شعر افشین علا خطاب به رژیم صهیونی | عاقبت بیت‌المقدس را رها خواهیم کرد فریبرز عرب‌نیا: ترجیح می‌دهم در کنار مردم کشور عزیزم باشم + فیلم سریال محرمی «جایی برای همه» روی آنتن شبکه دو + زمان پخش آمار فروش سینماها در روزهای جنگ بین اسرائیل و ایران اکران سیار فیلم‌های کودکانه در مشهد کارگردان فیلم بعدی «جیمز باند» مشخص شد «کاتیا فولمر» ایران‌شناس آلمانی درگذشت فصل پایانی سریال «اسکویید گیم» در راه است تکرار سریال «مختارنامه» از شبکه آی‌فیلم (محرم ۱۴۰۴) + زمان پخش قدردانی سخنگوی پلیس از اصحاب قلم در دوران جنگ رژیم صهیونیستی علیه ایران | عزیزان رسانه، گل کاشتید، دستانتان را می‌بوسم برنامه‌های حمایتی وزارت فرهنگ و ارشاد برای جبران خسارات گروه‌های موسیقی و نمایشی اجرای باشکوه ارکستر سمفونیک تهران در میدان آزادی حسام خلیل‌نژاد، بازیگر سینما و تلویزیون: اگر امروز هنری هست، میراث شهیدان است فیلم‌های آخر هفته تلویزیون (۵ و ۶ تیر ۱۴۰۴) + شبکه و زمان پخش سیمای محرم ۱۴۰۴ | معرفی برنامه‌های ویژه تلویزیون همراه با زمان پخش چرا توزیع سریال «شکارگاه» به تعویق افتاد؟ فرصت تماشای فیلم با قیمت نیم‌بها تا کی ادامه دارد؟ شعر‌هایی به‌مثابه موشک | شاعران مشهدی در کنار مدافعان وطن ایستادند
سرخط خبرها

حکایت نیمه گم‌شده در ۶۰ سال پیش

  • کد خبر: ۲۹۳۰۴۱
  • ۱۶ مهر ۱۴۰۳ - ۱۲:۱۸
حکایت نیمه گم‌شده در ۶۰ سال پیش
خانم جوان بسته شکلات را که روی صندلی بین او و مرد سیاه پوست قرار داشت باز کرد و یک دانه شکلات برداشت تا بخورد. مرد سیاه پوست نیز بلافاصله پس از او یک دانه شکلات برداشت.

در روزگاران قدیم (حدودا ۶۰ سال پیش) خانم جوانی که پروازش به تأخیر افتاده بود، روی یکی از صندلی‌های سالن انتظار فرودگاه استکهلم نشست. او از آنجا که در سرزمین اسکاندیناوی که مردم علاقه بسیاری به مطالعه دارند یک کتاب خریده بود که از زمان انتظارش بهره کافی را ببرد و از آنجا که در سرزمین اسکاندیناوی مردم به شکلات علاقه بسیاری دارند یک بسته شکلات نیز خریده بود که بخورد. یک صندلی آن طرف‌تر از زن نیز یک مرد سیاه پوست که منتظر نوبت پروازش بود نشسته و مجله‌ای در دست گرفته و مشغول مطالعه بود. خانم جوان بسته شکلات را که روی صندلی بین او و مرد سیاه پوست قرار داشت باز کرد و یک دانه شکلات برداشت تا بخورد.

مرد سیاه پوست نیز بلافاصله پس از او یک دانه شکلات برداشت. از آنجا که در سرزمین اسکاندیناوی برخی از مردم نژاد سفید را برتر از دیگر نژاد‌ها می‌دانند، خانم جوان با خود گفت: عجب سیاه پوست پررویی. بدون آنکه من به او تعارف کنم یا او از من اجازه بگیرد، از شکلات من برداشت و خورد. اما از آنجا که در سرزمین اسکاندیناوی مردم دارای آرامش خاطر و کف نفس بالایی هستند، چیزی نگفت. چند دقیقه بعد خانم جوان یک شکلات دیگر برداشت تا بخورد. 

مرد سیاه پوست نیز پس از او یک شکلات برداشت. از آنجا که در سرزمین اسکاندیناوی تحمل هم حدی دارد، خانم جوان نگاهی خشم آلود به مرد سیاه پوست انداخت. مرد سیاه پوست نیز لبخندی زد و به او نگاه کرد. خانم جوان با خود گفت: واقعا چه پررو. خنده هم می‌کند. چند دقیقه بعد خانم جوان به بسته شکلات نگاه کرد و دید تنها یک دانه داخل آن مانده است. 

در این لحظه مرد سیاه پوست شکلات باقی مانده را برداشت و نصف کرد و نصف آن را به خانم جوان داد. خانم جوان که دیگر واقعا عصبانی شده بود بدون اینکه شکلات را بگیرد، برخاست و کیفش را برداشت و گفت: ایش ش ش و به قسمت دیگر سالن رفت. ساعتی بعد، خانم جوان کیفش را باز کرد تا عینکش را بردارد، که ناگهان بسته شکلات اش را در داخل کیفش مشاهده کرد و تازه متوجه شد که او اصلا بسته شکلات اش را باز نکرده بود و آن بسته شکلات متعلق به مرد سیاه پوست بوده است. او در این لحظه دچار تحول شد و فهمید که اتفاقا سیاه پوست‌ها چقدر مهربان اند و بسیار خجالت زده شد و ناگهان احساس کرد چیزی در درونش تکان خورده است. 

او احساس کرد در پی آن نصفه شکلات نیمه گم شده خود را یافته است و از آنجا که در سرزمین اسکاندیناوی ایراد ندارد که اول دختر احساس کند نیمه گم شده خود را پیدا کرده است، سراسیمه دوید تا مرد سیاه پوست را پیدا کند، اما متوجه شد مرد سیاه پوست با پرواز دیگری رفته است. آن زن که اکنون پیرزنی هفتاد ساله است از آن روز هرروز به فرودگاه می‌رود و ده بسته شکلات می‌خرد و به همه اعم از سفید و سیاه تعارف می‌کند و متأسفانه هنوز نیمه گم شده خود را پیدا نکرده است.

گزارش خطا
ارسال نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تائید توسط شهرآرانیوز در سایت منتشر خواهد شد.
نظراتی که حاوی توهین و افترا باشد منتشر نخواهد شد.
پربازدید
{*Start Google Analytics Code*} <-- End Google Analytics Code -->