حکیمی در پژوهشگاه حکمت و اندیشه مرکز نشر کلمات قصار کنفوسیوس مشغول سخنرانی بود که برق رفت. در نتیجه شاگردان را فرستاد تا ببینند قطعی برق از منطقه است یا از مرکز است یا از پژوهشگاه است. شاگردان پس از بررسی متوجه شدند که قطعی برق فقط در ساختمان پژوهشگاه رخ داده است و بقیه همه برق دارند. شاگردان سپس با کسب اجازه از حکیم با برق کار تماس گرفتند تا به مرکز بیاید و سیم کشی پژوهشگاه را تعمیر کند.
پس از ساعتی، برق کار به مرکز آمد و بعد از بازدید محلی اظهار کرد سیم کشی ساختمان پژوهشگاه دچار ایراد کلی است و تعمیر آن شش ساعت زمان میبرد و هزینه آن نیز به جز وسیلههای مصرف شده که جدا محاسبه خواهد شد، ۳ میلیون تومان میشود. حکیم از آنجا که بر این باور بود آیین چراغ خاموشی نیست، دستور داد برق کار و دستیارش در همان حال که شاگردان مشغول تحصیل و مطالعه و پژوهش اند، مشغول به کار شوند و شش ساعت بعد نیز پس از انجام کار برای تسویه حساب به نزد او بروند.
برق کار و دستیارش مشغول به کار شدند و ایرادات سیم کشی تک تک اتاقها و کلاسها را برطرف کردند، اما از آنجا که برق کار و دستیارش عادت داشتند در حین کار بلندبلند شوخی کنند و به شوخی همدیگر را بزنند و برای هم جوک تعریف کنند تا کار برایشان یکنواخت نشود، در فاصلهای که مشغول کار بودند، شاگردان نتوانستند تمرکز کنند و به فعالیتهای علمی و حکمی و پژوهشی خود بپردازند.
وقتی کار برق کار و دستیارش تمام شد، یکی از شاگردان فهرستی از اعمال نابهنجار برق کار و دستیارش به همراه برخی جوکهای نابهنجاری که آنها برای هم تعریف کرده بودند، به حکیم داد و از حکیم تقاضا کرد به دلیل این رفتار نابهنجار از دستمزد آنها کم کند. برق کار نزد حکیم رفت و فاکتور را به وی ارائه کرد.
حکیم نیز شاگردان را صدا کرد و پیش روی آنها مبلغ فاکتور را که شامل ۴ میلیون و ۲۰۰ هزار تومان، ازجمله دستمزد و لوازم مصرفی بود، به برق کار پراخت کرد. سپس گفت: ۳۰۰ هزار تومان نیز به عنوان حسن انجام کار در نظر گرفتیم. بعد، ۳۰۰ هزار تومان نیز به وی پرداخت کرد. حکیم سپس افزود: ۲۰۰ هزار تومان نیز برای آنکه کار را سر موعد تمام کردید، در نظر گرفتیم، اما از آنجا که در حین کار با سروصدا و شوخی و خنده مزاحم تحصیل و مطالعه و پژوهش شاگردان شدید، ۱۰۰ هزار تومان از آن را کم میکنیم. بعد، ۱۰۰ هزار تومان دیگر به برق کار داد.
برق کار، چون با این برخورد از طرف حکیم روبه رو شد، سرافکنده شد و از حکیم تشکر و از شاگردان و حکیم بابت رفتار خودش و دستیارش عذرخواهی کرد. پس از رفتن برق کار، شاگردان نزد حکیم رفتند. حکیم گفت: آنها کارشان را درست و عالی و بموقع انجام دادند و من پول کارشان را دادم، اما رفتارشان ضایع بود و پول رفتارشان را ندادم.
وی افزود: دوم از آن، اگر نمیدادم، اینها فحشش را به کنفوسیوس حکیم میدادند و همه جا میگفتند شاگردان کنفوسیوس حکیم دزد و مفت خورند. به جای آن الان همه جا از ما تعریف میکنند. شاگردان که از اخلاق و تدبیر توأمان حکیم شگفت زده شده بودند، نخست به حکیم آفرین گفتند، سپس به سرعت اینستاگرامشان را باز کردند تا ماجرا را در قالب کپشنهای زیبا با دنبال کنندگانشان در میان بگذارند.