بگیر شدم. البته من در این مدت در کنار کار در کلاس تشریح، با طبابت در شهر برای خودم ممر درآمدی به وجود آورده بودم و با همان اندک، گذران روزگار می‌کردم. آن زمان ویزیت به ازای هر نفر در بالای شهر یک تومان و در پایین شهر ۵ ریال بود.»

آشنایی با دکتر بلون
سال ۱۳۲۸ در بیمارستان شاهرضا با پروفسوری به نام «بُلوَن» آشنا می‌شود. او مسئول بخش جراحی بود و دکتر محمدشاهین فر عنوان معاونش را داشت. این اتفاق سبب می‌شود که او در سال‌های بعد از آن بدون نیاز به ادامه تحصیل یا کلاس‌های فوق برنامه، با جدیدترین روش‌های جراحی دنیا آشنا شود و آن‌ها را فرا بگیرد: «با فوت رئیس بیمارستان از دکتر «روش بلون» که یک بلژیکی بود، دعوت به کار شد. او پزشکی ماهر بود که با ورودش جراحی نوین و به روز دنیا را به شهرمان آورد. بلون برای نخستین بار در مشهد برای بیماران پرونده پزشکی تشکیل داد و شرح حال بعد از عمل بیماران را در آن ثبت کرد. من بعد‌ها برای کسب اطلاعات بیشتر به چند کشور خارجی سفر کردم، اما دیدم آنچه از دکتر بلون آموختم آن قدر کامل است که این سفر‌ها چیز زیادی به دانسته هایم اضافه نکرد.»

نیم قرن زندگی در بیمارستان
او در سال ۱۳۳۶ تصمیم می‌گیرد تا نخستین بیمارستان خصوصی مشهد را در خانه و محل سکونتش تأسیس کند. بخش جالب ماجرا اینجاست که او ۵۰ سال تمام در بیمارستانی کار کرد که در واقع خانه و خانواده اش هم در آنجا بودند: «در خانه‌ای استیجاری زندگی می‌کردیم که مالکش یکی از بستگان همسرم بود، برای همین توانستم آنجا را اندک اندک از او بخرم. از آنجا که متراژ خانه زیاد بود بعد از مدتی تصمیم گرفتم آن را به بیمارستان تبدیل کنم. وضعیت مالی ام داشت بهتر می‌شد؛ چون هم زمان از دانشکده، بیمارستان و طبابت شخصی حقوق می‌گرفتم. کم کم کار را گسترش دادم تا اینکه بعد از چند سال بیمارستان ۱۰۰ تختخوابی شاهین فر راه افتاد. چند پرستار گرفته بودم و یک نفر که برای مریض‌ها غذا بپزد. خودمان هم از همان غذا می‌خوردیم. صرفه جویی کردیم تا وقتی که باز پس اندازم بیشتر شد و توانستم یک طبقه دیگر هم به بیمارستان اضافه کنم.»
در خاطرات دکتر شاهین فر آمده، فضایی که محل سکونتش به آن اختصاص داشته درست نزدیک بخش بوده است. این نزدیکی به اندازه‌ای بوده است که او می‌توانسته هرشب صدای ناله بیمارانش را بشنود و در صورت نیاز به یاری شان برود: «گاهی نصف شب، کارکنان بیمارستان با وخیم شدن حال یک بیمار سراغم می‌آمدند و بیدارم می‌کردند؛ عادت کرده بودم. در عوض، بسیاری از بیماران کم لطفی می‌کردند و هنگام پرداخت هزینه ها، فرار می‌کردند. آن سال‌ها طوری گرم کار بودم که فکر آتیه را نکردم و حتی موقع وقف بیمارستان، خانه‌ای برای سکونت خودم و همسرم که پا به سن گذاشته بودیم، نداشتم. گاهی در روز ۱۱ عمل جراحی انجام می‌دادم که درآمدش تقریبا به طور کامل در بیمارستان هزینه می‌شد.» همین هزینه‌ها در کنار افزایش سن سبب می‌شود تا دکتر قدیمی شهرمان تصمیم بگیرد که خود را بازنشسته و بیمارستانش را هم وقف عام کند. در وقف نامه این بیمارستان آمده است که برای بهره برداری آموزشی درمانی، مورد استفاده قرار بگیرد و تولیت آن هم بعد از خود آقای دکتر برعهده فرزندانش باشد.
پرواز «شاهین» پزشکی مشهد
پیکر دکترشاهین فر به مشهد می‌آید
از آنجا که تمام اعضای خانواده دکتر شاهین فر در امریکا به سر می‌برند، دیروز تلاش کردیم تا از طریق فضای مجازی گفت وگویی با دکتر مجید شاهین فر فرزند محمدشاهین فر داشته باشیم، اما مساعد نبودن شرایط، این امکان را فراهم نکرد. او تنها درباره چگونگی انتقال پیکر پدر مرحومشان توضیح داد: «براساس خواست ایشان و خانواده قرار بر این بود که به مشهد منتقل شوند، ولی با وضعیت فعلی و قطع پرواز‌ها به ایران فعلا به دنبال راه حل هستیم تا ببینیم چه پیش می‌آید.»

برای تهیه این نوشتار از متن گفتگو‌های دکتر شاهین فر با روزنامه شهرآرا (سال‌های ۱۳۹۴ و ۱۳۹۲) و همچنین کتاب خاطرات پزشکی مشهد استفاده شده است.

۱۲۹۹
تولد

۱۳۱۶
ورود به دانشکده پزشکی

۱۳۲۰
پایان تحصیلات

۱۳۳۶
ساخت بیمارستان شاهین فر

۱۳۸۲
وقف بیمارستان شاهین فر
گزارش خطا
ارسال نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تائید توسط شهرآرانیوز در سایت منتشر خواهد شد.
نظراتی که حاوی توهین و افترا باشد منتشر نخواهد شد.
پربازدید
{*Start Google Analytics Code*} <-- End Google Analytics Code -->