درآمد فیلم بچه مردم تقدیم بهشت امام رضا (ع) می‌شود سانس‌های فوق‌العاده سومین روز فیلم فجر۴۳ اعلام شد (۱۴ بهمن ۱۴۰۳) وقتی همه خوبیم! | درباره هیاهوی بی‌مورد برای مدیریت انجمن سینمای جوان مشهد  بهرام رادان رسماً از داوری چهل وسومین جشنواره فیلم فجر خارج شد جزئیات تصادف آرمان امیدی، خواننده مسجدسلیمانی برنامه عصر جدید اکران ۳ فیلم کوتاه مشهدی راه‌یافته به فجر در سینما مهر کوهسنگی شهاب آسمان بازیگری | درباره شهاب حسینی، بازیگر نام‌آشنای سینمای ایران جست‌و‌جو در دنیای امپرسیونیسم | گزارشی از نمایشگاه گروهی نقاشی در نگارخانه آسمان مشهد نگاهی به مسیر هنری میترا حجار، به بهانه سالروز تولدش آموزش داستان نویسی | این شانزده نفر که به من زل زده اند (بخش دوم) پسرى که پاره تن رسول خدا بود | روایت «الفتوح» از تولد امام حسین(ع) که پروردگار هم‌زمان آن را تهنیت و تسلیت گفت جدول اکران فیلم‌های جشنواره فجر ۱۴۰۳ در سینما آفریقا مشهد + تاریخ و ساعت نشست خبری بیست‌ودومین جشنواره فجر مشهد برگزار شد | اکران ۳۲ فیلم سینمایی و انیمیشن در سینما‌های آفریقا، هویزه و سیمرغ + فیلم صفحه نخست روزنامه‌های کشور - یکشنبه ۱۴ بهمن ۱۴۰۳ آغازبه‌کار نمایشگاه خوشنویسی و تذهیب هنرمندان تایباد و هرات افغانستان انتقاد انیمیشن‌سازها در جشنواره فجر: نه داوری درست داریم نه نگاه درست گفتگو با مهتاب ناظری، برنده جایزه برترین بازیگر بخش دیگرگونه‌های اجرایی تئاتر فجر برای نمایش تلقین درخشش هنرمندان مشهدی در جشنواره تئاتر فجر | تندیس برترین اثر بخش دگرگونه‌های اجرایی به نمایش «تلقین» رسید اعلام اسامی برگزیدگان چهل و سومین جشنواره بین‌المللی تئاتر فجر (۱۳ بهمن ۱۴۰۳) ۹ فیلم فجر به سانس فوق‌العاده رسید (۱۳ بهمن ۱۴۰۳)
سرخط خبرها

حکایت ثروت و موفقیت و عشق روی نیمکت

  • کد خبر: ۲۵۰۷۲۶
  • ۲۴ شهريور ۱۴۰۳ - ۱۳:۱۳
حکایت ثروت و موفقیت و عشق روی نیمکت
زن دست هایش را شست و به دم در خانه رفت و در پشت در خانه سه پیرزن مهربان و خنده رو را مشاهده کرد که هرسه گیس بلند سفیدی داشتند.

در روزگاران نه چندان قدیم، زنی در آشپرخانه مشغول درست کردن سالاد بود، که صدای زنگ در خانه شان برخاست. زن دست هایش را شست و به دم در خانه رفت و در پشت در خانه سه پیرزن مهربان و خنده رو را مشاهده کرد که هرسه گیس بلند سفیدی داشتند. زن با مشاهده پیرزن‌ها گفت: بفرمایید؟ سه پیرزن گفتند: سلام. می‌توانیم مهمان خانه شما شویم؟

زن گفت: من شما را نمی‌شناسم و نمی‌توانم به خانه مان دعوتتان کنم. همسرم که برای گرفتن نان به سر کوچه رفته، تا دقایقی دیگر برمی گردد. می‌توانید صبر کنید تا او بیاید.

سه پیرزن گفتند: ایراد ندارد. صبر می‌کنیم تا همسرتان بیاید. اما تا آن موقع خود را معرفی می‌کنیم. پیرزن اولی گفت: نام من ثروت است. پیرزن دومی گفت: نام من موفقیت است. پیرزن سومی گفت: نام من عشق است.

پیرزن اولی گفت: هرجا که من باشم دو نفر دیگر هم هستند. پیرزن دومی گفت: نه، اشتباه گفتی، هرجا که این باشد، من هستم و هرجا که تو باشی من نیستم.

پیرزن سومی گفت: تو هم اشتباه گفتی. هرجا این باشد من نیستم و هرجا من باشم هرسه هستیم. پیرزن اولی گفت: قاتی شد. یک بار دیگر از اول مرور می‌کنیم. هرجا من باشم کی نیست؟ پیرزن دومی گفت: این نیست. پیرزن سومی گفت: من هستم، تو نیستی. پیرزن دومی گفت: هرجا که من باشم این نیست، نه اینکه هرجا که این باشد من نیستم. پیرزن اولی گفت: هرجا که کی باشد همه هستیم؟ 

پیرزن دومی گفت: من. پیر زن سومی گفت: من. پیرزن اولی گفت: تو عشقی. ولی دوست داشتن از عشق برتر است. پیرزن سومی گفت: این یک موضوع دیگر است. الان ما داریم درباره عشق و موفقیت و ثروت صحبت می‌کنیم. پیرزن دومی گفت: موفقیت از ثروت بهتر است و دوست داشتن از عشق برتر. در همین حین که سه پیرزن مشغول معرفی خود بودند، شوهر زن درحالی که سه عدد نان بربری گرفته بود از راه رسید و با کمک همسایه‌ها سه پیرزن را به پارک محل هدایت کرد. 

سه پیرزن نیز روی یکی از نیمکت‌های پارک نشستند و تا پایان عمر درباره اینکه چی از چی برتر است و وقتی چی باشد چی نیست و اگر کی باشد بقیه هم هستند و سایر مباحث تئوریک و استراتژیک با یکدیگر به بحث و تبادل نظر پرداختند.

گزارش خطا
ارسال نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تائید توسط شهرآرانیوز در سایت منتشر خواهد شد.
نظراتی که حاوی توهین و افترا باشد منتشر نخواهد شد.
پربازدید
{*Start Google Analytics Code*} <-- End Google Analytics Code -->