تنوع و خلاقیت در تولید انیمیشن‌های آموزشی برای کودکان در مرکز انیمیشن سوره نقاشی دزدیده شده «اگون شیله» در حراجی کریستیز لندن فروخته می‌شود مرگ کیم سه‌رون، زنگ خطری برای فشار بی‌رحمانه بر سلبریتی‌های کره‌ای است ششمین پاتوق فیلم کوتاه انجمن سینمای جوانان مشهد| فیلم کوتاه نباید سکوی پرش برای ساخت فیلم بلند باشد برندگان بخش نسل جشنواره برلین ۲۰۲۵ اعلام شدند رسانه‌ها نقش کلیدی در حمایت از تولید ملی و رونق اقتصادی دارند موفقیت جهانی فیلم کوتاه «تنها کنار هم» | راهیابی به جشنواره‌های لهستان و ترکیه درخشش سینمای ایران در مالزی| جشنواره فیلم‌های ایرانی ۲۰۲۵ برگزار شد رسانه‌ها؛ پل ارتباطی میان صنعت و مردم رسانه‌ها دیده‌بان توسعه و افشاگر فساد هستند رسانه‌ها نباید در حوزه اقتصاد خط قرمز داشته باشند نگرانی هواداران از آینده «جیمز باند» پس از تصاحب آمازون پژمان بازغی تهیه‌کننده سریال می‌شود آمار فروش سینما‌های خراسان‌رضوی در هفته گذشته (۴ اسفند ۱۴۰۳) جشنواره بین‌المللی سیمرغ بازتاب هویت ایرانی با دیدگاه حماسی است آمار فروش نمایش‌های روی صحنه تئاتر در مشهد طی هفته گذشته (۴ اسفند ۱۴۰۳) تأکید جشنواره بین‌المللی سیمرغ بر اهمیت جایگاه حماسی فردوسی جزئیات رفع مشکل هم‌پوشانی بیمه اصحاب فرهنگ و هنر اجرای نوروزی علی رهبری در روسیه
سرخط خبرها

حکایت انتقاد در روزگاران قدیم

  • کد خبر: ۲۴۶۳۴۷
  • ۳۰ مرداد ۱۴۰۳ - ۱۳:۲۲
حکایت انتقاد در روزگاران قدیم
روزی همسر مرد تنبل که از تنبلی‌های تئوریک و عملی آن تن لش به تنگ آمده بود، تصمیم گرفت با بهره گیری از آموزه‌های روان شناسی مدرن و با استفاده از روش غیرمستقیم، وی را متنبه نماید.

در روزگاران قدیم مرد تن لشی زندگی می‌کرد که از معضل تنبلی سیستماتیک دیگران را می‌رنجاندو نه تنها در عمل تن لش بود و در همه کار تنبلی می‌ورزید، بلکه همواره در تلاش بود تا مبانی تنبلی را نیز برای اطرافیان تئوریزه کند و برای تنبلی‌های خود دلایل به ظاهر منطقی بتراشد.

برای مثال وقتی همسر وی از وی می‌خواست کفش‌های خود را تمیز کند که جلو در و همسایه آبرویشان نرود، مرد تنبل می‌گفت: در کوچه و خیابان خاک و گل فراوان است و اگر کفشم را تمیز کنم باز دو روز دیگر کثیف می‌شود، پس چرا خود را اسکل کنم و کفش خود را تمیز نمایم، یا وقتی همسر وی از وی می‌خواست صبح که از خواب برمی خیزد جای خود را جمع نماید، مرد تنبل می‌گفت: دوباره شب می‌شود و باید جای خود را پهن کنم، پس چه کاری است که صبح آن را جمع نمایم؛ و در پاسخ تمام انتقاد‌هایی که به تنبلی‌های وی می‌شد، از این دست تئوری بافی‌های تنبلانه و تن پرورانه تحویل می‌داد.

روزی همسر مرد تنبل که از تنبلی‌های تئوریک و عملی آن تن لش به تنگ آمده بود، تصمیم گرفت با بهره گیری از آموزه‌های روان شناسی مدرن و با استفاده از روش غیرمستقیم، وی را متنبه نماید. در نتیجه یک روز برای شام چیزی نپخت و وقتی مرد تنبل خسته از کار روزانه به منزل بازگشت و از همسر خود پرسید: عیال شام چی داریم؟ همسر وی گفت: شام چیزی نداریم. مرد تنبل گفت: وا. من گشنه ام و غذا می‌خواهم.

همسر مرد تنبل گفت: چه فایده؟ اگر الان غذا بخوریم باز فردا صبح گرسنه مان می‌شود، پس چه کاری است که هرروز خودمان را به زحمت بیندازیم تا شام درست کنیم؟ اما از آنجا که هنوز دوره و زمانه جدید فرانرسیده بود که آموزه‌های مدرن چیز شده باشند و زن‌ها بتوانند از مرد‌ها انتقاد کنند، مرد تنبل که علاوه بر تنبلی دست بزن هم داشت، چوب را برداشت و همسر خود را با آن کتک سفتی زد و به بیرون از منزل رفت و یک پیتزای قارچ و گوشت برای خود سفارش داد و به تنهایی خورد و برای همسرش کوفت هم نگرفت و به خانه بازگشت. همسر وی نیز تا پایان عمر انتقاد نکرد و به خوبی و خوشی در کنار همسر تنبل و تن لش و وحشی خود زندگی کرد.

گزارش خطا
ارسال نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تائید توسط شهرآرانیوز در سایت منتشر خواهد شد.
نظراتی که حاوی توهین و افترا باشد منتشر نخواهد شد.
پربازدید
{*Start Google Analytics Code*} <-- End Google Analytics Code -->