تصویربرداری «حکایت‌های کمال۲» در شهرک غزالی انتشار فراخوان بخش مسابقه تبلیغات سینمای ایران در جشنواره فیلم فجر نگاهی به آثار سعید روستایی به بهانه‌ صادرشدن پروانه ساخت فیلم جدیدش ارسال فهرست ۱۲۸ فیلم موردتأیید «جشنواره فیلم کوتاه تهران» به دبیرخانه «فجر» وقتی فیلم‌های اجتماعی شبیه هم می‌شوند | نقدی بر فیلم «نبودنت»؛ ساخته کاوه سجادی‌حسینی آموزش داستان نویسی | رج‌های ناتمام (بخش دوم) ماجرای حاشیه‌های اجرای «ترور» ساعد سهیلی در مشهد صفحه نخست روزنامه‌های کشور - سه‌شنبه ۶ آذر ۱۴۰۳ کنسرت «ریچارد کلایدرمن» در ایران + فیلم مروری بر کارنامه هنری داریوش فرهنگ به بهانه سالروز تولدش درگذشت غم‌انگیز سلین‌ حسین‌پور، بازیگر هفت‌ساله مهابادی + علت و فیلم معرفی داوران بخش تئاتر صحنه‌ای جشنواره تئاتر مقاومت + عکس «شارلیز ترون» هم بازیگر فیلم «آینده» نولان شد صحبت‌های معاون سیما درباره ساخت چند مجموعه تاریخی جدید «علی دهکردی» در جمع بازیگر سریال «مهمان‌کُشی» «هرچی تو بگی»، در راه چهل‌وسومین جشنواره فیلم فجر دنباله «میلیونر زاغه‌نشین» ساخته می‌شود
سرخط خبرها

حکایت اصلانشاه و طنز فاخر وزیر

  • کد خبر: ۲۴۴۱۸۳
  • ۲۰ مرداد ۱۴۰۳ - ۱۳:۱۷
حکایت اصلانشاه و طنز فاخر وزیر
اصلانشاه هفتم، پادشاهی شایسته سالار بود و همواره از اطرافیان خود درباره تصمیمات خود نظرسنجی می‌کرد.

اصلانشاه هفتم، چهارمین پادشاه از سلسله اصلانشاهیان که به مدت صد و شانزده سال بر نواحی اصلان تپه و قصبات اطراف سلطنت کردند، پادشاهی شایسته سالار بود و همواره از اطرافیان خود درباره تصمیمات خود نظرسنجی می‌کرد و از آنجا که علاوه بر شایسته سالاری، به صفت خوش خلقی و شوخ طبعی نیز متصف بود، اطرافیان نیز نظرات خود را درباره تصمیمات وی با شجاعت و اعتماد به نفس بیان می‌کردند و علاوه بر آزادی بیان از آزادی پس از بیان نیز برخوردار بودند.

روزی اصلانشاه وزیر امور اقتصادی دربار را به نزد خود خواند و گفت:‌ای وزیر امور اقتصادی، کاغذ و قلم بردار و نام اشخاصی را که در امور اقتصادی ابله اند روی آن بنویس تا در تصمیمات آتی اقتصادی و برنامه‌های جدید مالی از دخیل کردن آن‌ها خودداری کنیم. وزیر امور اقتصادی اطاعت کرد و کاغذ و قلم برداشت و اول از همه نام اصلانشاه را روی آن نوشت. اصلانشاه که زیرزیرکی به کاغذ وزیر نگاه می‌کرد، گفت: وا، چرا مرا نوشتی؟ وزیر گفت: جسارتا به نظرم نام شما باید در صدر این لیست قرار داشته باشد. 

اصلانشاه گفت: امیدوارم برای این حرف خود دلیلی داشته باشی وگرنه واقعا ناراحت می‌شوم و به رغم شایسته سالاری و خوش خلقی و سعه صدری که دارم با پشت دست توی دهانت می‌کوبم. وزیر گفت:‌ای پادشاه بزرگ، شما چه کسی را به عنوان نماینده تام الاختیار خود برای نظارت بر اخذ مالیات ولایات شرقی به آنجا فرستادید؟ 

اصلانشاه گفت: شعبان خان استادخانی مشهور به شعبون استخونی. وزیر گفت: آیا خبر ندارید شعبان خان به دست کجی و تصرف در اموال غیر و حیف و میل بیت المال و قمار شهره است؟ اگر پول‌ها را گرفت و فرار کرد چی؟ اگر به ممالک همسایه رفت و آن‌ها را خرج قمار کرد چی؟ اگر پول‌ها را به آقازاده هایش داد چی؟ اصلانشاه گفت: عجب. سپس بار دیگر گفت: عجب. آنگاه برای بار سوم گفت: عجب. وی افزود: او را به جرم نکرده مجازات می‌کنی و مرا به خاطر اتفاق نیفتاده ابله می‌دانی؟ 

وزیر خواست پاسخی بگوید که اصلانشاه ادامه داد: آن وقت اگر پول‌ها را صحیح و سالم آورد و به خزانه تحویل داد چی؟ وزیر گفت: در آن صورت اسم شما را از صدر فهرست ابلهان اقتصادی خط می‌زنم و نام وی را در صدر فهرست ابلهان اقتصادی می‌نویسم. اصلانشاه که از این پاسخ خنده اش گرفته بود با کف دست به پس گردن وزیر زد و گفت:‌ای کلک و تا صبح با وی گفت و خندید و مشورت کرد.

گزارش خطا
ارسال نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تائید توسط شهرآرانیوز در سایت منتشر خواهد شد.
نظراتی که حاوی توهین و افترا باشد منتشر نخواهد شد.
پربازدید
{*Start Google Analytics Code*} <-- End Google Analytics Code -->