زندگی بشر از گذشته تاکنون دستخوش وقایع مهمی بوده است و انسانها نیز در پاسخ به شرایط ایجاد شده و تبیین موضوعات گوناگون به موارد زیادی توسل جسته اند. اما آنچه در این بین واضح است عکس العملی است که انسانها در شرایط تنگنا از خود نشان میدهند. افراد بسته به محیط جغرافیایی و آموزههای فرهنگی جامعه خویش و در زمانی که روابط علت و معلولی و درکشان نمیتواند پاسخگوی موضوعات باشد به عناصری چنگ میزنند که گاها پایه و اساسی ندارند.
بخش بزرگی از اعتقادات و رفتارهای شکل گرفته در شرایط ذکر شده را خرافات مینامند. خرافاتی که باوجود تاریخچه طولانی هنوز هم میتوانند اقداماتی را رقم بزنند. موضوعی که بشر امروزی نیز از آن مستثنی نبوده و در شرایطی که تصویر روشنی از آینده نداشته باشد به آن متوسل میشود.
در واقع نمیتوان وجود افرادی که نخستین و مهمترین مسیر را برای رهایی از گرههای ذهنی، انجام رفتارها و اعتقادات فراتر از منطق میدانند در جامعه انکار کرد، اما مساله آن زمانی قابل بررسی و توجه است که طیف وسیعی از افراد یک جامعه به ماورالطبیعه و خرافات روی میآورند. حال آنکه این خرافات لزوما اقداماتی عجیب نبوده و در امور ساده هم بروز مییابد.
ذکر این مقدمه شاید بتواند آنچه در صفهای طولانی خرید در روز سیزدهم صفر را رقم زد، کمی روشنتر نماید. ماجرا از این قرار بود که اینبار فضای مجازی یعنی یکی از مدرنترین ابزارهای بشری توانست با بهره جستن از انتشار امید برای روزهای بهتر افراد به خرید اجناسی وادارد که خریدشان ضروری به نظر نمیرسید.
این شرایط در حالی شکل گرفت که در روزهای گذشته مطالبی در فضای مجازی مبنی بر این منتشر شد که در روز سیزدهم صفر با خرید یک تکه طلا و یا اقلامی که نشانهای از خریدهای بزرگتری، چون خانه و ماشین هستند، فضا را برای افزایش رزق و روزی و یا خرید مسکن یا خودرو مهیا کنید.
فارغ از اینکه این موضوعات از کجا آمده و آیا صحت آن مورد تایید است و یا صرفا یک شایعه خرافی محسوب میشود؛ این اقبال عمومی جنبههای بسیاری را روشن مینماید که نیازمند تحلیل و بررسی بیشتری است. اینکه بسیاری از افراد جامعه کنونی ما با درصد بالایی که شهرنشین، جوان و احتمالا دارای تحصیلات هستند با دیده چند مطلب در فضای مجازی حاضر به تحمل صفهای طولانی خرید برای ایجاد روزنهای امید هستند؛ خود موضوعی است که ابعاد مختلفی برای بررسی دارد.
چند جنبه اساسی این موضوع، نخست شامل گرایش افراد برای شکل گیری فضای امن ذهنی هرچند اندک برای بهبود شرایط است که نشان میدهد سازوکار دفاعی عموم مردم مسیری به جز راههای منطقی است. دوم تکثر افراد و عمومیت افرادی است کهای موضوع را پذیرفته اند و سوم آنکه فضای مجازی چگونه توانسته اند جایگاهی به این اهمیت یابد که با انتشار چند محتوای ساده بتواند حرکتی در جامعه ایجاد نماید که شدت و میزان آن باور پذیر نیست.