به گزارش شهرآرانیوز، منطقه تاریخیفرهنگی توس، سال ۱۳۷۵ در فهرست آثار ملی قرار گرفت، اما پیش و پس از آن، در بررسیهای باستانشناسی در منطقه، چندین تپه باستانی شناسایی شدند که براساس شواهد، استقرارهای درازمدت انسانی در آنها مشاهده شده است. یکی از این محوطههای باستانی، «تپهنادری» است که بین اهالی به «تپه حاجتراب» معروف است.
تپهنادری عنوانی است که بر محوطههای باستانی بسیاری در سراسر کشور اطلاق شده است، ازجمله در کرمانشاه، اردبیل، سرپلذهاب، درگز، سرخس و.... بهنظر میرسد باید رد این نامگذاری را در لشکرکشیهای نادرشاه افشار جست؛ بدینصورت که هرجا فتوحات، لشکرکشی، اتراق و اردوکشی نادر یادی بهجا گذاشته، آن محوطه در طول تاریخ به تپهنادری معروف شده است. این موضوع برای تپه یادشده در توس قدیم (حدود دهغیبی امروز) هم صادق است؛ تپهای که تیر ۱۳۸۴ در فهرست آثار ملی قرار گرفت. تپهای باستانی که در فهرست آثار ثبتی، تاریخی از صدر اسلام تا دوران متأخر دارد، اما امروز میان زمینهای کشاورزی فراوان، بیپناه است و رها شده است.
در متون تاریخی آمده است که در جریان جدال ملکمحمود سیستانی و نادرشاه افشار، نادرشاه در سال ۱۱۳۷ قمری برای مدتی دژی در شرق شهر تابران بهنام «شیرخانه قلعه توس» موسوم به «قلعه حاجیتراب» را به محل استقرار سپاهیانش اختصاص میدهد تا سدی باشد برای ملکمحمود. اقامت نادر در این قلعه چندان طول نکشید، اما نام او را بر این تپه ماندگار کرد. در نتیجه، نام قلعه برای این محوطه و استقرار سپاه در آن، احتمال این را که این تپه یک دژ دفاعی باشد، تقویت میکند.
در این تپه تاکنون چند بررسی باستانشناسی انجام شده است. گزارش بررسی سال ۱۳۷۳ در این تپه هم ساختار قلعه دفاعی را تأیید میکند. در این گزارش آمده است: تپهنادری از درهمریختن بناهای خشتوگلی و احداث ابنیه و عماراتی روی خرابههای پیشین ایجاد شده است. بهدلیل وسعت کم محوطه نمیتوان تپهنادری را بقایای یک شهر یا روستا دانست، اما میتوان گفت که بنایی مانند زندان یا قراولخانه یا دژی در آن محل که مربوط به تابران بوده، وجود داشته و از استحکامات حفاظتی برخوردار و دارای دیوارهای بزرگ و بلند بوده است.
وجود قطعاتی از ظرفهای ذخیره آب و موادغذایی در محل نیز چنیننظریهای را قوت میبخشد. این تأسیسات از گل و خشت جان گرفتهاند و قطعهسفالهای پراکنده بر سطح، از دوران رونق و آبادانی آن از صدر اسلام تا قرن هفتم هجری حکایت میکند.
در گزارش دومین بررسی هم آمده است که در اطراف تپه، حصاری چینهای قرار داشته که بهدلیل فعالیتهای کشاورزی از بین رفته و فقط پی آن باقی مانده است.
در این گزارش همچنین اطلاعات گزارش قبلی اینگونه تکمیل میشود: بر سطح تپه مرکزی قلوهسنگهای ریز و درشت و قطعات ظرفهای سفالی، سنگی و آجر مشاهده میشود. در حفرهای که حفاران غیرمجاز در بدنه تپه ایجاد کردهاند، بدنه بنایی خشتی نمایان شده است. ترکیب بدنه و اطراف تپه از خاک و ریگ تشکیل شده و دیوارهای روی تپه که سطح آنها قابل مشاهده است، با همین وضعیت ساخته شدهاند.
قطعات ظروف سفالی موجود در این مکان از نوع خمره، کوزه، کاسه و بشقابهای ساده و لعابدار سبز و فیروزهایرنگ و چند قطعه سفال منقوش آبی و سفید هستند که درمجموع به سدههای میانه اسلامی و دوره صفوی تعلق دارند. قبل از گمانهزنی باستانشناسی نمیتوان نظر قطعی درباره نوع کاربری این مکان ارائه کرد، اما بهاستناد شواهد، بهاحتمال زیاد این مکان را میتوان با کاربری نظامی فرض کرد؛ بدینگونه که در دوره سلجوقی قلعهای در نزدیکی تابران بر سر راه مرو بوده که نقش یک پاسگاه را ایفا میکرده و در دوره صفوی نیز در حد یک سکونتگاه مختصر از آن استفاده میشده است.
گزارش دوم مؤید یک بنای دفاعی است، اما با وجود نزدیکی تپه حاجتراب به برجوباروی سفتومحکم تابران، چه نیازی به وجود این قلعه دفاعی در بیرون حصار شهر بوده است؟ شاید بشود تصور کرد که قلعه تپهنادری در حکم پیشاهنگ دفاعی تابران بوده است تا مدافعان استحکامات دفاعی شهر زمان بیشتری برای تجهیز داشته باشند، چه اینکه نزدیکی این قلعه به کشفرود که حکم سد دفاعی طبیعی را داشته، به کمک قلعهنشینان میآمده است. البته از ارتفاع پانزدهمتری تپه هم میتوان بهعنوان شاهدی برای قلعهای بلند استفاده کرد؛ ارتفاعی که در دشتی به این بزرگی، دید خوبی به محیط اطراف میداده است.
منبع: تپه حاجتراب، حسین ابراهیمی، نشریه پاژ، شماره پانزدهم.