ایران، تحریم‌های ظالمانه آمریکا علیه کوبا را محکوم کرد قالیباف: در جریان جنگ ۱۲روزه شدیدترین ضربات نظامی و روانی به اسرائیل وارد شد وزارت امور خارجه، تداوم حملات رژیم صهیونیستی به غزه را شدیدا محکوم کرد حملات مجدد رژیم صهیونیستی به غزه | آتش‌بس مجدد اسرائیل، فقط هفت ساعت دوام آورد (۷ آبان ۱۴۰۴) استقبال فرماندار مشهد از وزیر امور داخلی کشور ترکمنستان ادامه یورش نظامیان صهیونیست به قنیطره سوریه (۷ آبان ۱۴۰۴) تعطیلی دولت ترامپ، ۱۴ میلیارد دلار خسارت به اقتصاد آمریکا می‌زند عراقچی: موشک‌های ما بزرگ‌ترین عامل بازدارندگی و اقتدار ما بودند وزیر کشور: سیاست قطعی ایران، توسعه روابط با همسایگان است گروسی: افزایش غنی‌سازی اورانیوم در ایران مشاهده نشده است درخواست مجدد آمریکا از ارتش لبنان برای خلع سلاح حزب الله قطر: مذاکرات جدی میان آمریکا و ایران می‌تواند به توافقی بهتر منجر شود آژیر خطر در سرزمین‌های اشغالی به صدا درآمد (۷ آبان ۱۴۰۴) نظامیان اسرائیلی به سمت ارتش لبنان آتش گشودند انتخابات سراسری در هلند برگزار شد (۷ آبان ۱۴۰۴) نقش برخی کارمندان سازمان‌های بین‌المللی در عملیات جاسوسی علیه یمن افشا شد موافقت مجمع تشخیص مصلحت نظام با لایحه همکاری حمل‌ونقل ریلی ایران و ترکیه اوکراین: ۲ پالایشگاه نفت روسیه هدف قرار گرفتند پنتاگون از اروپا خارج شد؟ حماس: مقاومت اجازه تحمیل واقعیت‌های جدید را به دشمن نخواهد داد واکنش اتحادیه اروپا به حملات رژیم صهیونیستی به غزه آیت الله جنتی: نگاه تمدن غرب به زنان استثماری است ارتش روسیه، یک اژدر هسته‌ای آزمایش کرد + فیلم (۷ آبان ۱۴۰۴) پزشکیان به دانشگاه‌های پیام نور و فرهنگیان فرصت یک هفته‌ای داد پرونده قضایی برای فائزه هاشمی تشکیل شد معاون وزیر خارجه از پیگیری ویژه حقابه ایران از هیرمند خبرداد
سرخط خبرها

من و بابک و آریو

  • کد خبر: ۲۲۲۴۸۹
  • ۲۹ فروردين ۱۴۰۳ - ۱۶:۲۲
من و بابک و آریو
چند روز است از عملیات وعده صادقمان می‌گذرد و من حس غرور و افتخار می‌کنم. سپاه و ارتش برادرند و قطعا این افتخار حال امرای ارتش را هم خوش کرده است.
حامد عسکری
خبرنگار حامد عسکری

من سرباز ارتش بودم، نیروی دریایی اش، خیلی دیر خدمت رفتم، هی لفتش دادم که دری به تخته بخورد که یا معاف شوم یا بخرم که نه دری بود و نه تخته‌ای فلذا در حالی که دخترم سه سالش بود عازم خدمت شدم. دروغ چرا روز‌های سخت و تلخی بود روز‌هایی پر از محرومیت و محدودیت آن هم فقط به دلیل اهمال کاری و تسویف خودم.

یکی از چیز‌هایی که شارژم می‌کرد و وسط سختی‌ها و بی خوابی‌ها و فشار‌های مهم جسمی و روحی تسکینم می‌داد این عبارت دو کلمه‌ای بود، ارتش ایران. این نام آن قدر شعف به جانم می‌ریخت آن قدر کیفورم می‌کرد که همه آن سختی‌ها را می‌شست و می‌برد. صبح‌ها وقتی مراسم صبحگاه را برگزار می‌کردیم، پرچم آرام آرام با نوازش نسیم بالا می‌رفت و ما خبردار و شق و رق دست چسبیده بیخ گوش سرود ملی را می‌خواندیم و بی پلک زدن چشم می‌دوختیم به اوج گرفتنش لذتش با کمتر لذتی در زندگی ام قابل توصیف است. 

شب‌ها در اوج خستگی و کوفتگی و درست چند پلک قبل از بی هوش شدن زل می‌زدم به کفی تخت بالایی که سقف تخت من بود و همان طور که یادگاری‌های دوره قبلی‌ها را نگاه می‌کردم به این فکر می‌کردم من هم سربازی از ارتش ایرانم. به این فکر می‌کردم که روز قیامت رعناجوانی گرده دریده و دست و پا قطع دست بر شانه ام می‌گذارد و می‌گوید چطوری سرباز و من می‌پرسم شما و او می‌گوید، مثلا من آریو ام یا بابکم یا سیامکم یا شهرام.

سربازی از ارتش ایران در جنگ چالدران یا جنگ ممسنی یا جنگ با عثمانی و روم و روس و افغان. من سرباز بودم و فدای وطن شدم تو برای ایران چه کردی و من سر پایین خواهم انداخت که هیچ. سرباز بودم و غر زدم و گله کردم و ناراضی بودم. تقویم را ورق می‌زدم برای انتخاب مناسبتی و پدیده‌ای برای نوشتن که دیدم روز ارتش است.

 چند روز است از عملیات وعده صادقمان می‌گذرد و من حس غرور و افتخار می‌کنم. سپاه و ارتش برادرند و قطعا این افتخار حال امرای ارتش را هم خوش کرده است. روز ارتش را به همه سربازها، همه راننده ها، همه امرا و فرماندهان و یگان‌های آشکار و پنهان ارتش تبریک می‌گویم و باافتخار عرض می‌کنم که یازده ماه و بیست و یک روز هم لباس شما بوده ام.

گزارش خطا
ارسال نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تائید توسط شهرآرانیوز در سایت منتشر خواهد شد.
نظراتی که حاوی توهین و افترا باشد منتشر نخواهد شد.
پربازدید
آخرین اخبار پربازدیدها چند رسانه ای عکس
{*Start Google Analytics Code*} <-- End Google Analytics Code -->