عمران و آبادانی، هم‌تراز عبادت نسخه‌ای اعلا برای مؤدب بودن ثبت‌نام سفر به عتبات ویژه عرفه ۱۴۰۴ آغاز شد | افزایش هزینه‌ها بین ۵ تا ۲۰ درصد کتاب «دینامیک به‌روز»، روایتی از طراح سازه‌های مهندسی جبهه، رونمایی می‌شود برنامه ریزی برای افزایش چشمگیر بازدید‌ها و اعزام‌ها به مناطق عملیاتی دفاع مقدس رحیم‌پور ازغدی: ایمان به وعده‌های الهی، مسیر آرامش، رشد و پیروزی در زندگی است لباسی که با عشق پوشید | خادمی امام رضا (ع) برای رئیسی یک هویت بود پیشنهاد نام‌گذاری مجتمع قضایی به نام شهید آیت‌الله رئیسی | ضرورت بازخوانی نقش دستگاه‌ها در ترویج فرهنگ ایثار و شهادت «سه فصل در یک برداشت»؛ روایتی تحلیلی از سیره عدالت‌محور شهید رئیسی رونمایی از مستند شهید آیت‌الله رئیسی در مشهد هم‌زمان با اولین سالگرد شهادت ایشان مدیر عالی حرم مطهر رضوی: فعالین حوزه روابط عمومی به حوزه زیارت توجه ویژه داشته باشند تولیت آستان قدس رضوی: اخلاق و سیره رضوی باید سرمشق فعالیت‌ها و رفتار خادمیاران باشد حسینیه معلی تولید فصل جدید خود را آغاز کرد | تغییرات در میز ذاکران یاد مرگ، ذکر مبارکی که رهایی‌بخش است سی‌ونهمین جشنواره قرآن و عترت دانشجویان سراسر کشور برگزار می‌شود نقش توکل در سبک زندگی اسلامی | توکل؛ سدشیطان، رمز عزت انتقاد دبیر شورای عالی حوزه‌های علمیه به شیوه آموزش در حوزه‌ها امکان زیارت جمعی زائران ایرانی در روضه رضوان فراهم شد حوزه علمیه نباید در گذشته متوقف بماند | هشدار درباره خطر تحجر و تقدس‌نمایی در برخی محافل حوزوی
سرخط خبرها

به کی رأی بدیم؟!

  • کد خبر: ۲۳۷۱۵۱
  • ۱۳ تير ۱۴۰۳ - ۱۶:۵۰
به کی رأی بدیم؟!
یک طرف بولوار گروهی از هواداران یکی از کاندیدا‌ها و یک طرف دیگر گروهی دیگر موسیقی گذاشته بودند و پرچم تکان می‌دادند. عکس کاندیدا‌ها بزرگ روی بنر چاپ شده بود و به شهر لبخند می‌زدند.
حامد عسکری
نویسنده حامد عسکری

سلام بالا سر را که دادند، پیچیدند سمت کفشداری که بروند سمت خانه. درست پشت در ورودی سمت راست، جماعتی جمع شده بودند و عکس می‌گرفتند. نزدیک شدند، یک میز گذاشته بودند، دوتا لاله سبزرنگ و یک قاب عکس، رئیس جمهور شهید لبخندی ابدی داشت.

نزدیک شدند فاتحه‌ای خواندند و بعد راه افتادند سمت کفشداری...
-خدا رحمتش کنه زود رفت، بی هوا رفت ...
-بد سوختیم ...
-میگم می‌بینی خادم امام رضا (ع) باشی و نوکر مردم چه عزتی خدا بهت میده
امام رضا (ع) کنار خودت خاکت می‌کنه که هرکی میاد زیارت اون یه فاتحه ام برای تو بخونه و یه سلامم به تو بده.
-خدا با همه فرق داره.

از صحن آزادی بیرون زدند، غروب بود، سوار اتوبوس شدند به سمت حسینیه دوردست محل اسکانشان. یک طرف بولوار گروهی از هواداران یکی از کاندیدا‌ها و یک طرف دیگر گروهی دیگر موسیقی گذاشته بودند و پرچم تکان می‌دادند. عکس کاندیدا‌ها بزرگ روی بنر چاپ شده بود و به شهر لبخند می‌زدند.
-به کی رأی بدیم حالا؟
-به یکی که عزتمون کنه، یکی که ببیندمون، یکی که حواسش به سفره هامون باشه.

جوانی که کنارشان ایستاده بود شنید:
+ واقعا می‌خواهید رأی بدین؟
- ندیم!

+ نه که ندین ... چه تأثیری داره؟ بالاخره خودشون یکی رو انتخاب می‌کنند و میذارن رئیس جمهور.
مرد همین طور که میله اتوبوس را گرفته بود گفت:
-یعنی چی خودشون انتخاب می‌کنن؟ خب اگر بخوان انتخاب کنن که دیگه این همه برنامه تلویزیونی و مناظره و سفر و تبلیغ و این‌ها برا چیه پس؟ این همه هزینه رأی گیری سر چیه خب.

+سر اینه که بگن ما دموکراسی داریم، ما مردم داریم، ما بلدیم.
- نه پسرم با عقل جور در نمیاد، من نمی‌تونم بپذیرم حرفاتو، ما خودمون آینده خودمون رو باید رقم بزنیم، خودمون باید حواسمون باشه که کی مقدرات مملکت رو دست می‌گیره و برامون تصمیم می‌گیره.

دو مرد در مورد انتخابات حرف می‌زدند، همه در حرف زدن مشارکت می‌کردند، هرکسی چیزی می‌گفت، بعضی ایستگاه‌ها آدم اضافه می‌شدند و بعضی ایستگاه‌ها مسافر کم. 

اتوبوس به آخر خط رسید، مرد راننده چراغ‌ها را خاموش کرد و خدایا شکرتی گفت و به سمت موتورش راه افتاد که به خانه برود، روی طلق جلو موتور سیکلتش عکس رئیسی را چسبانده بود. آقای رئیس جمهور لبخند می‌زد.

گزارش خطا
ارسال نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تائید توسط شهرآرانیوز در سایت منتشر خواهد شد.
نظراتی که حاوی توهین و افترا باشد منتشر نخواهد شد.
پربازدید
{*Start Google Analytics Code*} <-- End Google Analytics Code -->