به گزارش شهرآرانیوز، صنعتی شدن و کاهش اتکا به نفت، جزو آمال و آرزوهای ایرانی هاست. میخواهیم نه تنها روی پای خودمان بایستیم، بلکه قصد داریم که محصولاتمان را هم به سایر کشورها صادر کنیم. برای رسیدن به این اهداف در چند دهه گذشته انواع و اقسام قوانین مختلف را در راستای حمایت از تولید و محدودیت واردات تصویب کرده ایم.
با این حال اکنون نتیجهای که گرفته ایم با واقعیتها فرسنگها فاصله دارد. صدور مجوزهای بی رویه واحدهای تولید مشابه که با کمتر از ظرفیت در حال فعالیت هستند. در این میان هزینه تولیدات برخی از آنها مانند خودرو به حدی زیاد است که به مدد ممنوعیت واردات یا تعرفههای بالا توانسته اند به حیات خود ادامه دهند، اما چرا این راه را طی کرده ایم؟
تقسیم کار نقطه آغازین تئوری رشد اقتصادی آدام اسمیت است. تقسیم کار به بهترین وجه سبب بهبود کمیت و کیفیت تولید نیروی کار میشود. اسمیت برای توضیح مفهوم تقسیم کار نمونه کارگاه سنجاق سازی را بررسی میکند. وی تولید سنجاق را به چند مرحله تقسیم میکند ۱. تولید سیم، ۲. بیرون آوردن سیم، ۳. صاف کردن سیم، ۴. بریدن سیم، ۵. تیز کردن نوک سیم، ۶. تهیه ورقه برای ته سنجاق، ۷. تهیه الگوی ته سنجاق، ۸. تهیه ته سنجاق، ۹. وصل کردن سنجاق به ته آن و...
اگر یک کارگر به تنهایی تمام فرایند تولید را پوشش دهد به سختی میتواند روزی ۱۲ عدد سنجاق تولید کند و با تلاش فراوان بعید است که بتواند ۲۰ سنجاق در روز تولید کند. مشاهده میشود که هر مرحله از کار میتواند توسط یک کارگر انجام شود، در این صورت ۱۸ کارگر بیش از ۱۸ برابر یک کارگر در روز میتوانند سنجاق تولید کنند. اسمیت میگوید که در صورت تقسیم کار هر کارگر میتواند روزی ۴۸۰۰ سنجاق تولید کند، درصورتی که قبل از تقسیم کار هر کارگر نمیتوانست حتی ۲۰ سنجاق در روز تولید کند. این نتیجه تقسیم کار و تخصصی شدن فعالیتهای مختلف است.
اما آیا در داخل کشور توانسته ایم چنین راهی را برویم و واحدهای تولیدی ایجاد کنیم که بتوانند به صورت مکمل اجزای یک محصول را تولید و روانه بازار کنند؟ برای توضیح راهی که طی کرده ایم به سراغ مثال آدام اسمیت میرویم. تصور کنید واحدهایی تصمیم گرفته اند که سنجاق تولید کنند، برای همین اولین نیاز آنها تأمین زمین و زیرساختهای لازم برای احداث واحد تولید بوده است.
این واحدها توانستهاند بعد از طی کردن هفت خوانهای اداری زمین دریافت کرده و با هزار مشقت بتوانند زیرساختهای لازم برای تولید را هم تأمین کنند. حالا سؤال اینجاست ما که تازه سنجاق سازی را شروع کردهایم و طبعیتا نمیتوانیم با سنجاقهای خارجی بازار رقابت کنیم. چاره کار چیست؟ برای رفع این دغدغه تولیدکنندگان، سیاست گذار واردات سنجاق به کشور را ممنوع میکند تا بازار به میزان تولیدات داخل فراهم شود.
اما تولید فقط که به بازار نیاز ندارد. مواد اولیه و ارز موردنیاز برای تولید از جمله دغدغههایی است که باید برای تولیدکنندگان حل شود. از این رو برای پاسخ به این دغدغههای تولیدکنندگان سنجاق، سیاست گذار اقدام به تأمین ارز با نرخی کمتر از بازار آزاد به تولیدکنندگان میکند. اما سیاست گذار برای تخصیص این ارز یک شرط میگذارد: نظارت بر روند قیمت گذاری سنجاقهای تولیدشده. در این مرحله تولیدکنندگان به ظاهر این مسئله را قبول میکنند. اما زمانی که سنجاقها به مرحله تولید میرسند، نکاتی سبب میشود تا هزینه هایشان بیشتر از کالاهای مشابه خارجی تمام شود. یکی از این نکات مسئله فناوری است.
شکاف فناوری سبب میشود تا هزینههای تولید سنجاق نسبت به رقبای خارجی بیشتر تمام شود و این یعنی اینکه در عمل باید از دسترسی به بازارهای خارجی چشم پوشی کنیم. از طرفی تورم بالای کشور هم سبب میشود تا هزینههای تولیدکنندگان با وجود دریافت ارز یارانهای مدام افزایش یابد و این مسئله تا جایی میشود که هزینه تمام شده آنها بیشتر از قیمتهای دستوری است که سیاست گذار برای آنها تعیین کرده است.
در چنین مواقعی تولیدکنندگان سنجاق شروع به انتقاد از نرخ گذاریهای دستوری میکنند و میگویند که برای رفع مشکلات تولید باید نرخ گذاریها آزاد شود. این تولیدکنندگان در حالی به نرخ گذاری دستوری انتقاد میکنند که در عمل ممنوعیت واردات قدرت انتخاب محصول را از مصرف کنندگان گرفته است.
همین مسئله میتواند سبب شود تا برخی از این تولیدکنندگان در برهههایی که احساس میکنند سیاست گذار حاضر به قبول تغییر در نرخ گذاریها نیست، با کاهش تزریق سنجاق به بازار سعی کنند تا کمبود مصنوعی در بازار ایجاد کنند. همین کار سبب میشود تا آنها بتوانند بعد از اندک زمانی مجوزهای لازم برای افزایش قیمت سنجاق در بازار را به دست آورند.
در این میان افزایش قیمتهای سنجاق و کیفیت نه چندان مطلوب آنها سبب میشود تا زمینه برای قاچاق سنجاق به بازار داخل فراهم شود و برخی افراد با واردات غیررسمی سنجاق سعی کنند تا از این بازار سهمی ببرند. در اینجا تولیدکنندگان به جای اینکه به آسیب شناسی این مسئله پرداخته و روندهای تولید را اصلاح کنند به سیاست گذار فشار میآورند تا با اتخاذ سیاستهای تعزیری و نظارت بر بازار سنجاقهای قاچاق را جمع آوری کند. هر چند سیاست گذار با برخورد با سنجاقهای قاچاق سعی میکند تا از تولیدکنندگان حمایت کند، اما در عمل وسعت بازار سبب میشود تا این سیاست چندان موفقیت آمیز نباشد.
مشکلات واحدهای تولیدی سنجاق ظاهراً این تصور را ایجاد میکند که دیگر هیچ فردی حاضر به سرمایه گذاری در این حوزه نیست، اما آمارها نشان میدهد که همچنان تقاضاهای زیادی برای احداث واحدهای جدید سنجاق وجود دارد. اما علت چیست؟ علت این مسئله را میتوان در سیاستهایی مانند تخصیص ارزهای یارانهای و تخصیص زمین به واحدهای تولیدی دانست، زمینهایی که به دلیل تورم دیر یا زود ارزش افزوده آنها افزایش مییابد.
حمایتهای رانتی از تولید سنجاق سبب میشود تا برخی افراد برای بهره مندی از این مزایا بخواهند وارد عرصه تولید این محصول شوند. در عمل این شیوه حمایت از تولید سنجاق سبب میشود که نه تنها کشور در تولید این محصول نتواند به جایگاه مورد نظر دست یابد، بلکه میلیاردها تومان از سرمایههای کشور که به این بخش تزریق شده به دلیل بهره وری اندک هدر رفته و از بین برود.
اما راهکار حل این مشکل چیست؟ به نظر میرسد راهکار حل این مشکل ایجاد یک فضای رقابتی واقعی برای تولیدکنندگان است. ایجاد فضای رقابتی واقعی سبب میشود تا مسئله توجه به بهره وری و کاهش هزینههای تمام شده از طریق ارتقای فناوری مورد توجه قرار بگیرد.
در یک بازار رقابتی تولیدکنندگان برای بقا در بازار سعی میکنند تا بر کیفیت محصول خود بیفزایند و هزینه تمام شده را کاهش دهند. این مسئله سبب میشود تا تولیدات نهایی علاوه بر اینکه بازارهای داخلی را تصاحب میکنند، راه برای ورودشان به بازارهای جهانی نیز فراهم شود.